اسارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
دستگیر کردن، افرادى از لشکر مخالف یا افراد عادى را در جنگها بعنوان [[اسیر]] گرفتن و برده ساختن.
'''اسارت''' یعنی دستگیری افرادى از لشکر مخالف یا افراد عادى در جنگ‌ها به عنوان اسیر یا گاهی برده.


در جنگهاى صدر اسلام نیز گروهى از کفّار، اسیر گرفته مى‌شدند، یا بعضى از مسلمانان به اسارت مشرکین در مى‌آمدند. در [[حادثه کربلا|حادثۀ کربلا]]،این فاجعه که [[اهل بیت امام حسین (ع)]] را پس از عاشورا اسیر گرفته و شهر به شهر گرداندند <ref>''بحار الأنوار،ج 45،ص 58.''</ref> و در [[کوفه]] و [[شام]] به نمایش گذاشتند، نقض آشکار قوانین اسلام بود؛ چرا که هم اسیر گرفتن مسلمان صحیح نیست و هم اسیر کردن زن مسلمان. آنگونه که على (ع) نیز در [[جنگ جمل]]،اسیر کردن را روا نشمرد و [[عایشه]] را همراه عدّه‌اى زن به شهر خودش بازگرداند. البته [[بسر بن ارطاه|بسر بن ارطاة]] به دستور معاویه بر یمن حمله کرد و زنان مسلمان را به اسارت گرفت. به اسیرى بردن عترت پیامبر در دورۀ [[حکومت اموى]]،اهانت به مقدّسات دین بود، تا آنجا که در [[دربار شام]]، یکى از شامیان از [[یزید]] مى‌خواست که [[فاطمه بنت االحسین|فاطمه (س) دختر سید الشهدا (ع) ]] را بعنوان کنیز، به او ببخشد! که با اخطار [[حضرت زینب (س)]] رو به رو شد. <ref>''تاریخ طبرى(چاپ قاهره)،ج 4،ص 353.''</ref>
در جنگ‌هاى صدر اسلام نیز گروهى از کفّار، اسیر گرفته مى‌شدند، یا بعضى از مسلمانان به اسارت مشرکین در مى‌آمدند.


گرچه یزید، اهل بیت امام حسین (ع) را براى ترساندن مردم دیگر اسیر کرد و شهر به شهر با خفّت و خوارى گرداند، ولى این دودمان عزت و آزادگى، از [[اسارت]] هم بعنوان سلاحى در مبارزه با باطل و افشاى چهرۀ دشمن استفاده کردند و با خطبه‌ها و سخنرانیهاى بیدارگرشان حیلۀ دشمن را نقش بر آب کردند. خطابه‌هاى زینب کبرى و امام سجاد (ع) و دختر امام حسین (ع) در [[کوفه]] و شام، نمونه‌اى از [[مبارزه در اسارت]] بود. حضرت زینب (س)، حتّى در [[مجلس یزید]] و پیش روى او به این اسیر گرفتن و عمل ظالمانه و خارج از دین او اعتراض کرد:
در حادثۀ [[کربلا]]، پس از عاشورا، اهل بیت امام حسین (ع) اسیر گرفته و شهر به شهر گرداندند <ref>''بحار الأنوار،ج 45،ص 58.''</ref> و در [[کوفه]] و [[شام]] به نمایش گذاشتند.


«أ ظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الأرض و آفاق السّماء،فاصبحنا نساق کما تساق الاسارى انّ بنا على اللّه هوانا...آمن العدل یا بن الطّلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول اللّه سبایا قد هتکت ستورهنّ و ابدیت وجوههنّ تحدو بهنّ الاعداء من بلد الى بلد و یستشرفهنّ اهل المناهل و المعاقل...» <ref>''مقتل الحسین،مقرّم،ص 462.''</ref>
این کار نقض آشکار قوانین اسلام بود؛ چرا که هم اسیر گرفتن مسلمان صحیح نیست و هم اسیر کردن زن مسلمان. آنگونه که على (ع) نیز در جنگ جمل، اسیر کردن را روا نشمرد و عایشه را همراه عدّه‌اى زن به شهر خودش بازگرداند. البته بسر بن ارطاة به دستور معاویه بر یمن حمله کرد و زنان مسلمان را به اسارت گرفت. به اسیرى بردن عترت پیامبر در دورۀ حکومت اموى، اهانت به مقدّسات دین بود، تا آنجا که در دربار [[شام]]، یکى از شامیان از [[یزید]] مى‌خواست که [[رقیه بنت حسین|فاطمه (س) دختر سید الشهدا (ع)]]  را به عنوان کنیز، به او ببخشد! که با اخطار [[زینب (ع)|حضرت زینب (س)]] رو به رو شد. <ref>''تاریخ طبرى(چاپ قاهره)،ج 4،ص 353.''</ref>


