عباسعلى براتی پور

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عباسعلى براتى‌پور
Abasali baratipour.jpg
زمینهٔ کاری شعر
زادروز 1322
تهران
ملیت ایرانی
نام(های)
دیگر
عباس براتی پور
پیشه سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی
دیوان سروده‌ها «بهت‌نگاه»، «چشم بیمار»، «بر تربت خورشید»، «غم دلدار»، «زمزمۀ مستى»، «وعدۀ دیدار» و «ماه در فرات»
مدرک تحصیلی کارشناسی زبان و الکترونیک (در آمریکا)

عباسعلی براتى‌پور (زاده 1322 در تهران) شاعر ایرانی است.

زندگینامه

براتی پور از اواخر تحصیلات دوره متوسطه به شعر و شاعرى روى آورد و در اشعار خود به ستایش اهل بیت (ع) پرداخت. وی در حال حاضر از چهره‌هاى نام‌آشناى شعر آیینى معاصر است و سال‌ها است که در واحد ادبیات حوزۀ هنرى سازمان تبلیغات اسلامى -شعبۀ تهران- به خدمات فرهنگى می‌پردازد.

آثار

مجموعه اشعار

  • «چشم بیمار»
  • «بر تربت خورشید»
  • «غم دلدار»
  • «زمزمۀ مستى»
  • “بهت نگاه” ـ مجموعه شعر ـ ۱۳۶۹
  • “وعده دیدار” ـ گرد آوری اشعار درباره امام زمان (ع) ـ ۱۳۷۰
  • “کتیبه شکیب “ـ گرد آوری اشعار درباره جانبازان ـ ۱۳۷۴
  • “سینای سبزعشق” ـ گرد آوری اشعار درباره جانبازان ـ ۱۳۷۵
  • “باشقایق ها برادر” ـ گرد آوری گزیده اشعار جانبازان شاعرـ ۱۳۷۹
  • “عطش عشق” ـ گرد آوری مجموعه شعر عاشورایی ـ ۱۳۷۶
  • “داغ تشنگی” ـ گرد آوری اشعار ویژه کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا ـ ۱۳۷۴
  • “سوار مشرقی” ـ گرد آوری اشعار درباره امام زمان (ع) ـ ۱۳۷۵
  • “درساحل علقمه” ـ گرد آوری مجموعه رباعی درباره حضرت عباس (ع) ـ ۱۳۷۷
  • “ماه درفرات” ـ گردآوری مجموعه غزل درباره حضرت عباس (ع) ـ ۱۳۸۰ ١١) برجبین صبح ـ گردآوری اشعاردرباره غدیر ـ ۱۳۸۰
  • “گزیده ادبیات معاصر ۲۴ “ـ مجموعه شعر ـ ۱۳۷۸
  • “زیتون و زخم” ـ گردآوری مجموعه شعر درباره فلسطین ـ ۱۳۸۱
  • “دل ودریا” ـ مجموعه شعر مستقل – انتشارات سوره مهر
  • سه مجموعه شعر(١.چشم بیمار، ۲٫غم دلدار، ۳٫بر تربت خورشید) گردآوری شده درباره رحلت امام راحل ( ره ) که در سال ۱۳۶۸توسط حوزه هنری چاپ و منتشر شده است.


اشعار

از عطش لبریز

تو را با گل برابر آفریدند ز بویت نافۀ تر آفریدند
براى خاطر نازکْ خیالت نسیم روح‌پرور آفریدند
جهان شد روشن از برق نگاهت تو را مهر منوّر آفریدند
براى کشور حُسن و ملاحت امیرى ماهْ منظر آفریدند
شجاعت تا به عالم اوج‌ گیرد تو را آیین و مظهر آفریدند
سپاه عاشقان کربلا را سپهسالار لشکر آفریدند
براى روز عاشوراى خونبار علمدارِ دلاور آفریدند
تویى سرچشمۀ ایمان و ایثار تو را از روح، پیکر آفریدند
بنازم بازوى مردانه‌ات را که چون بازوى حیدر آفریدند
به جاى دست‌هاى باوفایت به رنگ ارغوان، پر آفریدند
تو را کام از عطش لبریز کردند برایت حوض کوثر آفریدند
تو را باب‌الحوائج نام کردند به عالم سَرور و سر آفریدند
فرات، افسوس مى‌نوشد شب و روز روانش را مکدّر آفریدند
تو را اى شافع بشکسته بالان براى روز محشر آفریدند [۱]


ماه نو

چو آتش ستم خصم دون زبانه گرفت تو را نشان بلا دید و در میانه گرفت
شرار کین چو فتاد از جفا به خرمن دین شرر به سینۀ اهل وفا زبانه گرفت
شمیم پاک پیامت به هر کرانه رسید چمن نسیم کلام تو را،ترانه گرفت
به شَست خصم اگر تیر جان شکارى بود جهید و از همه عالم تو را نشانه گرفت
شنید نغمۀ«هَلْ مِنْ مُعین؟»چو غنچه ز گل چو مرغ سوخته دل پر ز آشیانه گرفت
به عزم یارى دین خدا فتاد به خاک ولیک تشنگى خویش را بهانه گرفت
به عرش سینۀ تو ماه نو گرفت قرار ولى ز سوز عطش سر به روى شانه گرفت
ز دیدگان فلک،سیل اشک شد جارى گلوى خشک وِرا تا عدو نشانه گرفت
به خون نشسته چو ماهى به روى دوش پدر ز دوست،جام شهادت چه عاشقانه گرفت
ز دست سبط نبى شد به عرشْ خون گلوش شفق ز خون على رنگ جاودانه گرفت
نخفت دیدۀ شب تا سحر به سان سحاب ز بس که در غم او گریۀ شبانه گرفت
کبوتران حرم سر به کوه و دشت زدند به کف چو خصم فرومایه تازیانه گرفت [۲]

منابع

پی نوشت

  1. ماه در فرات، به کوشش عباس براتى‌پور،ص 136 تا 138.
  2. بهت نگاه،عباس براتى‌پور،ص 29 تا 31.