حمید بن مسلم ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
سخنان امام در کنار پیکر به خون خفته علی‌اکبر (ع) و آمدن حضرت زینب (س) به میدان کربلا. بنا به نقل حُمَید بن مسلم: زنی‌ را دیدم‌ که‌ از خیمه‌ بیرون‌ آمد و در حالی‌ که‌ می‌دوید، با صدای‌ اندوهناکی ‌می‌گفت‌: پسر برادرم‌! عزیزم‌! تا بر کشته‌ برادرزاده‌اش‌ رسید و خود را بر روی‌ بدن‌ پاره‌پاره‌ علی‌اکبر افکند. امام حسین (ع)‌، دست‌ خواهرش‌ زینب‌ (س) را گرفت‌ و او را به‌ خیمه‌ بازگرداند و به‌ عده‌ای‌ از جوانان بنی‌هاشم فرمود‌: بروید و برادرتان‌ را به‌ خیمه‌ شهدا بیاورید.<ref>- وقعة الطف، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، ص256؛ کتاب نسب قریش، ص57؛ الفتوح، ج5، ص114-115؛ شرح الاخبار، ج3، ص152-153؛ مقاتل الطالبیین، ص115-116؛ ارشاد، ج2، ص239.</ref>
سخنان امام در کنار پیکر به خون خفته علی‌اکبر (ع) و آمدن حضرت زینب (س) به میدان کربلا. بنا به نقل حُمَید بن مسلم: زنی‌ را دیدم‌ که‌ از خیمه‌ بیرون‌ آمد و در حالی‌ که‌ می‌دوید، با صدای‌ اندوهناکی ‌می‌گفت‌: پسر برادرم‌! عزیزم‌! تا بر کشته‌ برادرزاده‌اش‌ رسید و خود را بر روی‌ بدن‌ پاره‌پاره‌ علی‌اکبر افکند. امام حسین (ع)‌، دست‌ خواهرش‌ زینب‌ (س) را گرفت‌ و او را به‌ خیمه‌ بازگرداند و به‌ عده‌ای‌ از جوانان بنی‌هاشم فرمود‌: بروید و برادرتان‌ را به‌ خیمه‌ شهدا بیاورید.<ref>- وقعة الطف، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، ص256؛ کتاب نسب قریش، ص57؛ الفتوح، ج5، ص114-115؛ شرح الاخبار، ج3، ص152-153؛ مقاتل الطالبیین، ص115-116؛ ارشاد، ج2، ص239.</ref>
گزارش شهادت عون و محمد فرزندان عبدالله‌ بن جعفر طیار.<ref>- ر.ک : مقاتل الطالبیین، ص95-96.</ref>
گزارش شهادت عون و محمد فرزندان عبدالله‌ بن جعفر طیار.<ref>- ر.ک : مقاتل الطالبیین، ص95-96.</ref>
گزارش شهادت عبدالله‌ بن مسلم‌ بن عقیل.<ref>- همان، ص98.</ref>
گزارش شهادت عبدالله‌ بن مسلم‌ بن عقیل.<ref>- مقاتل الطالبیین، ص98.</ref>
گزارش شهادت محمد بن ابی‌ سعید نواده عقیل‌ بن ابی طالب (ع).<ref>- همانجا.</ref>  
گزارش شهادت محمد بن ابی‌ سعید نواده عقیل‌ بن ابی طالب (ع).<ref>- مقاتل الطالبیین.</ref>  
چگونگی آمدن امام‌ حسین‌ (ع) به میدان و ظاهر آن حضرت: امام جبه خزی بر تن داشت و دستاری بر سر و با وسمه خضاب کرده بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص452.</ref>   
چگونگی آمدن امام‌ حسین‌ (ع) به میدان و ظاهر آن حضرت: امام جبه خزی بر تن داشت و دستاری بر سر و با وسمه خضاب کرده بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص452.</ref>   
سخنان امام حسین (ع)‌ به شمر هنگام یورش به خیمه‌ها.<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص101؛ انساب الاشراف، ج2، ص499؛ تاریخ طبری، ج5، ص450؛ البدایه و النهایه، ج8، ص187؛ مقاتل الطالبیین، ص118. </ref>
سخنان امام حسین (ع)‌ به شمر هنگام یورش به خیمه‌ها.<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص101؛ انساب الاشراف، ج2، ص499؛ تاریخ طبری، ج5، ص450؛ البدایه و النهایه، ج8، ص187؛ مقاتل الطالبیین، ص118. </ref>
خط ۵۷: خط ۵۷:
پس از مرگ یزید و تسلط زبیریان بر کوفه، شاهد تلاش اشراف کوفه از قبیل عمر بن سعد، یزید بن حارث‌ بن رُوَیم و شبث‌ بن ربعی در تشویق عبدالله‌ بن یزید خطمی انصاری حاکم زبیری کوفه، در دستگیری مختار ثقفی و زندانی شدن او بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص580؛ الفتوح، ج3، ص241. </ref>  
پس از مرگ یزید و تسلط زبیریان بر کوفه، شاهد تلاش اشراف کوفه از قبیل عمر بن سعد، یزید بن حارث‌ بن رُوَیم و شبث‌ بن ربعی در تشویق عبدالله‌ بن یزید خطمی انصاری حاکم زبیری کوفه، در دستگیری مختار ثقفی و زندانی شدن او بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص580؛ الفتوح، ج3، ص241. </ref>  
حُمَید بن مسلم گوید: چندین بار در زندان به ملاقات مختار رفتم. هر بار که او را می‌دیدم چنین می‌گفت: سوگند به پروردگار دریاها و آفریدگار نخلستان‌ها و درختان و صحراهای خشک‌زار، به خالق فرشتگان درست‌کردار و برگزیدگان نیکوکار که همه مردمِ ستمکار را با نیزه لرزان و تیغِ برّان، به کمک یارانم که نه بی‌نیزه‌اند و نه بی‌سلاح و بی‌کاره، می‌کشم و هر زورگویی را در هر لانه‌ای برافراشته و هر بستری گسترده از فرزندان قاسطین و بقایای مارقین خواهم کشت و چون ستون دین را برپا داشتم و شکاف بین مسلمانان را ببستم و سینه دردمند مؤمنان را خنک کردم و انتقام فرزندان پیامبران را گرفتم، زوال دنیا را به چیزی نشمرم و از مرگ وقتی به سراغم بیاید، باک ندارم، چرا که بازگشت به روز جزاست.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص581.</ref>