مى‌توان گفت [[امام حسین (ع)]] با تدبیر و حسابگرى دقیق، زنان و فرزندان را همراه خود به کربلا برد، تا راوى رنجها و گزارشگر صحنه‌هاى عاشورا و پیام رسان خون شهیدان باشند و سلطۀ یزیدى نتواند بر آن جنایت عظیم، پرده بکشد یا قضایا را به گونه‌اى وانمود کند. از این رو، وقتى [[ابن عباس]] به سید الشهدا (ع) گفت چرا زنان و کودکان را به [[عراق]] مى‌برى، پاسخ داد:
یزید، اهل بیت امام حسین (ع) را براى ترساندن مردم دیگر اسیر کرد و شهر به شهر گرداند، ولى این خاندان، در [[اسارت]] خود با خطبه‌ها و سخنرانی‌هاىشان علیه دشمن اقدام کردند. خطابه‌هاى زینب کبرى و امام سجاد (ع) و دختر امام حسین (ع) در [[کوفه]] و شام، نمونه‌اى از مبارزه در اسارت بود. حضرت زینب (س)، حتّى در مجلس [[یزید]] به او اعتراض کرد:


«قد شاء اللّه ان یراهنّ سبایا...» <ref>''حیاة الامام الحسین،ج 2،ص 297.''</ref>  
«أظنَنْتَ يا يزيد حيث أخَذتَ علينا أقطار الأرض وآفاق السماء، فأصبَحنا نُساق كما تُساق الأُسارى، أنّ بنا على الله هَواناً... أمِن العدلِ، يا ابنَ الطُّلَقاء، تخديرُك حَرائرَكَ وإماءَك وسَوقُك بناتِ رسول الله سبايا قد هُتِكت سُتورُهنّ، وأُبدِيت وجوهُهنّ ؟! تَحْدُو بهنّ الأعداء من بلدٍ إلى بلد، ويستشرفهنّ أهلُ المناهل والمناقل...» <ref>''مقتل الحسین،مقرّم،ص 462.''</ref>


خدا خواسته که آنان را اسیر ببیند.  
مى‌توان گفت [[امام حسین (ع)]] با به همراه بردن زنان و فرزندان خود، باعث شد تا اتفاقات عاشورا و کربلا به درستی منتقل شود، در نتیجه یزیدى نتوانست قضایا را به گونه‌اى وانمود کند. از این رو، وقتى ابن عباس به سید الشهدا (ع) گفت چرا زنان و کودکان را به [[عراق]] مى‌برى، پاسخ داد:


این اشاره به همان برنامۀ حساب شده است. به گفتۀ مرحوم [[کاشف الغطا|مرحوم کاشف الغطاء]]:اگر حسین و فرزندان او کشته مى‌شدند، ولى آن سخنرانی‌ها و افشاگری‌هاى اهل بیت (ع) در آن موقعیّت‌هاى حسّاس نبود، آن آثار و اهدافى که امام حسین در واژگون ساختن حکومت یزیدى داشت محقّق نمى‌شد. <ref>''همان،ص 298.''</ref>
«قد شاءَاللّهُ أن یَراهُنَّ سَبایاً...» <ref>''حیاة الامام الحسین،ج 2،ص 297.''</ref> خدا خواسته که آنان را اسیر ببیند.
 
اسارت اهل بیت با آن وضع رقت‌بار، عواطف مردم را به نفع جبهۀ حق و به زیان حکومت یزید برانگیخت و سخنان زینب (س) و سجاد (ع) در طول اسارت، لذّت پیروزى نظامى را در ذائقۀ یزید و [[ابن زیاد]]، چون زهر، تلخ ساخت و جلوى تحریف تاریخ را گرفت و به بازماندگان و خانواده‌هاى شهدا درس داد که شهیدان با خونشان و بازماندگان با رساندن پیام خون، باید حق را یارى کنند، شهیدان کارى حسینى کنند و ماندگان، کارى زینبى! [[اسارت]]، هرگز به معناى تسلیم شدن و انگیزه و هدف را فراموش کردن نیست.
 
