تعزیه نامه، کلام منظومی است که هنگام اجرای نمایش سنتی ایرانی (تعزیه)، مورد استفاده بازیگران، برای مرثیه خوانی و یا گفت و گو با یکدیگر قرار می‌گیرد تا واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) که موضوع اصلی نمایش است، بهتر نمایان گردد.

پیشینه

سرودن نخستین تعزیه نامه ظاهرا با اجرای اولین تعزیه در ایران هم زمان است، ولی به درستی روشن نیست که اجرای نخستین تعزیه در چه زمانی صورت گرفته است. بسیاری بر این باورند که تعزیه ریشه در نمایش واره‌های مذهبی در ایران پیش از اسلام داشته، و بعدها در دوران صفویه، حیاتی دوباره یافته است[۱]. نوشته‌های جهانگردان و یا سیاست پیشگانی که در سده‌های 1012ق/16-18م، از ایران بازدید کرده‌اند، مؤید این معناست که حکومت صفویه در ایجاد و تحول تعزیه به شکل کنونی و تحول آن، نقشی مؤثر داشته‌اند.[۲]تعزیه با گذر از دوره صفویه و زندیه، در دوره قاجار به اوج تحول و تکامل خود رسید.[۳] بدین ترتیب، تعزیه در شمار پدیده‌هایی است که در گذار از سده‌های متمادی، تحول یافته، و تعزیه نامه هم به دنبال تحول تعزیه، دگرگونی‌هایی پذیرفته‌است. ظاهرا کهن ترین تعزیه نامه موجود، در عصر کریم خان زند تدوین شده‌است.[۴]

تعزیه نامه در دوره قاجار، رشد کیفی یافت. در همین دوره بسیاری از تعزیه نامه‌ها تدوین شد و به چاپ رسید.[۵] تعزیه نامه‌ها در آغاز بسیار ساده بود و فقط در یک یا دو روز (تاسوعا و عاشورا) از سال اجرا می‌شد، ولی از دوران زندیه به این سو، در تمام 10 روز اول محرم و نیز برخی دیگر از ایام مذهبی سال، مانند روز شهادت امام علی (ع) به اجرا در می‌آمد.[۶]

اجرای تعزیه در مقیاس گسترده، سبب استفاده پی در پی از تعزیه نامه‌ها و نسخه برداری مکرر از آن‌ها شد و این امر سبب آشفتگی، تحریف و اختلاط بخش‌هایی از تعزیه نامه‌ها با یکدیگر شد.[۷] ظاهرا این آشفتگی در زمان امیر کبیر (مق 1268 ق) به اوج خود رسیده بود، زیرا امیر از شهاب اصفهانی درباره او،[۸] خواست تا 12 مجلس از وقایع کربلا را منظوم سازد و بدین‌سان از آشفتگی‌ها بکاهد.[۹] به هر تقدیر تعزیه نامه در حرکت رو به رشد خود، دچار تغییرات و تحولاتی شد که از جمله آن‌ها، کاهش آواز و کلام یک نفره و کاسته شدن از گفت و گوهای طولانی و ملال آور بود که به دنبال خود، حرکت و عمل را بر گفتار چیرگی داد.[۱۰]

سرایندگان

شمار موضوع تعزیه نامه‌های موجود، به بیش از 100 می‌رسد.[۱۱] تنها شماری از سرایندگان این آثار شناخته شده، و اکثر آن‌ها ناشناخته مانده‌ است. علت این ناشناختگی به نظر برخی[۱۲] آن است که تعزیه نویس از ابتدا در فکر ایجاد یک اثر ادبی نبوده‌ است که بخواهد نام خود را در پای آن ثبت کند. به نظر برخی دیگر سبب این امر آن است که تعزیه نویس در واقع همان تعزیه گردان بوده که در زمان اجرای تعزیه، متون نمایشی را فی البداهه می‌سروده، و در اختیار بازیگران قرار می‌داده‌ است.[۱۳] همچنین توجه تعزیه سرا به کسب اجر اخروی و نه اشتهار دنیوی، و ترس از تکفیر از سوی علمایی که تعزیه را مردود یا مکروه می‌شمردند، نیز از جمله علل ناشناختگی تعزیه سرایان به شمار می‌آید و نکته آخر آن که تعزیه نامه در طول زمان، آن چنان دچار دستخوش تغییر و تبدیل می‌شد که اطلاق نام سراینده واحد بر آن امکان نداشت.[۱۴] به هر روی، نام شماری از تعزیه سرایان مشهور که برخی از آنان تعزیه گردان هم بوده‌اند، در منابع ثبت شده‌است، مانند خواجه حسین علی خان، که در دربار فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار معین البکا بود[۱۵]، سید مصطفی کاشانی (میر عزا)، میرزا باقر (معین البکا) و میرزا محمد تقی خان، معروف به تعزیه گردان.[۱۶]

