حسن بن راشد حلی‌


تاج الدّین؛ حسن بن محمّد بن راشد، محدث دانشمند، فاضل، ادیب، فقیه و شاعر ارجمند شیعه است. وی اشعار بسیاری در مدح ائمه اطهار سروده و اشعاری نیز در رثای سید الشهداء دارد.

حسن بن راشد حلی‌
پیشه محدث دانشمند، فاضل، ادیب، فقیه و شاعر ارجمند
دیوان سروده‌ها منظومه‌ای در تاریخ ملوک و خلفاء، ارجوزه‌ای در نظم الفیّه شهید و ارجوزه‌ای در تاریخ قاهره

ابن راشد حلّی منظومه‌ای در تاریخ ملوک و خلفاء، ارجوزه‌ای در نظم الفیّه شهید، ارجوزه‌ای در تاریخ قاهره، و ... دارد.

در مورد تاریخ وفات او اطلاع درستی در دست نمی‌باشد اما آنچه مسلم است او به سال 830 ه. ق هنوز در قید حیات بوده است. [۱]


1- للّه وقعة عاشوراء إن لهافی جبهة الدهر جرحا غیر مندمل

2- ابدوا خفایا حقود کان یسترهامن قبل خوف غرار الصارم الصّقل

3- فقاتلوه ببدر إن ذا عجب‌إذ یطلبون رسول اللّه بالذّحل

4- من کلّ مکتهل فی عزم مقتبل‌و کلّ مقتبل فی حزم مکتهل

5- قرم إذا الموت أبدی عن نواجذه‌ثنی له عطف مسرور به جذل

6- خوّاض ملحمة فیاض مکرمةفضاض معظمة خال من الخلل

7- إن طال أوصال فی یومی عطا وسطافالغیث فی خجل و اللّیث فی وجل

8- قوم إذا اللّیل أرخی ستره إنتصبوافی طاعة اللّه من داع و مبتهل

9- حتی إذا استعرت نار الوغی قذفوانفوسهم فی مهاوی تلکم الشّعل [۲]


1- خدای را، که واقعه‌ی عاشورا چون زخمی التیام‌ناپذیر، بر پیشانی روزگار باقی مانده است.

2- آنها کینه‌هایی را که از ترس شمشیرها پنهان داشته بودند، آشکار کردند.

3- به خاطر خونخواهی جنگ بدر با آنان مبارزه کردند و این شگفت است که به انتقام گرفتن از رسول خدا برخاستند.

4- پیران آنها عزم و اراده‌ای چون جوانان داشتند و جوانان آنها دوراندیشی و حزم پیران را.

5- هریک از آنان قهرمانی بود که چون مرگ به او دندان نشان می‌داد، او با خوشحالی به مرگ لبخند می‌زد.

6- هرکدام از آنان یک حماسه‌ساز بود و کرامات از او می‌جوشید و مشکلات بزرگ را حل می‌کرد و از هر نقصی مبرّا بود.

7- ابر، از عطا و بخشش آنها شرمنده و شیر ژیان از سطوت و حمله‌ی آنان به هراس می‌افتاد.

8- آنها همیشه در طول شب به دعا و مناجات قیام می‌کردند.

9- و زمانی‌که آتش جنگ شعله‌ور شد، خود را در دل آن شعله‌ها افکندند.


منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص:395.

پی نوشت

  1. اعیان الشیعه؛ ج 5، ص 64. تنقیح المقال؛ ج 1، ص 276. امل الآمل؛ ج 2، ص 65. معجم رجال الحدیث؛ ج 4، ص 330.
  2. ادب الطف؛ ج 4، ص 274. اعیان الشیعه؛ ج 5، ص 67.