حسن بن علی زبیر

حسن بن علی زبیر، از شعرای مصر است.

حسن بن علی
قاضی رشید
زادروز 1106 (میلادی)/ 500 (قمری)
اسوان، مصر
درگذشت 1165 (میلادی)/ ربیع‌الثانی،561 (قمری)
قاهره
محل زندگی مصر
پیشه قاضی، نویسنده، ادیب و شاعر
لقب قاضی مهدّب
آثار «الأنساب»
خویشاوندان برادرش، قاضی رشید

زندگینامهویرایش

ابومحمّد، حسن بن علی بن ابراهیم بن زبیر ملقب به قاضی مهذّب، از ندمای «صالح بن رزیک» وزیر مصر بود. او و برادرش رشید هر دو شاعر بودند. ابومحمّد در ربیع الاخر سال 561 (ه. ق.) در مصر درگذشت. [۱]

نمونه اشعارویرایش

رثای حسین (ع):


1- و هجرت قوما ما استجاز سواهم‌قدما قری الضیفان بالذیفان

2- إلا الأولی نزل الحسین بدارهم‌و اختار أرضهم علی البلدان

3- و سقوه إذ منعوا الشریعة بعدمارفضوا الشریعة ماء کان یمان

4- حتی لقد ورد الحمام علی الظماأکرم به من وارد ظمآن

5- تاللّه ما نقضوا هناک بقتله‌الایمان بل نقضوا عری الإیمان

6- نزلوا علی حکم السیوف و قد أبوفی اللّه حکم بنی أبی سفیان

7- و تخیروا عز الممات و فارقوافیه حیاة مذلة و هوان

8- و أنیخ فی تلک القفار حمامهم‌فأتیح لحم اللیث للسرحان

9- عجبا لهم نقلوا رؤسهم و قدنقلوا فضائلهم عن القرآن

10- فالمشرکون أخف جرما منهم‌و أشف یوم الحشر فی المیزان [۲]


1- از گروهی دور شدم که برای غذای مهمانان، سمّ مهلک تهیه کردند و قبل از آنان کسی این‌چنین نکرده بود.

2- مگر کسانی‌که حسین (ع) به منزل آنان فرود آمد و از بین تمام سرزمین‌ها، سرزمین آنها را اختیار کرد.

3- آنها بعد از رها کردن دین و جلوگیری از رسیدن به آب، از آب شمشیرها سیرابش کردند.

4- تا اینکه او تشنه‌کام به طرف مرگ رفت. چه بزرگوار است کسی‌که تشنه‌لب به سوی شهادت می‌رود.

5- به خدا سوگند که با کشتن حسین (ع) نه تنها ایمان خود بلکه اساس ایمان را درهم شکستند.

6- (حسین (ع) و یارانش) در راه خدا به فرمان شمشیر گردن نهادند و زیر بار فرزندان ابوسفیان نرفتند.

7- آنان مرگ باعزّت و افتخار را برگزیدند و از زندگی توأم با ذلّت و خواری دست کشیدند.

8- مرگ آنان در این بیابان منزل کرده بود، به همین جهت خوردن گوشت شیران برای گرگها آسان شده بود.

9- چه شگفت است که سر آنها را (بالای نیزه) جابه‌جا می‌کنند، در همان حال از فضایل آنان‌که در قرآن آمده حرف می‌زنند.

10- بنابراین در میزان روز قیامت گناه مشرکان از آنها سبکتر است.

منابعویرایش

پی نوشتویرایش

  1. ادب الطف؛ ج 3، ص 77.
  2. همان؛ ج 3، ص 72 و 73.