زینب (ع) قافله سالار کاروان اسارت بود و مردانه و صبورانه، آن دوران تلخ را به پایان رساند.


این اشاره دارد به گفتۀ مرحوم مرحوم کاشف الغطاء: "اگر حسین و فرزندان او کشته مى‌شدند، ولى آن سخنرانی‌ها و افشاگری‌هاى اهل بیت (ع) در آن موقعیّت‌هاى حسّاس نبود، آن آثار و اهدافى که امام حسین در واژگون ساختن حکومت یزیدى داشت محقّق نمى‌شد". <ref>''همان،ص 298.''</ref>


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۳۲: خط ۲۹:
{{ب|در کوفه و دمشق بپا سازیم طوفانى از وزیدن صرصرها | هر جا که شهر خفته و تاریکى است روشن کنیم جلوۀ اخگرها <ref>''قبلۀ این قبیله(از مؤلّف)،ص 96.''</ref>}}
{{ب|در کوفه و دمشق بپا سازیم طوفانى از وزیدن صرصرها | هر جا که شهر خفته و تاریکى است روشن کنیم جلوۀ اخگرها <ref>''قبلۀ این قبیله(از مؤلّف)،ص 96.''</ref>}}


{{پایان شعر}}  
{{پایان شعر}}
{| class="" style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt">ما وارث شهادت و ایثاریم بنیانگذار عزّت و آزادى </span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">ما شور پرشرارۀ ایمانیم آنجا که نیست جرأت فریادى</span>
|-
| class="b" |<span class="beyt">در بطن این اسارت ما خفته است آزادى تمام گرفتاران</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt"> مرگ پرافتخار پدرهامان سرمایۀ حیات هدفداران </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt">رفتیم پیشواز اسارتها تا کاخهاى ظلم براندازیم </span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt"> تا در زمان قحطى حق‌جویان آبى به آسیاب حق اندازیم </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt">ما رهسپار شهر خموشانیم شهرى که سایه‌بان زده از وحشت </span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt"> شاید به تازیانۀ یک فریاد بیدارشان کنیم، از این غفلت</span>
|-
| class="b" |<span class="beyt">در کوفه و دمشق بپا سازیم طوفانى از وزیدن صرصرها </span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt"> هر جا که شهر خفته و تاریکى است روشن کنیم جلوۀ اخگرها <ref>''قبلۀ این قبیله(از مؤلّف)،ص 96.''</ref></span>
|}
<br />
==منابع==


==منابع==
*''[[فرهنگ عاشورا|برگرفته از فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، قم، معارف، ج1، ص 43-45.]]''
* ''برگرفته از جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 43-45.''


==پی نوشت==
==پی نوشت==


[[رده:مفاهیم]]
[[رده:مفاهیم]]
<references />

نسخهٔ ‏۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۶

اسارت یعنی دستگیری افرادى از لشکر مخالف یا افراد عادى در جنگ‌ها به عنوان اسیر یا گاهی برده.

در جنگ‌هاى صدر اسلام نیز گروهى از کفّار، اسیر گرفته مى‌شدند، یا بعضى از مسلمانان به اسارت مشرکین در مى‌آمدند.

در حادثۀ کربلا، پس از عاشورا، اهل بیت امام حسین (ع) اسیر گرفته و شهر به شهر گرداندند [۱] و در کوفه و شام به نمایش گذاشتند.

این کار نقض آشکار قوانین اسلام بود؛ چرا که هم اسیر گرفتن مسلمان صحیح نیست و هم اسیر کردن زن مسلمان. آنگونه که على (ع) نیز در جنگ جمل، اسیر کردن را روا نشمرد و عایشه را همراه عدّه‌اى زن به شهر خودش بازگرداند. البته بسر بن ارطاة به دستور معاویه بر یمن حمله کرد و زنان مسلمان را به اسارت گرفت. به اسیرى بردن عترت پیامبر در دورۀ حکومت اموى، اهانت به مقدّسات دین بود، تا آنجا که در دربار شام، یکى از شامیان از یزید مى‌خواست که فاطمه (س) دختر سید الشهدا (ع) را به عنوان کنیز، به او ببخشد! که با اخطار حضرت زینب (س) رو به رو شد. [۲]

