سید یعقوب ماهیدشتى

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۲ توسط Z.rashid (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سید یعقوب ماهیدشتى
زادروز ماهیدشت کرمانشاه
مرگ 1292 ه.ق
کرمانشاهان
سبک نوشتاری عراقى
دیوان سروده‌ها باغ هزار گل (تذکره سخنوران کرمانشاهان)

سید یعقوب ماهیدشتى (درگذشته 1292 در کرمانشاهان) شاعر ایرانی قرن سیزدهم بود.

زندگینامه

سید یعقوب ماهیدشتى فرزند سید ویس از سادات قمشه ماهیدشت کرمانشاه بوده است. او شعر بسیار مى‌گفته اما همه به زبان کردى بوده و در زبان فارسى اشعار کمتری سروده است. ماهیدشتی مذهب شیعه اثنى عشرى داشته و انتساب ایشان به سلسله «اهل حق» با توجه به محل جغرافیایى زادگاهش -که اهالى آنجا همه شیعه هستند- و با توجه به مضامین اشعارش از حقیقت دور نیست.[۱]

سبک شعرى

وى در سرودن شعر به زبان فارسى از سبک عراقى سروده است و با دقیقه‌هاى کلامى و فنون ادبى آشنایى کاملى داشته و در بدیهه‌ سرایى نیز مشهور بوده است. دیوان سید یعقوب ماهیدشتى شامل نمونه‌هایى از غزلیات، قصاید، مسمّطات، معما، رباعیات و مثنویات توسط محمد على سلطانى به خط خوشنویسب فریبا مقصودى در سال 1363 به چاپ رسیده است.»[۱]

اشعار

رباعى

(بداهه‌ای به مناسبت عزای حسین بن على (ع))

این طرفه سماور که به خود تاب دهد مى‌جوشد و از دو دیده سیلاب دهد
در ماتم بیدستى عباس على سقّاى حسینیه شده آب دهد! [۲]»

مرثیه عاشورایى

باز این چه شورش است که عالم پرآذرست؟ جن چون بشر چو مَلَک خاک بر سرست
باز این چه شیون است؟ که در خیل قدسیان شور و نوا و غلغله در عرش اکبرست
زین رستخیز عام که گردیده آشکار گویى قیام عرصه دیوان محشرست
صاحب عزا: خدا و عزادار: ممکنات ماتمزده امام و به ماتم پیمبرست
از اهل آسمان و زمین شرق تا به غرب بر هر کسى که مى‌نگرم دیده‌اش ترست
ماه محرم است وز قتل حسین یقین کو بر جهانیان و جهان جمله سرورست [۳]
سبط نبى و زینت آغوش فاطمه سرو روان گلشن ساقى کوثرست
سلطان کشتگان بیابان ماریه سردار سروران دو صد پاره پیکرست
بهر شفاعت این همه خوارى به جان خرید بر طاق عرش نام بلندش مصورست
خون خدا و بدر دُجى مهر مشرقین گلبرگ ناز گلبن خیر النسا، حسین [۴]

منابع

  • محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 318-319.

پی نوشت

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ باغ هزار گل (تذکره سخنوران کرمانشاهان) به کوشش فرشید یوسفى (فرهنگ خانه اسفار، بى‌تا)، ص 740 و 741.
  2. همان،ص 742 و 743.
  3. این دو مصراع با هم ارتباطى ندارد و ظاهرا باید در استنساخ آن اشتباهى رخ داده باشد.
  4. همان،ص 743.