حبیب چایچیان (حسان): تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۱۴۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ اوت ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
| توضیح تصویر            =
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =شاعر عاشورایی
| زمینه فعالیت          =شعر عاشورایی
| ملیت                  =ایرانی
| ملیت                  =ایرانی
| تاریخ تولد            =1302
| تاریخ تولد            =1302
خط ۲۳: خط ۲۳:
| سال‌های نویسندگی        =
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                =
|کتاب‌ها                = گل‌هاى پرپر، خزان گلریز، باغستان عشق، سایه‌هاى غم، بنال اى نى!، زینب بانوى قهرمان کربلا (ترجمه)، اللّه اکبر نداى برتر، فاطمة الزّهرا(س) (تقریرات مرحوم علاّمه امینى) و چهل حدیث جالب از على بن ابیطالب (ع).
|مقاله‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =گل‌هاى پرپر، خزان گلریز، باغستان عشق، سایه‌هاى غم، اى اشک‌ها بریزید، خلوتگاه راز، بنال اى نى!، زینب بانوى قهرمان کربلا (ترجمه)، اللّه اکبر نداى برتر، فاطمة الزّهرا(س) (تقریرات مرحوم علاّمه امینى) و چهل حدیث جالب از على بن ابیطالب (ع).
|دیوان اشعار            = اى اشک‌ها بریزید، خلوتگاه راز
|تخلص                    =حسان
|تخلص                    =حسان
|فیلم‌(های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
|فیلم‌(های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
خط ۴۸: خط ۴۸:
'''حبیب چایچیان''' (زاده 1302 در تبریز– درگذشت 1396 در تهران) متخلص به حسان، مدّاح اهل بیت، شاعر ایرانی و از پیشکسوتان اشعار آیینی بود.
'''حبیب چایچیان''' (زاده 1302 در تبریز– درگذشت 1396 در تهران) متخلص به حسان، مدّاح اهل بیت، شاعر ایرانی و از پیشکسوتان اشعار آیینی بود.


==زندگینامه==
حبیب چایچیان، متخلّص به «حسان» ()، فرزند محمد حسین، در سال 1302 ه. ش در تبریز چشم به جهان گشود، شش ساله بود که همراه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد. اولین شعری که سرود در پانزده سالگی در مرثیه‌ی پدرش بود:{{شعر}}
{{ب| پدرم رخت از این جهان بربست‌|کمرم از غم و محن بشکست}}
{{ب| می‌کنم لیک شکر یزدان را|گر پدر نیست باز مادر هست}}
{{پایان شعر}}
، «خلوتگاه راز» ، «زینب بانوی قهرمان کربلا» (ترجمه)، «بنال ای نی»، «اللّه اکبر»، «ندای برتر»، «فاطمة الزّهرا» (تقریرات علّامه امینی)، چهل حدیث جالب از علی بن ابیطالب (ع)، و جلد سوم دیوان اشعار که قریبا چاپ می‌شود.
حسان دارای چهار فرزند است که هر چهار تن شاعرند و قریحه‌ی شاعری را از پدر به ارث برده‌اند.
==زندگینامه==
==زندگینامه==
وى در خانواده‌اى مذهبى پرورش یافت و تحصیلات دوره متوسطه خود را در«مدرسۀ ایران و آلمان» به پایان برد و به استخدام بانک ملى درآمد و پس از سال‌ها خدمت، بازنشسته شد. «حسان» از چهره‌هاى مطرح و نام‌آشناى محافل و هیأت‌هاى مذهبى است و از پیشکسوتان شعر آیینى به شمار مى‌رود و از آثار مناقبى و ماتمى او استقبال مى‌شود.
وى در خانواده‌اى مذهبى پرورش یافت و تحصیلات دوره متوسطه خود را در«مدرسۀ ایران و آلمان» به پایان برد و به استخدام بانک ملى درآمد و پس از سال‌ها خدمت، بازنشسته شد. «حسان» از چهره‌هاى مطرح و نام‌آشناى محافل و هیأت‌هاى مذهبى است و از پیشکسوتان شعر آیینى به شمار مى‌رود و از آثار مناقبى و ماتمى او استقبال مى‌شود.
خط ۸۱: خط ۶۹:
*جلد سوم دیوان اشعار  
*جلد سوم دیوان اشعار  