حُمَید بن مسلم گوید: چندین بار در زندان به ملاقات مختار رفتم. هر بار که او را می‌دیدم چنین می‌گفت: سوگند به پروردگار دریاها و آفریدگار نخلستان‌ها و درختان و صحراهای خشک‌زار، به خالق فرشتگان درست‌کردار و برگزیدگان نیکوکار که همه مردمِ ستمکار را با نیزه لرزان و تیغِ برّان، به کمک یارانم که نه بی‌نیزه‌اند و نه بی‌سلاح و بی‌کاره، می‌کشم و هر زورگویی را در هر لانه‌ای برافراشته و هر بستری گسترده از فرزندان قاسطین و بقایای مارقین خواهم کشت و چون ستون دین را برپا داشتم و شکاف بین مسلمانان را ببستم و سینه دردمند مؤمنان را خنک کردم و انتقام فرزندان پیامبران را گرفتم، زوال دنیا را به چیزی نشمرم و از مرگ وقتی به سراغم بیاید، باک ندارم، چرا که بازگشت به روز جزاست.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص581.</ref>
حُمَیدبن مسلم همچنین شاهد همه حوادث اطراف قیام توابین به رهبری سلیمان‌بن صرد خزاعی بود و در جنگ عین‌الورده در کنار مسیب‌بن نجبه بود و تمامی حوادث مربوط به قیام و شکست نهضت را بیان کرد.<ref>- ر.ک : همان ص597-602.</ref>
حُمَیدبن مسلم همچنین شاهد همه حوادث اطراف قیام توابین به رهبری سلیمان‌بن صرد خزاعی بود و در جنگ عین‌الورده در کنار مسیب‌بن نجبه بود و تمامی حوادث مربوط به قیام و شکست نهضت را بیان کرد.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری ص597-602.</ref>
در جریان قیام مختار ثقفی چون او از دوستان ابراهیم‌ بن مالک اشتر بود، از همه حوادث پیرامون قیام و چگونگی پیروزی آن گزارش تهیه کرده بود و حتی از شب اول قیام و چگونگی کشته شدن ایاس‌ بن مضارب، رئیس پلیس ابن‌ مطیع به دستور ابراهیم‌ بن مالک اشتر را خبر داد.<ref>- ر.ک : همان، ج6، ص18-19.</ref>   
در جریان قیام مختار ثقفی چون او از دوستان ابراهیم‌ بن مالک اشتر بود، از همه حوادث پیرامون قیام و چگونگی پیروزی آن گزارش تهیه کرده بود و حتی از شب اول قیام و چگونگی کشته شدن ایاس‌ بن مضارب، رئیس پلیس ابن‌ مطیع به دستور ابراهیم‌ بن مالک اشتر را خبر داد.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج6، ص18-19.</ref>   
==در جریان قیام مختار==
==در جریان قیام مختار==
او در جریان قیام مختار نیز شاهد دستگیری قاتلان شهدای کربلا بود. برای مثال گوید: مختار، سائب‌ بن مالک اشعری را با گروهی مسلح به سراغ ما فرستاد. من در خارج کوفه به قبیله عبدالقیس پناه بردم. عبدالله و عبدالرحمن ‌فرزندان صلخت ازدی و عبدالله‌ بن وهب از طایفه همدان که در روز عاشورا و پس از شهادت شهیدان کربلا بر تن ایشان اسب دوانده و آنان را با عمود آهنین کوفته و بدن‌هایشان را پاره پاره کرده بودند، نیز به دنبال من آمدند و در قبیله پنهان شدند اما نیروهای سائب آنان را دستگیر کردند من از فرصت استفاده کردم و موفق شدم فرار کنم و برای نجات خود از چنگ سپاهیان مختار شعری سرودم: دیدی که چگونه از آن وحشت نجات یافتم در حالی که من خود امیدی به نجات نداشتم.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص409؛ تاریخ طبری، ج6، ص58. </ref>
او در جریان قیام مختار نیز شاهد دستگیری قاتلان شهدای کربلا بود. برای مثال گوید: مختار، سائب‌ بن مالک اشعری را با گروهی مسلح به سراغ ما فرستاد. من در خارج کوفه به قبیله عبدالقیس پناه بردم. عبدالله و عبدالرحمن ‌فرزندان صلخت ازدی و عبدالله‌ بن وهب از طایفه همدان که در روز عاشورا و پس از شهادت شهیدان کربلا بر تن ایشان اسب دوانده و آنان را با عمود آهنین کوفته و بدن‌هایشان را پاره پاره کرده بودند، نیز به دنبال من آمدند و در قبیله پنهان شدند اما نیروهای سائب آنان را دستگیر کردند من از فرصت استفاده کردم و موفق شدم فرار کنم و برای نجات خود از چنگ سپاهیان مختار شعری سرودم: دیدی که چگونه از آن وحشت نجات یافتم در حالی که من خود امیدی به نجات نداشتم.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص409؛ تاریخ طبری، ج6، ص58. </ref>
۵۵۵

ویرایش