سید شهاب موسوی آرانی
سیّد شهاب موسوی (1304 ه. ش) از شاعران معاصر است.
سیّد شهاب موسوی | |
---|---|
زادروز | 1304 ه. ش «آران» کاشان |
مرگ | 1368 ه. ش |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سیّد شهاب موسوی، فرزند سیّد علی اکبر، در بهمن ماه 1304 ه. ش در «آران» کاشان دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در مکتبهای زادگاهش فراگرفت. از کودکی ذوق و قریحهی شاعری داشت و در نه سالگی نخستین شعرش را در ستایش استادش سرود.
موسوی در آغاز جوانی راهی تهران شد و در چند انجمن ادبی چون «انجمن ادبی ایران» عضویت یافت، و با فنون شعر و رموز آن آشنا گردید، و از محضر اساتیدی چون ناصح، مهرداد اوستا، مشفق کاشانی و امیری فیروز کوهی بهره جست. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تهران را ترک گرفت و به زادگاه خود بازگشت.
او در کاشان اقدام به تأسیس «انجمن ادبی پانزده خرداد» کرد و تا واپسین روزهای حیات مسئولیت انجمن را عهدهدار بود.
موسوی شاعری شیرین سخن و لطیف طبع بود. وی سرانجام در دی ماه 1368 شمسی چشم از جهان فرو بست. و شگفت آنکه ماده تاریخ فوتش را قبلا پیشبینی کرده و در مقطع قطعهای چنین میگوید:
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
«موسوی» تاریخ فوت خود به شمسی زد رقم | ما به امید خدا از دار فانی می رویم |
«موسوی» تاریخ فوت خود به شمسی زد رقم | ما به امید خدا از دار فانی میرویم» [۱] | |
عارف و عامی به جستجوی حسین است | خلق جهان در آرزوی حسین است | |
گرچه به جز کعبه قبلهای نشناسم | قبلهی عشّاق خاک کوی حسین است | |
آیهی تطهیر در نبیست به شأنش | سورهی و اللّیل وصف موی حسین است | |
معنی هر آیهای ز سورهی و الشّمس | شمّهای از صورت نکوی حسین است | |
لطف بهشت و صفای روضهی رضوان | طرف نشانی ز خلق و خوی حسین است | |
آنچه رهاند تو را ز آتش دوزخ | هست یقینم که آبروی حسین است | |
گفت محمّد که دشمن است خدا را | هر که عدوی من و عدوی حسین است | |
ماه محرم مگر دمیده که اینسان | باز به هر گوشه گفتگوی حسین است | |
آب روان را که مَهر فاطمه خوانند | بسته ندانم چرا؟ به روی حسین است | |
وا اسَفا در زمینِ «ماریه» گویی | خون خدا جاری از گلوی حسین است | |
در صف محشر همه به فکر بهشتاند | «موسوی» آنجا به جستجوی حسین است [۲] |