بهاء الدین اربلی‌

بهاء الدین ابو الحسن علی فرزند فخر الدّین عیسی بن ابی الفتح معروف به ابن فخر، محدث، فقیه، مورخ، نویسنده، شاعر و از دولتمردان معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. و اصلا کرد و از ایل مکاری بود و خاندانش که اهل علم و دولتمرد بودند از دیرباز در «اربل» [۱] سکونت داشتند. پدرش مردی عالم و والی اربل بود. بهاء الدین در اربل متولد شد و در همان شهر به کسب علم و استماع حدیث پرداخت. خدمات دولتی را هم در اربل آغاز نمود و نزد والی آن شهر به شغل کتابت برگزیده شد. در سال 657 ه. ق بهاء الدین به بغداد منتقل شد و در نزد علاء الدّین جوینی صاحب دیوان تقرب یافت و به کتابت در دیوان اشتغال داشت تا اینکه سعد الدوله یهودی (مقتول در 690 هجری) وزیر ارغون خان مغول روی کار آمد. و عرصه را بر رجال مسلمان و طرفداران صاحب دیوان تنگ ساخت. بهاء الدّین از کار دیوان کناره گرفت و در خلوتگه عزلت به تألیف کتب و سرودن اشعار پرداخت. تا اینکه به سال 692 هجری وفات یافت و در خانه‌ی خود واقع در محله کارپرداز خانه‌ی بغداد در کنار دجله به خاک سپرده شد.

بهاء الدین علاوه بر مقام علم و ادب شاعری توانا بود و اشعار بسیار در مناقب اهل بیت (ع) سروده است. تذکره‌نویسان همه از او به نیکی یاد کرده‌اند. شهرت او علاوه بر نظم و نثری که سرمشق شاعران بعد قرار گرفت به سبب چند کتابی است که از او باقی مانده است مانند: «المقامات الاربع» یا مقامات چهارگانه، «رسالة الطیف»، «کتاب حیات الامامین» (امام زین العابدین (ع) و امام محمّد باقر «ع») و مهمترین کتابش که از جمله کتب معتبر و مستند شیعه‌ی امامیه به‌شمار می‌رود «کشف الغمه عن معرفة الائمة»، در شرح احوال رسول خدا (ص) و فاطمه (س) و امامان دوازده‌گانه (ع) است. این کتاب شامل دو جزء است، جزء اول در سال 678 و جزء دوم در سال 682 ه. ق به پایان رسیده است. [۲]


در منقبت اهل بیت پیامبر (ص):


