محمد حسین بهجتی‌

محمد حسین بهجتی (1314 ه.ش) از شاعران معاصر است.

محمد حسین بهجتی
ایت الله بهجتی شفق.jpg
زادروز 1314 ه.ش
تخلص «شفق»

زندگینامه

محمد حسین بهجتی فرزند تقی متخلص به «شفق» در سال 1314 ه. ش در شهر اردکان متولد شد. به علت مخالفت پدرش نتوانست تحصیلات خود را از حد ابتدایی بالاتر برد، به ناچار به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1331 ه. ش برای ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود در قم در نزد اساتید گرانقدری کسب فیض نمود. از سال 1351 ه. ش به مدت 9 سال در تهران سکونت اختیار نمود.

پس از انقلاب و با شهادت آیة اله صدوقی و انتصاب امام جمله اردکان به جای آن شهید، به حکم امام خمینی به سمت امام جمعه‌ی اردکان منصوب گردید.

وی از شاعران خوش ذوق و توانایی است که شعر و شاعری را از دوران تحصیل در قم آغاز کرد و در جریان انقلاب و پیروزی آن اشعار زیادی از او در مجلات مختلف به چاپ رسیده است. [۱]

اشعار

بلبلم و زمزمه سر می‌دهم‌ از گل روی تو خبر می‌دهم
لاله‌ام و بر دل من داغ توست‌ هدیه‌ات از خون جگر می‌دهم
عاشقم و کعبه‌ی کوی تو را بوسه به دیوار و به در می‌دهم
شمعم و با هر نفس آتشین‌ از تب عشق تو خبر می‌دهم
ای تو امید دل من یا حسین‌ خاک رهت جای به سر می‌دهم
با نظری گر بنوازی مرا جان به تو پاداش نظر می‌دهم
گر ببریدند یکی دست من‌ در ره تو دست دگر می‌دهم
عاشق حقّم من و در راه دوست‌ دست و دل و دیده و سر می‌دهم
نیست عجب گر ز دلم خون چکید باغ گلم، لاله‌ی تر می‌دهم
من خجلم گر که نیاوردم آب‌ از مژه‌ام، سیل گهر می‌دهم
طوطی طبع «شفق» خسته را از دم جانبخش شکر می‌دهم


لب تشنه بود و شمر برید از قفا سرش‌ من بر رخش نظاره‌کنان در برابرش
دیگر چه احتیاج به شمشیر آبدار بس بود بهر کشتن او داغ اکبرش
با جسم چاک‌چاک غریبانه جان سپرد نگذاشتند تا که به دامان نهم سرش
دیگر چه تاب داشت تن پاره پاره‌اش‌ کز جور تاختند ستوران به پیکرش
ای جدّم، ای رسول خدا، چون کنم بیان‌ کز دشمنان چه دید سر ناز پرورش
ای مهربان برادرم، ای بر سر افسرم‌ در خاک و خون فتاده‌ای، ای خاک برسرم
ای یادگار مادرم، ای تشنه‌لب حسین‌ برخیز تا رویم، که بی‌یار و یاورم
در دست دشمنان بنگر، خواهرت اسیر آخر مگر نه دختر زهرای اطهرم؟
گر دختر یتیم تو گیرد بهانه‌ات‌ او را دهم چه پاسخ و عذرش چه آورم؟
من با تو آمدم ز مدینه به کربلا اکنون چگونه بی‌تو ره شام بسپرم؟

منابع

پی نوشت

  1. سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 3، ص 1956.