===بلاگردان تو (زبان حال حضرت ابو الفضل(ع)در شب عاشورا):===
===بلاگردان تو (زبان حال حضرت ابوالفضل (ع) در شب عاشورا):===
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| دوست دارم شمع باشم تا که خود تنها بسوزم | بر سر بالینت امشب از غم فردا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم شمع باشم تا که خود تنها بسوزم | بر سر بالینت امشب از غم فردا بسوزم }}


{{ب| دوست دارم هاله باشم تا ببوسم روى ماهت | یا شوم پروانه،از شوق تو بى‌پروا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم هاله باشم تا ببوسم روى ماهت | یا شوم پروانه، از شوق تو بى‌پروا بسوزم }}


{{ب| دوست دارم ماه باشم،تا سحر بیدار باشم | تا چو مشعل بر سر راهت درین صحرا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم ماه باشم، تا سحر بیدار باشم | تا چو مشعل بر سر راهت درین صحرا بسوزم }}


{{ب| دوست دارم سایه باشم تا در آغوشم بخوابى | چشم دوزم بر جمالت،ز آن رخ گیرا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم سایه باشم تا در آغوشم بخوابى | چشم دوزم بر جمالت، ز آن رخ گیرا بسوزم }}


{{ب| دوست دارم لاله باشم بر سر راهت نشینم | تا نهى پا بر سرم،وز شوق سر تا پا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم لاله باشم بر سر راهت نشینم | تا نهى پا بر سرم،وز شوق سر تا پا بسوزم }}
خط ۹۹: خط ۸۷:
{{ب| دوست دارم ژاله باشم من به خاک پایت افتم | تا چو گل شاداب باشى و من از گرما بسوزم }}
{{ب| دوست دارم ژاله باشم من به خاک پایت افتم | تا چو گل شاداب باشى و من از گرما بسوزم }}


{{ب| دوست دارم خادمت باشم،کنم دربانى‌ات را | دل نهم در بوتۀ عشقت شها،یکجا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم خادمت باشم، کنم دربانى‌ات را | دل نهم در بوتۀ عشقت شها، یک‌جا بسوزم }}


{{ب| دوست دارم اشک ریزم تا مگر از اشک چشمم | تو شوى سیراب و من خود جاى آن لبها بسوزم }}
{{ب| دوست دارم اشک ریزم تا مگر از اشک چشمم | تو شوى سیراب و من خود جاى آن لب‌ها بسوزم }}


{{ب| دوست دارم کام عطشان تو را سیراب سازم | گرچه خود از تشنه‌کامى بر لب دریا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم کام عطشان تو را سیراب سازم | گرچه خود از تشنه‌کامى بر لب دریا بسوزم }}
خط ۱۰۷: خط ۹۵:
{{ب| دوست دارم دستم افتد تا مگر دستم بگیرى | لحظه‌اى پیشم نشینى تا سپندآسا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم دستم افتد تا مگر دستم بگیرى | لحظه‌اى پیشم نشینى تا سپندآسا بسوزم }}


{{ب| دوست دارم در دلم افزون شود مهرش«حسانا»! | تا ز داغ حسرت آن تشنهْ لب سقا،بسوزم }}
{{ب| دوست دارم در دلم افزون شود مهرش «حسانا»! | تا ز داغ حسرت آن تشنهْ لب سقا، بسوزم }}


