سیاه پوشی

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۴ توسط Esmaeili (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''سیاه پوشی''' از رسوم متداول شیعیان در ایام عزاداری بوده‌است. == تاریخچه ==...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سیاه پوشی از رسوم متداول شیعیان در ایام عزاداری بوده‌است.

تاریخچه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رنگ سیاه در بسیاری از ملل و فرهنگهای مختلف رنگ عزا و سوگ دانسته می‌شود. در ایران باستان نیز این رنگ نشانه عزا بوده و از جمله در آیین سیاوشان، سیاه پوشی یکی از اجزای مهم بوده‌است. در شاهنامه به دفعات پوشیدن جامعه سیاه به عنوان رفتاری سوگوارانه ذکر شده‌است. به عنوان مثال:

همه جامه کرده کبود و سیاه همه خاک بر سر به جای کلاه

برخی گزارشها و احادیث نشان می‌دهد در فرهنگ عرب نیز استفاده از پوشش سیاه در عزا کاربرد داشته‌است. از جمله ابن ابی الحدید از قول مدائنی نقل می‌کند که پس از وفات امام علی(ع) ، امام حسن(ع) در حالی که سیاه پوش بود برای مردم خطبه خواند. همچنین حدیث مشهوری از عمران بن علی بن حسین نقل شده‌است که نخستین بار آن را احمد بن خالد برقی در کتاب المحاسن آورده‌است و دیگران از جمله حر عاملی در وسائل الشیعه از او نقل کرده‌است. طبق این حدیث هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید زنان بنی هاشم لباس سیاه و خشن پوشیدند در حالی که از گرما و سرما شکایت نمی‌کردند و علی بن حسین(ع) برای مراسم ماتم ایشان غذا فراهم می‌کرد.

همچنین فخر الدین طریحی در المنتخب و محدث نوری به نقل از او در مستدرک الوسائل روایتی نقل می‌کند که در ایام حضور کاروان اسرای کربلا در شام هیچ هاشمی و قریشی نبود مگر آنکه لباس سیاه بر تن کرده و می‌گریست. به استناد این دو حدیث سابقه پوشیدن لباس سیاه در عزاداری امام حسین(ع) را همان نخستین روزهای پس از واقعه عاشورا و نخستین سیاه پوشان در سوگ آن امام را زنان بنی هاشم دانسته‌اند.

مشهورترین سیاه پوشان در تاریخ اسلام ابومسلم خراسانی و یارانش بوده اند. آنان ظاهرا نخستین کسانی بودند که در تاریخ پس از اسلام پرچم سیاه برافراشتند و مُسَّوده (سیاهپوش) خوانده شدند. برخی انتخاب رنگ سیاه که حداقل در آن مقطع رنگ عزاداران امام حسین(ع) و یحیی بن زید بود، را سیاست ابومسلم برای همراه کردن شیعیان و دوستداران اهل بیت با خود بر ضد امویان دانسته‌اند. خصوصا که او اشعار «الرضا من آل محمد» را نیز به عنوان شعار خود معین کرده بود. پس از ابومسلم و تا پایان خلافت عباسی رنگ سیاه به عنوان نماد عباسیان شناخته می‌شد. گویا عباسیان روایتی نیز در استحباب سیاه پوشی وضع کرده بودند و به آن استناد می‌کردند. آن گونه که برخی از جمله محمد باقر مجلسی اشاره کرده‌است، ظاهرا در تقابل با عباسیان شیعیان از استفاده رنگ سیاه پرهیز داشتند و بر سفید پوشی تاکید می‌کردند. همچنانکه در منابع حدیثی روایاتی از پیامبر اکرم و امامان شیعه در مخالفت با سیاه پوشی و نهی از آن آمده است. از جمله در روایتی از امام صادق(ع) که در علل الشرایع نقل شده لباس سیاه، لباس اهل آتش و در راویتی دیگر لباس فرعون دانسته شده‌است. با این وجود ابن‌اثیر در توصیف نخستین عزاداری علنی شیعیان در سال 352 قمری در بغداد به زنانی اشاره می‌کند که صورت هایشان را سیاه کرده بودند.

گزارش های تاریخی نشان میدهد در آستان دوره صفویه سیاه پوشی در سوگ امام حسین رواج داشته است. نورالله شوشتری در مجالس المومنین حکایت میکند که وقتی شاه اسماعیل شیراز را تسخیر کرد به ملاقات سید محمد نوربخش خراسانی عارف قرن نهم و موسس فرقه نوربخشیه رفت و دید که او لباس سیاه پوشیده است. علت را پرسید، نور بخش پاسخ داد به جهت تعزیه امام حسین(ع).