1- أیّها السّادة الأئمّة أنتم‌خیرة اللّه أوّلا و أخیرا

2- قد سموتم إلی العلی فافترعتم‌بمزایاکم المحلّ الخطیرا

3- أنزل اللّه فیکم هل أتی نصّاجلیّا فی فضلکم مسطورا

4- من یجاریکم؟ و قد طهّر اللّه‌تعالی أخلاقکم تطهیرا

5- لکم سؤدد یقررّه القرآن‌لمن أسمع التقریرا

6- إن جری البرق فی مداکم کبا من‌دون غایاتکم کلیلا حسیرا

7- و اذا أزمة عرت و استمرّت‌فتری للعصاة فیها صریرا

8- بسطوا للندّی أکفّا سباطاو وجوها تحکی الصباح المنیرا

9- و أفاضوا علی البرایا عطایاخلّفت فیهم السحاب المطیرا

10- فتراهم عند الأعادی لیوثاو تراهم عند العفاة بحورا

11- یمنحون الولیّ جنّة عدن‌و العدوّ الشقیّ یصلی سعیرا

12- یطعمون الطعام فی العسر و الیسریتیما و بائسا و أسیرا

13- لا یریدون بالعطاء جزاءمحبطا أجر برّهم أو شکورا

14- فکفاهم یوما عبوسا و اعطاهم اللّه علی البرّ نضرة و سرورا

15- و جزاهم بصبرهم و هو أولی‌من جزی الخیر جنّة و حریرا

16- و إذا ما ابتدو الفصل خطاب‌شرّفوا منبرا و زانوا سریرا

17- بخلوا الغیث نائلا و عطاءو استخفّوا یلملما و ثبیرا

18- یخلفون الشموس نورا و إشراقاو فی الّلیل یخجلون البدورا

19- أنا عبد لکم أدین بحبّی‌لکم اللّه ذا الجلال الکبیرا

20- عالم إنّنی أصبت و إنّ اللّه‌یؤلی لطفا و طرفا قریرا

21- مال قلبی إلیکم فی الصبی الغضّ و أحببتکم و کنت صغیرا

22- و تولّیتکم و ما کان فی أهلی‌ولیّ مثلی فجئت شهیرا

23- أظهر اللّه نورکم فأضاء الافق لمّا بدا و کنت بصیرا

24- فهدانی الیکم اللّه لطفا بی‌و مازال لی ولیّا نصیرا

25- کم أیاد أولی؟ و کم نعمة أسدی؟فلی أن أکون عبدا شکورا

26- أمطرتنی منه سحائب جودعاد حالی بهنّ غضّا نضیرا

27- و حمانی من حادثات عظام‌عدت فیها مؤیّدا منصورا

28- لو قطعت الزمان فی شکر أدنی‌ما حبانی به لکنت جدیرا

29- فله الحمد دائما مستمرّاو له الشکر أوّلا و أخیرا


1- ای پیشوایان بزرگوار! شما بهترین خلق خدا همواره بوده و خواهید بود.

2- شما با مزایایی که دارید مقامتان بسیار ارجمند است.

3- خدا درباره‌ی شما سوره‌ی هل اتی را با نص جلی فرستاد.

4- چه کسی می‌تواند با شما همسری کند در صورتی‌که خداوند اخلاق شما را پاکیزه کرده است.

5- برای شما بزرگواری است که قرآن آن را تثبیت کرده.

6 و 7- و اگر برق بخواهد به انتهای عظمت شما راه یابد به آخر نرسیده خاموش خواهد شد.

8- آنان دستهای دهنده و چهره‌های نورانی چون صبح صادق دارند.

9- و بر مردم بخشش می‌کنند و چون ابر رحمت بر سرشان می‌بارند.

10- آنان در برابر دشمنان شیر و در برابر بیچارگان دریای کرمند.

11- به دوستان بهشت و به دشمنان جهنم می‌دهند.

12- به یتیم و فقیر و اسیر در حال عسر و یسر غذا می‌دهند.

13- آنان از بخشش جزایی جز محبت خدا در نظر ندارند.

14- خداوند آنان را از کیفر روز قیامت در امان نگه داشته و به آنان شادابی و سرور عنایت فرمود.

15- و در برابر شکیبایی که کرده‌اند پاداش نیکو خواهد داد که او سزاوارتر است به پاداش بهشت و حریر دادن.

16- و هنگامی‌که آغاز سخن می‌کنند به منبر شرف می‌دهند و گفتارشان میزان و فصل خطاب است.

17- باران و عطایا، نسبت به آنان بخل ورزید و گروه سپاهیان دشمن همگی زیان دیدند و به هلاکت ابدی و پستی دچار شدند.

18- از لحاظ نورانیت جانشین خورشیدند و در شب، ماه را شرمنده می‌کنند.

19- من بنده شمایم و در این علاقه‌ام از خدایم پاداش می‌خواهم.

20- خدا می‌داند که راه درستی رفته‌ام و خداوند لطف خاصش را نصیب فرماید.

21 و 22- از زمان طفولیت دلم مملو از علاقه و محبت بود، و شما را دوست می‌داشتم در صورتی‌که در خانواده‌ام همانندم کسی نبود.

23- خداوند نور شما را آشکار کرد تا جایی که افق روشن گردید و بینا شدم.

24- و مرا از روی لطف به سوی شما هدایت فرمود و او همواره ولی و یارم بوده است.

25- او چقدر به من محبت فرمود و چه نعمت‌ها که به من ارزانی داشت اینک بر من است که بنده‌ی شکور باشم.

26- از ناحیه او باران رحمت بر سرم بارید و حالم شاداب و خوب شد.

27- و هم او همواره مرا را از حوادث ناگوار زمانه حفظ فرمود و من همیشه مؤید و منصور او بودم.

28- اگر در برابر نعمتی که به من ارزانی داشته همواره شکرگزار باشم سزاوار است.

29- علیهذا سپاس همیشه مال اوست و شکر همواره مخصوص او.





منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص:317-319.

پی نوشت

  1. اربل: اربل یا اربیل شهریست در عراق در جنوب شرقی موصل بین زاب کوچک و زاب بزرگ بر سر راه ایران.
  2. اعیان الشیعه؛ ج 8، ص 382. الغدیر؛ ج 5، ص 445- 452.