یزید، اهل بیت امام حسین (ع) را براى ترساندن مردم دیگر اسیر کرد و شهر به شهر گرداند، ولى این خاندان، در اسارت خود با خطبه‌ها و سخنرانی‌هاىشان علیه دشمن اقدام کردند. خطابه‌هاى زینب کبرى و امام سجاد (ع) و دختر امام حسین (ع) در کوفه و شام، نمونه‌اى از مبارزه در اسارت بود. حضرت زینب (س)، حتّى در مجلس یزید به او اعتراض کرد:

«أظنَنْتَ يا يزيد حيث أخَذتَ علينا أقطار الأرض وآفاق السماء، فأصبَحنا نُساق كما تُساق الأُسارى، أنّ بنا على الله هَواناً... أمِن العدلِ، يا ابنَ الطُّلَقاء، تخديرُك حَرائرَكَ وإماءَك وسَوقُك بناتِ رسول الله سبايا قد هُتِكت سُتورُهنّ، وأُبدِيت وجوهُهنّ ؟! تَحْدُو بهنّ الأعداء من بلدٍ إلى بلد، ويستشرفهنّ أهلُ المناهل والمناقل...» [۳]

مى‌توان گفت امام حسین (ع) با به همراه بردن زنان و فرزندان خود، باعث شد تا اتفاقات عاشورا و کربلا به درستی منتقل شود، در نتیجه یزیدى نتوانست قضایا را به گونه‌اى وانمود کند. از این رو، وقتى ابن عباس به سید الشهدا (ع) گفت چرا زنان و کودکان را به عراق مى‌برى، پاسخ داد:

«قد شاءَاللّهُ أن یَراهُنَّ سَبایاً...» [۴] خدا خواسته که آنان را اسیر ببیند.

این اشاره دارد به گفتۀ مرحوم مرحوم کاشف الغطاء: "اگر حسین و فرزندان او کشته مى‌شدند، ولى آن سخنرانی‌ها و افشاگری‌هاى اهل بیت (ع) در آن موقعیّت‌هاى حسّاس نبود، آن آثار و اهدافى که امام حسین در واژگون ساختن حکومت یزیدى داشت محقّق نمى‌شد". [۵]

ما وارث شهادت و ایثاریم بنیانگذار عزّت و آزادى ما شور پرشرارۀ ایمانیم آنجا که نیست جرأت فریادى
در بطن این اسارت ما خفته است آزادى تمام گرفتاران مرگ پرافتخار پدرهامان سرمایۀ حیات هدفداران
رفتیم پیشواز اسارتها تا کاخهاى ظلم براندازیم تا در زمان قحطى حق‌جویان آبى به آسیاب حق اندازیم
ما رهسپار شهر خموشانیم شهرى که سایه‌بان زده از وحشت شاید به تازیانۀ یک فریاد بیدارشان کنیم، از این غفلت
در کوفه و دمشق بپا سازیم طوفانى از وزیدن صرصرها هر جا که شهر خفته و تاریکى است روشن کنیم جلوۀ اخگرها [۶]
ما وارث شهادت و ایثاریم بنیانگذار عزّت و آزادى ما شور پرشرارۀ ایمانیم آنجا که نیست جرأت فریادى
در بطن این اسارت ما خفته است آزادى تمام گرفتاران مرگ پرافتخار پدرهامان سرمایۀ حیات هدفداران
رفتیم پیشواز اسارتها تا کاخهاى ظلم براندازیم تا در زمان قحطى حق‌جویان آبى به آسیاب حق اندازیم
ما رهسپار شهر خموشانیم شهرى که سایه‌بان زده از وحشت شاید به تازیانۀ یک فریاد بیدارشان کنیم، از این غفلت
در کوفه و دمشق بپا سازیم طوفانى از وزیدن صرصرها هر جا که شهر خفته و تاریکى است روشن کنیم جلوۀ اخگرها [۷]


منابع

پی نوشت

  1. بحار الأنوار،ج 45،ص 58.
  2. تاریخ طبرى(چاپ قاهره)،ج 4،ص 353.
  3. مقتل الحسین،مقرّم،ص 462.
  4. حیاة الامام الحسین،ج 2،ص 297.
  5. همان،ص 298.
  6. قبلۀ این قبیله(از مؤلّف)،ص 96.
  7. قبلۀ این قبیله(از مؤلّف)،ص 96.