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
===بلا گردان تو===
{{شعر}}
{{ب| دوست دارم شمع باشم، تا که خود تنها بسوزم‌|بر سر بالینت امشب، از غم فردا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم هاله باشم، تا ببویم روی ماهت‌|یا شوم پروانه، از شوق تو بی‌پروا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم ماه باشم، تا سحر بیدار باشم‌|تا چو مشعل بر سر راهت در این صحرا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم سایه باشم، تا در آغوشم بخوابی‌|چشم دوزم بر جمالت، ز آن رخ گیرا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم لاله باشم، بر سر راهت بشینم‌|تا نهی پا بر سرم، وز شوق سر تا پا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم خال باشم، بر رخ مهر آفرینت‌|از لبت آتش بگیرم، تا جهانی را بسوزم }}
{{ب| دوست دارم خار باشم، دامن وصلت بگیرم‌|تا ز مهر آتشینت، ای گل زهرا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم ژاله باشم، من به خاک پایت افتم‌|تا چو گل شاداب باشی و من، از گرما سوزم }}
{{ب| دوست دارم خادمت باشم، کنم دربانی‌ات را|دل نهم در بوته‌ی عشقت شها، یکجا بسوزم  }}
{{ب| دوست دارم اشک ریزم، تا مگر از اشک چشمم‌|تو شوی سیراب و من، خود جای آن لبها بسوزم }}
{{ب| دوست دارم کام عطشان تو را سیراب سازم‌|گرچه خود از تشنه کامی بر لب دریا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم دستم افتد تا مگر دستم بگیری‌|لحظه‌ای پیشم نشینی، تا سپند آسا بسوزم }}
{{ب| دوست دارم در دلم افزون شود مهرش «حسانا»|تا ز داغ حسرت آن تشنه لب سقّا بسوزم }}
{{پایان شعر}}


===کهربا===
===کهربا===
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب| هاله‌ای بر چهره از نور خدا دارد حسین‌|جلوه‌ی هر پنج تن آل عبا دارد حسین }}
{{ب| هاله‌ای بر چهره از نور خدا دارد حسین‌|جلوه‌ی هر پنج تن آل عبا دارد حسین }}
خط ۱۶۳: خط ۱۱۸:
{{ب| حرمت ذبح عظیم کربلا بنگر (حسان)|خون بهایی همچو ذات کبریا دارد حسین <ref>دیوان حسان؛ ص 137.</ref>  }}
{{ب| حرمت ذبح عظیم کربلا بنگر (حسان)|خون بهایی همچو ذات کبریا دارد حسین <ref>دیوان حسان؛ ص 137.</ref>  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


===امشب و فردا===
===امشب و فردا===
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب| امشب شهادت نامه‌ی عشّاق، امضا می‌شود|فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود }}
{{ب| امشب شهادت نامه‌ی عشّاق، امضا می‌شود|فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود }}
خط ۲۰۷: خط ۱۶۰:
{{ب| السلام! ای وادی دلجوی عشق‌|ور چه خوش می‌آید اینجا بوی عشق }}
{{ب| السلام! ای وادی دلجوی عشق‌|ور چه خوش می‌آید اینجا بوی عشق }}


{{ب| السلام! ای خیمه‌گاه خواهرم‌|قتلگاه جان گداز اکبرم }}
{{ب| السلام! ای خیمه‌گاه خواهرم‌|قتلگاه جان‌گداز اکبرم }}


{{ب| کربلا! گهواره‌ی اصغر تویی‌|مقتل عباس مه پیکر تویی }}
{{ب| کربلا! گهواره‌ی اصغر تویی‌|مقتل عباس مه پیکر تویی }}
خط ۲۱۳: خط ۱۶۶:
{{ب| آمدم، آغوش خود را باز کن‌|بستر مهمان خود را ساز کن }}
{{ب| آمدم، آغوش خود را باز کن‌|بستر مهمان خود را ساز کن }}


{{ب| آمدم، با شهپر جان آمدم‌|آتشم امّا چو طوفان آمدم <ref>گلهای پرپر؛ ص 33.</ref> }}
{{ب| آمدم، با شهپر جان آمدم‌|آتشم امّا چو طوفان آمدم <ref>گل‌های پرپر؛ ص 33.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۲۳۰: خط ۱۸۳:
{{ب| قربانی عشق است که افتاده بهر سو|اعضای بدن ریخته در هر قدم اینجا }}
{{ب| قربانی عشق است که افتاده بهر سو|اعضای بدن ریخته در هر قدم اینجا }}


{{ب| صحرای بلا است ولی رشک حنان است‌|گلگوی کفنان، لاله رخان، نیست کم اینجا }}
{{ب| صحرای بلا است ولی رشک حنان است‌|گلگون کفنان، لاله رخان، نیست کم اینجا }}