موضوعات و مضامین

با گسترش تعزیه نامه‌ها و تحول و دگرگونی در آن‌ها، موضوع شهادت امام حسین (ع) نقش محوری یافت و داستان‌هایی که موضوعشان مقدم بر واقعه عاشورا و یا بر گرفته از آن بود، به صورت دوایر متحدالمرکزی پیرامون محور اصلی (عاشورا) قرار گرفت، موضوعاتی مانند رحلت پیامبر (ص) و یا اسارت اهل بیت (ع) در روز عاشورا (هنوی، 258). به موازات آنکه تعزیه پایگاه جدید اجتماعی یافت، تعزیه نامه‌ها نیز در اشکال، موضوعات و مضامین خود دستخوش تغییر شدند. موضوعات جدید، عبارت بود از:

الف- «واقعه»، تعزیه نامه‌هایی که به شهادت و به خصوص شهادت امام حسین (ع) و یارانش در صحرای کربلا مربوط می‌شد، مثل تعزیه «هفتاد و دو تن»؛

ب- «پیش واقعه»، تعزیه نامه‌های فرعی که درباره یک «واقعه» نوشته می‌شد، مانند پیش واقعه «عباس هندو» که معمولا پیش از واقعه «شهادت حضرت عباس (ع)» اجرا می‌شد؛

ج- «گوشه»، شبیه‌هایی بودند بیشتر دارای داستانی مستقل، غیر مذهبی و غیر مرتبط با کربلا و عاشورا با غلبه عنصر طنز در آن‌ها، مانند «شست بستن دیو».[۱۷]

تنوع اشکال تعزیه نامه‌ها، همچنین سبب ورود موضوعات جدید به این گونه آثار شد و آن را به موضوعات تاریخی (امیر تیمور و والی شام)، افسانه‌ای (جابلقا و جابلسا) و اساطیری (قصاب جوانمرد)، تقسیم کرد.[۱۸] موضوعات جدید نیز دست تعزیه نویس را برای استفاده از مضامین نو باز گذاشت و به وی امکان داد تا مضامینی از ایران باستان، فرهنگ زردشتی و فولکلور ایرانی (مانند سنت حنا بستن در تعزیه «حضرت قاسم»)، فرهنگ مسیحی (تعزیه «وهب») و فرهنگ یهودی (تعزیه «چهار مرغ») را در آثارشان وارد کنند.[۱۹]

ویژگی‌های ادبی

اشعار تعزیه نامه‌ها به لحاظ شیوایی و فصاحت دارای پست و بلند بسیار است.[۲۰] این ویژگی دوگانه، سبب داوری‌های مختلف و گاه متضاد شده است؛ از جمله زرین کوب یک بار[۲۱]، شیوه ترکیب و بیان این اشعار را «خشن و ساده و ابتدایی» می‌خواند و در جایی دیگر[۲۲] اشاره می‌کند که تعزیه نامه‌ها دارای «اشعار خوب» نیز هستند که می‌تواند منشأ تحولات هنری شود.

ویژگی‌های ادبی متون تعزیه نامه از این جنبه قابل بررسی است:

الف- قالب‌های شعری

بیشترین قالب مورد استفاده در تعزیه نامه‌ها، قالب مثنوی است، به ویژه در آثار قدیمی. از دورۀ ناصری به بعد، مسمط، ترجیع بند، مستزاد و رباعی هم مورد استفاده تعزیه سرایان قرار می‌گیرد.[۲۳]

ب- صناعات ادبی

از میان صنایع ادبی، «تضمین» بیش از دیگر صنایع مورداستفاده قرار دارد و تعزیه سرا، به تضمین اشعار سعدی و حافظ توجهی خاص دارد. از دیگر صنایع مورد استفاده تعزیه سرا صنایع اقتباس، تلمیح، المام، براعت استهلال، تشابه الأطراف، استقبال، لف و نشر، تجنیس، تنسیق الصفات، سیاقه الأعداد، و ایهام قابل ذکر است.[۲۴]

ج- بحور عروضی

تعزیه نامه‌ها معمولا در بحور عروضی پذیرفته شده شعر فارسی عرضه می‌شدند.[۲۵] از میان بحور مختلف، بحر مجتث، بیشترین بسامد را در متون تعزیه دارد و پس از آن، رمل، مضارع، هزج، متقارب و خفیف، از بحور مورد استفاده بود.[۲۶]

