شب عاشورا

شب دهم محرم سال ۶۱ هجرى، امام حسین(ع) و یارانش با نیایش و نماز، به آماده‌سازى خود و سلاحها و تحکیم میثاقهاى استوار یارى و فداکارى پرداختند، چرا که فرداى آن روز،حماسۀ عظیم عاشورا و شهادت حیاتبخش آنان رقم مى‌خورد.شب عاشورا را امام حسین(ع) از سپاه کوفه مهلت خواست تا به عبادت و تلاوت بپردازد.

همان شب،براى یارانش سخنرانى کرد و آنان مراتب اخلاص و وفاى خویش را در سخنرانیهاى پرشور خود ابراز کردند.در همین شب بود که یاران شهادت طلب،از خوش‌حالى سعادت شهادت که فردا نصیبشان مى‌شد با هم مزاح مى‌کردند،مثل حبیب و بریر و صداى یاران امام به نجوا و زمزمۀ نیایش،همچون کندوى زنبوران به گوش مى‌رسید. [۱] شب عاشورا لحظه‌اى چشمان امام را خواب گرفت.رسول خدا را در خواب دید که به او خبر شهادتش را مى‌داد.این خواب،اهل بیت را آشفته و گریان ساخت.در چنین شبى،امام در خیمۀ خویش به آماده‌سازى سلاح خود مشغول بود و شعر«یا دهر اف لک من خلیل...»را مى‌خواند،امام سجاد که در خیمه بود با شنیدن آن چشمش اشکبار شد و زینب گریست و امام حسین(ع)خواهر را دلدارى داد و به صبر سفارش کرد.آن شب،شب قدر بزرگمردانى بود که با انتخاب شهادت،عزت ابدى و نام جاودان را براى خود رقم زدند.

امشب شهادتنامۀ عشاق امضا مى‌شود فردا ز خون عاشقان این دشت،دریا مى‌شود [۲]

منبعویرایش

پی‌نوشتویرایش

  1. حیاة الامام الحسین،ج ‎۳،ص ۱۷۵.
  2. حسان.