{{ب| هم عرصه‌ی جولان سواران بود این دشت‌|و آرامگه کودک شش ماهه هم اینجا }}
{{ب| هم عرصه‌ی جولان سواران بود این دشت‌|و آرامگه کودک شش ماهه هم اینجا }}
خط ۲۴۰: خط ۱۹۳:
{{ب| امواج فراتست و لب سوخته بسیار|مشکی و عمودی و دو دست و علم اینجا }}
{{ب| امواج فراتست و لب سوخته بسیار|مشکی و عمودی و دو دست و علم اینجا }}


{{ب| اوراق پراکنده‌ی قرآن بود آیا|یا عترت پیغمبر خیر الامم اینجا }}
{{ب| اوراق پراکنده‌ی قرآن بود آیا|یا عترت پیغمبر خیرالامم اینجا }}


{{ب| با حالت غم بر سر اجساد شهیدان‌|صف بسته ملک‌های سما پشت هم اینجا <ref>همان؛ ص 42 و 43.</ref> }}
{{ب| با حالت غم بر سر اجساد شهیدان‌|صف بسته ملک‌های سما پشت هم اینجا <ref>همان؛ ص 42 و 43.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۲۵۹: خط ۲۱۱:
{{ب| این گلستانی که پا مال سُم اسبان شده‌|جسم و جان احمد و دار و ندار زینب است  }}
{{ب| این گلستانی که پا مال سُم اسبان شده‌|جسم و جان احمد و دار و ندار زینب است  }}


{{ب| با چنین طوفان گل ریزی، چه گلهایی شکفت‌|کس نمی‌داند، خزان یا نوبهار زینب است }}
{{ب| با چنین طوفان گل ریزی، چه گل‌هایی شکفت‌|کس نمی‌داند، خزان یا نوبهار زینب است }}


{{ب| گلشن آل خلیل از آتش بیداد سوخت‌|عقل در حیرت ازین صبر و قرار زینب است }}
{{ب| گلشن آل خلیل از آتش بیداد سوخت‌|عقل در حیرت ازین صبر و قرار زینب است }}
خط ۲۶۵: خط ۲۱۷:
{{ب| از اسارت در ره آزادی او را ننگ نیست‌|بلکه فرمان بردن از کفّار، عار زینب است }}
{{ب| از اسارت در ره آزادی او را ننگ نیست‌|بلکه فرمان بردن از کفّار، عار زینب است }}


{{ب| خطبه خواند چون علی با آن حیای فاطمی‌|یاد بودِ مش پیغمبر، وقار زینب است }}
{{ب| خطبه خواند چون علی با آن حیای فاطمی‌|یاد بودِ مشی پیغمبر، وقار زینب است }}


{{ب| نطق کردن در خیابان، بین آن غوغاگران‌|با وجود حضرت سجّاد، کار زینب است }}
{{ب| نطق کردن در خیابان، بین آن غوغاگران‌|با وجود حضرت سجّاد، کار زینب است }}


{{ب| کوفه شد غرق سکوت آنگه که فرمود «اسْکُتُوا»|رشته‌ی جانها مگر در اختیار زینب است؟ }}
{{ب| کوفه شد غرق سکوت آنگه که فرمود «اسْکُتُوا»|رشته‌ی جان‌ها مگر در اختیار زینب است؟ }}


{{ب| یادبود احتجاج و نطق زهرا تازه شد|رنگ قرآن، در کلام زرنگار زینب است }}
{{ب| یادبود احتجاج و نطق زهرا تازه شد|رنگ قرآن، در کلام زرنگار زینب است }}
خط ۲۷۷: خط ۲۲۹:
{{ب| داد فتوی عاشقان را سرشکستن جایز است‌|چوب محمل، شاهد این ابتکار زینب است }}
{{ب| داد فتوی عاشقان را سرشکستن جایز است‌|چوب محمل، شاهد این ابتکار زینب است }}


{{ب| روز عاشورا که شد روشنگر جان بشر|سایه‌ی غمهای آن، از شام تار زینب است }}
{{ب| روز عاشورا که شد روشنگر جان بشر|سایه‌ی غم‌های آن، از شام تار زینب است }}


{{ب| گشت ظالم عاقبت از تخت عزّت سرنگون‌|فتح مظلومان، ز یُمن اقتدار زینب است }}
{{ب| گشت ظالم عاقبت از تخت عزّت سرنگون‌|فتح مظلومان، ز یُمن اقتدار زینب است }}
۳٬۴۸۸

ویرایش