ویژگی‌های زبانی

زبان تعزیه نامه، زبانی است روشن، ساده، صمیمی و دارای ویژگی‌های نمایشی که بی هیچ تعقیدی، برای همگان قابل فهم است. سادگی زبان در این آثار چند دلیل عمده دارد، از جمله آنکه تعزیه نامه تنها برای خواندن، سروده نمی شد؛ بلکه جنبه اجرایی و نمایشی آن، بیشتر مورد توجه بود؛ از این رو سراینده مجبور به استفاده از زبانی بود که بتوان با آن، ارتباطی نزدیک با مخاطب (مردم کوچه و بازار) برقرار کرد. سادگی زبان، آن چنان صمیمیتی میان تعزیه سرا و مردم بر قرار می‌ساخت که در مواردی، عامه مردم برخی از ظرایف زبان فارسی (مانند عبارات مصطلح و ضرب المثل‌ها) را در پرتو شنیدن تعزیه نامه‌ها و تماشای تعزیه فرا می‌گرفتند.[۲۷]

تعزیه نامه‌ها به لحاظ زبانی دارای ویژگی‌های دیگری نیز بودند، از جمله: داشتن لغات و اصطلاحات عامیانه همراه واژگان یا در کنار واژگان ادبی، مانند «گل سر سبد»؛ اصطلاحات و کلمات خاص تعزیه (تغییر کلمات بر حسب ضرورت)، مانند «شرار» به جای «شریر»؛ اصطلاحات، مفردات و ترکیبات درباری و نظامی و اداری، مانند «فرمان همایون» و «توپ»؛ و ترکیبات عربی (غافر الذنوب)، ترکی (قالوب غریب...)، کلمات فارسی و خارجی متداول جدید (آمار، فامیل) و یا گویش‌های محلی (حسن و حسین و فاطمه براره) از گویش مازندرانی.[۲۸]

منابع ادبی

بسیاری از متون ادبی-مذهبی به ویژه آن‌ها که از دوره صفویه به بعد، تصنیف و یا تألیف گردیده‌اند، مورد استفاده تعزیه سرایان بود که از آن جمله‌اند:

الف- مقتل‌ها و سوگنامه‌های داستانی مانند آثاری که عالمان دینی و ذاکران، اولا به نثر و ثانیا به سبک مقاتل و مستند به احادیث و اخبار تالیف کرده‌اند. آثاری مانند جلاء العیون علامه مجلسی و نوحة الاحزان محمد یوسف دهخوارقانی[۲۹]؛ یا داستان‌هایی که به نثر و گاه آمیخته به نظم نوشته شده است، مانند روضة الشهداء کاشفی و تحفة الذاکرین بیدل[۳۰]؛ و نیز آثاری که جنبه‌های قصه پردازی و نمایشی آن‌ها بر وجوه روایتی غلبه دارد. بسیاری از جنگ‌ها و سفینه‌ها و مجموعه‌هایی که تاکنون چاپ نشده‌اند، دارای این ویژگی هستند.[۳۱]

ب- منظومه‌های نیمه نمایشی از شاعران ساده‌گوی دوران صفویه به بعد که بسیاری از اشعار آن‌ها، عین و یا با اندکی تغییر در تعزیه نامه‌ها درج شده است، مانند مدایح و مناقبی که حسن کاشی سروده است[۳۲]؛ سوگنامه‌هایی که از سده 5 و 6 ق/11 و 12م در ادب فارسی وارد شده است، مانند برخی سروده‌های سنایی غزنوی و قوامی رازی[۳۳]؛ مرثیه‌هایی که دارای بار احساسی بسیار است و شاعر با استفاده از کلمات عاطفی به بر انگیختن احساسات خواننده و یا شنونده می‌پردازد، مانند مرثیه‌های محتشم کاشانی و صباحی بیدگلی.[۳۴]

ج- حماسه‌های منظوم مذهبی که در بحر متقارب سروده شده، و شرح دلاوری‌های پیامبر (ص) و امام علی(ع) و حمزه سیدالشهدا است. از جمله این آثار است: حمله حیدری باذل مشهدی و خاوران نامه ابن حسام خوسفی.[۳۵]

