حکیم شفایی اصفهانی

از ویکی حسین
(تغییرمسیر از حکیم شفایی اصفهانی‌)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

شفایی اصفهانی (۹۹۶ ه. ق- ۱۰۳۸ ه. ق) از شاعران نامدار اصفهان در قرن یازدهم هجری است.

حکیم شفایی اصفهانی
حکیم شفایی اصفهانی.jpg
نام اصلی شرف‌الدین حسن اصفهانی
زمینهٔ کاری شاعر و پزشک
زادروز ۹۹۶ ه.ق
اصفهان
پدر و مادر حکیم ملّای اصفهانی
مرگ ۱۰۳۸ ه.ق
ملیت ایرانی
در زمان حکومت شاه طهماسب و شاه عباس اول
لقب شفایی
سبک نوشتاری قصیده، غزل و مثنوی
کتاب‌ها دیوان

زندگینامه

شرف‌الدین حسن اصفهانی فرزند حکیم ملّای اصفهانی مشهور به حکیم شفایی، در سال ۹۹۶ ه. ق در اصفهان به دنیا آمد. وی افزون بر شاعری، پزشک حاذق عصر خویش نیز بود و به همین دلیل طبیب خاص و ندیم «شاه عباس اول» شد. در انواع قالب‌ها مانند قصیده، غزل و مثنوی شعر سروده‌است و آثاری شیوا از خود به جای گذاشته‌است.

حکیم شفایی در سال ۱۰۳۸ ه. ق وفات یافت.[۱]

آثار

حکیم شفایی چندین مرثیه در قالب قصیده و ترکیب بند در مدح و رثای حضرت سیدالشهدا(ع) و فرزندانش سروده‌است. مضمون سازی، باریک اندیشی، نکته پردازی و به کار بردن صنایع و محسنات شعری نظیر ارسال المثل، تلمیح، استعاره و آوردن الفاظ عامیانه و ترکیبات غریب و تشبیهات دور از ذهن را می‌توان از ویژگی‌های سبکی وی دانست.

نگاه شاعر به حادثه‌ی عاشورا احساسی و ماتمی است. در آن از واژه‌هایی که مبین احساسات و عواطف درونی شاعر بر این واقع‌‌ی جانگذار باشد، مدد جسته است. وی در ترکیب ۹ بندی خویش در دو بند با تکرار واژگانی چون «آه» و «این ماتم کیست» بار عاطفی شعر را دو چندان کرده و مخاطب را دچار تأثر درونی می‌گرداند.

اشعار

شعر ۱


سرو ز پا افتاده، باغ جنان حسین شاخ گل شکفته ز باد خزان حسین
پژمرده گلبنی که لب غنچه تر نکرد از جویبار حسرت آخر زمان حسین
آن لاله غریب که بر جان خسته داشت چون گل هزار چاک ز تیغ و سنان نداشت
سوداگر بلا که به بازار کربلا بالای هم نهاد متاع زیان حسین
آن مالک بهشت که اقطاع مرحمت زیر نگین اوست جهان در جهان حسین

شعر ۲


آه از دمی که فتنه حرب آشکار شد شرم از میان بی ادبان بر کنار شد
آه از دمی که شاه شهیدان ز قحط آب محتاج رشحه[۲] مژه اشکبار شد
آه از دمی که حلق شهیدان ز تشنگی راضی به خنجر ستم آبدار شد
آه از دمی که غرق به خون است ذوالجناح تنها به سوی خیمه آن شهسوار شد
از ضربتی که خصم بر او بی دریغ زد ارواح قدسیان به فلک دلفگار[۳] شد

کتابشناسی

منابع

پی نوشت

  1. لغت نامه دهخدا
  2. رشحه: تراوش
  3. دلفگار: دل آزرده