شاه گفت: «تعزیه ایشان قرار یافته که در سال 10 روز باشد.»

شیخ گفت: «مردم غلط کرده اند، تعزیه آن حضرت تا دامن قیامت باقی است.»

در منابع صفوی در احوال خواجه علی سیاهپوش نواده صفی الدین اردبیلی و از اجداد شاهان صفوی و کسی که گفته شده ظهور شاه اسماعیل و رواج دهنده مذهب دوازده امامی را پیش بینی کرده بود. نیز چنین آمده که او به طور دائم در عزای امام حسین(ع) لباس سیاه برتن داشت و وجه شهرتش به سیاهپوش همین بوده‌است.

همچنین گزارش برخی سفرنامه نویسان اروپایی نشان می‌دهد سیاه کردن بدن در عزاداری با روغن های تیره در دوره صفویان انجام می‌شده است. از جمله پیترو دلاواله در توصیف عزاداری به رنگ سیاه یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمیگرفت، برتن می‌کنند. او همچنین از عزادارانی سخن گفته که برهنه و عریان فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیره رنگ ستر عورت کرده و سرتا پای خود را با ماده‌ای سیاه و براق رنگ زده بودند. آدام اولئاریوس نیز در گزارش مراسم سنگ زنی روز عاشورا در اردبیل عهد شاه صفی می‌گوید سنگ زنان خود را از سر تا به پا با نفت و خاکه ذغال، سیاه و براق کرده و فقط عورت خود را پوشانده بودند.

سیاه پوشی از منظر فقهی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از منظر فقهی عموم فقهای شیعه به ویژه متقدمین با تکیه بر احادیث کراهت رنگ سیاه، پوشیدن لباس سیاه در حال نماز یا غیر را مکروه دانسته‌اند. با این حال اغلب ایشان به ویژه متاخرین و معاصرین سیاه پوشی در عزاداری اهل بیت(ع) خصوصا امام حسین(ع) را از این حکم مستثنا کرده و به علاوه آن را امری مستحب و از مصادیق تعظیم شعائر دانسته‌اند. برخی از ایشان در رساله هایی نیز در اثبات این موضوع نگاشته‌اند که از آن جمله میتوان به تبیین الرشاد فی لبس السواد اثر سید حسن صدر و رساله فی لبس السواد اثر جواد تبریزی اشاره کرد.

سیاه پوشی در ادبیات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در اشعار و مراثی عاشورا استفاده از رنگ سیاه به عنوان رنگ ماتم و لباس سیاه به عنوان لباس عزاداری از گذشته تا امروز از مضامین پرکاربرد بوده‌است. به عنوان مثال در سروده‌ای منسوب به ابوعبدالله محمد بن حسین طوبی از شاعران شیعه قرن ششم یا پیش از آن آمده‌است:

انا غَروی شدیدُ السواد و قد کنتُ اَبیَض مِثل اللُّجَبین
و ما کنتُ اسود لکنّنی صبغتُ سواداً لِقتلِ الحسین

ترجمه: من در نجفی بسیار سیاهمو من همچون نقره سفید بودم و سیاه نبودم ولی به علت قتل حسین رنگم سیاه شد

در بین شاعران فارسی زبان نیز به عنوان مثال وصال شیرازی در ترکیب بند عاشورایی خود چنین سروده است:

این جامه ی سیاه فلک در عزای کیست وین جیب چاک گشته‌ی صبح از برای کیست

همچنین یغمای جندقی در نوحه‌ای سروده است:

گیتی از نیل عزا ساخت سیه معجر من نوجوان اکبر من

شاعران و نوحه سرایان متاخر و معاصر نیز از این مضمون استفاده فراوان کرده‌اند. امروز سیاه پوشی به عنوان چزئی مهم از عزاداری مذهبی شیعیان در کشورهای مختلف شناخته می‌شود و بسیاری از آنان در ایام عزاداری پیراهن سیاه می‌پوشند و در و دیوار اماکن عمومی و مذهبی را طی مراسمی با تشریفات و آدابی خاص با پرچم‌ها و پارچه‌های سیاه می‌پوشانند که معمولا بر آنها عبارات مذهبی یا اسامی امامان و شهدای کربلا با اشعار مرثیه نوشته شده‌است. به این مراسم سیاه پوشان گفته می شود. سیره عمومی علمای معاصر شیعه نیز مانند عامی شیعیان استفاده از لباس‌های سیاه یا تیره رنگ در ایام عزاداری بوده‌است. از جمله می‌توان به سیاه پوشی سیدابوالحسن اصفهانی و سید حسین بروجردی در محرم اشاره کرد.

منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]