دست نویس، چاپ و ترجمه

اجرای مداوم و مستمر تعزیه، سبب نسخه برداری‌های مکرر از متون تعزیه نامه‌ها شده است؛ به گونه‌ای که هم اینک رونوشت بسیاری از آن‌ها به شکل دست نویس در گوشه و کنار، از جمله در کتابخانه‌ها یافت می‌شود.[۳۶] در این میان، مجموعه کتابخانه واتیکان، قابل توجه است.[۳۷] برخی از این آثار تاکنون به شکل مجموعه‌هایی به چاپ رسیده، و حتی به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند، مانند مجموعه‌های خوجکو، پلی، لیطن و چرولی.[۳۸]

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

منابع

پی‌نوشت

  1. نک: چلکوفسکی، «گفت و گو...»، 14؛ بیضایی، نمایش...، 30-31؛ یارشاطر، 127-135؛ ملک پور، 211/1-213
  2. نکـ: ملک پور، 213-229/1؛ مسعودیه، 10/1
  3. یکتاش، 7: شهیدی، پژوهشی...، 76-81، 119-111؛ چلکوفسکی، «کتاب شناسی»، 365-376
  4. محجوب، 187-188
  5. کالمار، 49؛ همایونی، «سیر...»، 93
  6. چلکوفسکی، «تعزیه...»، 19، شهیدی، پژوهشی، 74
  7. همان، 127، 131
  8. نکـ: خیام پور، 517/2
  9. آدمیت، 321
  10. شهیدی، همان، 74-75، 561-562
  11. محجوب، 185؛ ملک پور، 229/1
  12. صیاد، «ب»
  13. ملک پور، همانجا؛ آرین پور، 323/1؛ همایونی، تعزیه 268
  14. همان، 266، 268؛ ممنون،16؛ شهیدی، پژوهشی، 511-513
  15. خوجکو، 116؛ ممنون، 15
  16. برای آگاهی از این افراد و دیگر تعزیه سرایان، نکـ: ممنون، 15-16؛ شهیدی، همان، 511-514، «دگرگونی...»، 84، «تعزیه‌ها...» 128، 132؛ نیز نکـ: همایونی، همان، 266-267؛ ملک پور، همانجا؛ فقیهی، 250/1؛ منزوی، خطی، 4443/6؛ آستان قدس، 665/7؛ ملک، 156/2، صیاد، «الف»-«ب»
  17. ملک پور، 242/1 -243؛ بیضایی، گوشه ای...،837؛ شهیدی، «دگرگونی»، 72-73 پژوهشی، 262
  18. نکـ: همان، 261-263؛ همایونی، «سیر»، 92، آرین پور، 324/1
  19. کالمار، 68، 97: فتحعلی بیگی، 37، 39، 41، 49، 50، 52؛ ملک پور، 230/1؛ شهیدی، همانجا، نیز «تعزیه‌ها»، 122؛ همایونی، «تحلیلی...»، 37-38؛ چلکوفسکی، «گفت و گو»، همانجا
  20. برای اطلاعات بیشتر، نکـ: شهیدی، پژوهشی، 544 ببـ
  21. نکـ: نه شرقی...، 485
  22. شعر...، 187
  23. شهیدی، همان، 586-571، «دگرگونی»، 81، «تعزیه‌ها»، 125
  24. صیاد، «ب»؛ شهیدی، پژوهشی، 501، 558-557، 578-573، «دگر گونی»، 85، «تعزیه‌ها»، 122، 132، 129، 128
  25. ساتن، 231
  26. برای اطلاعات بیشتر، نک: شهیدی، پژوهشی، 564-568، «دگرگونی»، 90، «تعزیه‌ها»، 119؛ هنوی، 261؛ ساتن، 231-255، 256
  27. کالمار، 93؛ چلکوفسکی، «گفت و گو»، 83؛ ملک پور، 235/ 1-236، به نقل از گوبینو ساتن، 245؛ برای اطلاعات بیشتر، نک: همایونی، تعزیه، 314 بب؛ شهیدی، پژوهشی، 534-539، صیاد، «ب»
  28. شهیدی، همان، 539-544
  29. شهیدی، همان، 499
  30. همان، 500-499؛ ملک پور، 213/1 -214؛ ساتن، 250، 252؛ هنوی، 258
  31. شهیدی، همان، 500-506
  32. همان، 506-510
  33. همان، 507
  34. شهیدی، هنوی، همانجاها؛ محجوب، 185؛ نیز نک: اقبال، 279-293
  35. شهیدی، همان، 510-511: ملک پور، 213 / 1 -214؛ نیز نک: گلچین معانی، 193-203
  36. نک: منزوی، فهرست‌واره، 302/1
  37. نک: عناصری سراسر اثر
  38. نک: ملک پور، 230/1؛ باستان، 15؛ مسعودیه، 29/1- 31