استرجاع: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


این اعتقاد، یعنى «از اویى و به سوى اویى» هم زندگى را بر انسان آسان مى‌سازد و از بند تعلّقات مى‌رهاند، هم مرگ را هموار و پذیرفتنى مى‌کند و او را به منزلگاه ابدى مشتاق مى‌سازد و تنها نفس‌هاى مطمئنّه در برابر مصیبتها و داغ شهیدان، آرامش دارند مرگ را کوچیدن به خانۀ همیشگى و جوار خدا مى‌دانند.
این اعتقاد، یعنى «از اویى و به سوى اویى» هم زندگى را بر انسان آسان مى‌سازد و از بند تعلّقات مى‌رهاند، هم مرگ را هموار و پذیرفتنى مى‌کند و او را به منزلگاه ابدى مشتاق مى‌سازد و تنها نفس‌هاى مطمئنّه در برابر مصیبتها و داغ شهیدان، آرامش دارند مرگ را کوچیدن به خانۀ همیشگى و جوار خدا مى‌دانند.




خط ۴۰: خط ۴۸:


==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:مفاهیم]]

نسخهٔ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۸

در اصطلاح، این کلمه به گفتن «انا للّه و انّا الیه راجعون» گفته مى‌شود (ما براى خدا و از سوى اوییم و به سوى او بازمى‌گردیم) و کسى که با مصیبتى یا خبر مرگى مواجه شود، آن را بر زبان جارى مى‌کند و با حکایت از اینکه بازگشت همه به سوى خداست، بر داغ خویش یا دیگرى تسکینى مى‌دهد. دربارۀ استرجاع هنگام مصیبت، احادیثى است.

امام باقر (ع)


وسائل الشیعة،ج 2،ص 898.

امام حسین (ع) بارها در طول راه کربلا و در خود کربلا و عاشورا این جمله را بر زبان راند. از جمله هنگام شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل در منزلگاه زرود، و نیز شبى که در قصر بنى مقاتل منزل کرده بودند، على اکبر (ع) این جمله را مکرّر از پدر شنید. چون علّت آن را پرسید، سیّد الشهدا (ع) فرمود:

در خواب دیدم که صدایى مى‌گوید:این قافله به سوى مرگ مى‌رود...[۱]

پیش از آن در مدینه نیز هنگام گفتگو با مروان حکم، امام حسین (ع) ضمن بیان فاجعه بار بودن خلافت یزید، «انّا لله و انّا الیه راجعون» گفت. [۲]

این اعتقاد، یعنى «از اویى و به سوى اویى» هم زندگى را بر انسان آسان مى‌سازد و از بند تعلّقات مى‌رهاند، هم مرگ را هموار و پذیرفتنى مى‌کند و او را به منزلگاه ابدى مشتاق مى‌سازد و تنها نفس‌هاى مطمئنّه در برابر مصیبتها و داغ شهیدان، آرامش دارند مرگ را کوچیدن به خانۀ همیشگى و جوار خدا مى‌دانند.









منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 46-47.

پی نوشت

  1. مقتل الحسین،مقرّم،ص 227،عوالم(امام حسین)،ص 230.
  2. عوالم،ص 175.