حسن بیاتانی

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۱ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''حسن بیاتانی،''' فززند غلامرضا در بهمن ماه 1356 در تهران متولد شده است. وی ساکن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حسن بیاتانی، فززند غلامرضا در بهمن ماه 1356 در تهران متولد شده است. وی ساکن قم است. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.

حسن بیاتانی
حسن بیاتانی.jpg
زادروز بهمن ماه 1356 ه.ش
تهران
پدر و مادر غلامرضا بیاتانی
ملیت ایرانی
محل زندگی قم
آثار «حدود ساعت سه»
مدرک تحصیلی لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه مفید قم
حوزه سطح سه حوزه علمیه قم





زندگینامه حسن بیاتانی

حسن بیاتانی مدرک لیسانس علوم سیاسی خود را از دانشگاه مفید قم اخذ نموده و به موازات آن در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بوده که تاکنون سطح سه را به اتمام رسانده است. ایشان مدیر سایت اینترنتی آیات غمزه (تخصصی شعر) است. اشعار این شاعر در مجموعه‌های گردآوری شده از جمله «حدود ساعت سه» به چاپ رسیده است. ‏‌‏‏‏‏‏‏[۱]

اشعار

شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست این‏‌گونه زخم خورده و بی‌سر بیاورم
یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل در بیاورم
یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم
با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژه بهتر بیاورم
وقف تو اشک‌‏ها و غزل‌‏هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور بیاورم
فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را در بیاورم
تا می‌وزید نام تو پر می‌کشید دل چیزی نمانده بود که پر در بیاورم
نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سر در بیاورم
با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم
این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟
آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم
امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند من می‌روم برای تو یاور بیاورم
قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سر غزلی که فدای توست


از مکه خبر آمده داغ است خبرها باید برسانند پدرها به پسرها
از مکه خبر آمده از رکن یمانی نزدیک اذان ناله بلند است سحرها
داغ است خبرها نکند باد مخالف در شهر بپیچد بزند شعله به درها
نزدیک سحر قافله‌ای رد شد از اینجا ماندیم دوباره من و اما و اگرها
باید بروم زود خودم را برسانم حتی شده حتی شده از کوه و کمرها
از مکه خبر رفته رسیده‌ست به کوفه حالا همه با خیره سری خیره به سرها
بر خاک عزیزی‌ست... ولی پیرهنش را... سربسته بگویند پسرها به پدرها
بر خاک عزیزی‌ست و در راه عزیزی‌ست خود را برسانید که داغ است خبرها

منابع

طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1111-1112.

پی نوشت

  1. گفت‏‌وگوی مؤلف با شاعر.‏