زکریا تفعلی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
زکریا تفعّلی ماسوله (١٣٥٥ ه. ش) از شاعران معاصر می باشد.
زکریا تفعّلی ماسوله' | |
---|---|
زادروز | ١٣٥٥ ه. ش تهران |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زکریا تفعّلی فرزند اسماعیل به سال ١٣٥٥ ه. ش در تهران به دنیا آمد. وی تفعلی آموزگار است و از مربیان تربیتی یکی از مدارس تهران میباشد. زکریا تفعّلی ماسوله تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و سپس در مرکز تربیت معلم در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و به استخدام آموزش و پرورش در آمد.
تفعلی از سال ١٣٦٩ ه. ش به طور جدی شروع به سرودن شعر نمود.
سبک اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سرودههای وی بیشتر در قالب غزل و رباعی است گرچه شعر نو را در قالب نیمایی تجربه کرده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تو هلال منی و هرکه جمالت دیدهست | موعد بدر تو ای ماه ز من پرسیدهست | |
جز تو ای قاری قرآن بر سر نی چه کسی | «أَمْ حَسِبْ» خوانده و بر روی سنان خندیدهست | |
بوی سیب است که در کوفه وزیدن دارد | یا شمیم نفس فاطمیات پیچیدهست؟ | |
خارجی خواندمان کوفه و من در عجبم | چه کسی خواندن قرآن تو را نشنیدهست | |
دخترت بود که میگفت به کوفی بس کن | اینقدر سنگ مزن لعل لبش خشکیدهست |
به پاس گلویت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نیزارها مینوازند، محزون به پاس گلویت | عمریست لب تر نکرده است هامون به پاس گلویت | |
زخمی نشسته است شاید، مردی شکسته است شاید | باید که ماتم بگیرد، مجنون به پاس گلویت | |
دلهای زخمی غمینند، شاید غریبان چنینند | در سینهها عقده ماندست، مشحون به پاس گلویت | |
بعد از فرود تو مولا، بر قاب غمرنگ شیعه | از خون فراتی کشیدیم تا خون به پاس گلویت | |
یک آیه از کهف باقیست، خورشید آهستهتر خوان | داوود هم سالیانیست، مفتون به پاس گلویت |
یادگار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زخم پا، یادگار آبله بود | سالها تا ظهور فاصله بود | |
چشم خورشید خوب میپایید | نظرش بر عبور قافله بود | |
در کلاس خودآزمایی عشق | درس امشب نماز نافله بود | |
لن ترانی شنیدهای میگفت: | که جواب هزار مسئله بود | |
در گلوی شهید کوچک عشق | یادبودی ز تیر حرمله بود | |
زخم دستم نشان داس، امّا | زخم پا، یادگار آبله بود |