پروانه نجاتی
پروانه نجاتی (١٣٤٨ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
پروانه نجاتی | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٨ ه. ش بهبهان |
زندگینامهویرایش
پروانه نجاتی فرزند علی دوست به سال ١٣٤٨ ه. ش در «بهبهان» دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند. سپس در دانشگاه شیراز در رشته زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد.
پروانه نجاتی علاوه بر شغل اصلی که دبیری میباشد مسئول «انجمن شعر پروین اعتصامی» در اداره کل ارشاد استان فارس و هم چنین نماینده شعر بانوان ایران در همایش شعر بانوان جهان در کشور بلغارستان بوده است.
از خانم نجاتی تاکنون کتابهای زیر به زیور طبع آراسته شده است. «خاکستر پروانه» که مجموعه غزلیات او است. «قناریترین آواز»، «سوگ سور برادرانم»، «فرشته و انجیر» که کار مشترک او با همسر شاعرش دکتر غلامرضا کافی است. «حجرههای ملکوت» که زندگی نامه روحانیون شهید میباشد. «شرح پروانه»، «ضریح نقره کوب اشک» که تصحیح اشعار شهید شیر علی سلطانی از شهدای استان فارس است.
وی فعالیتهای شعری خود را از سال ١٣٧٠ ه. ش شروع کرد و در سال ١٣٧٢ ه. ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد. ایشان قالب غزل و مثنوی را برای سرودن اشعار خود برگزیده است.
اشعارویرایش
الاییویرایش
امشب به خواب رفته نگاه ستارهها | افتاده از نفس، طپش گاهوارهها | |
فردا کنار علقمه تصویر میشود | طرح شگفتِ حادثهی خون نگارهها | |
شب نالهیی غریب درین دشت لالهخیز | آشفته، خوابِ سنگیِ این سنگوارهها | |
لالایْ لایْ کودکِ لب تشنهام، بخواب! | ای غنچه! گلْ شکفتهی دشت شرارهها | |
مادر بخواب! تا رَوَد از یاد نازکت | آوای جانگدازِ گلو پارهپارهها | |
مادر بخواب! تا که نبینی نخفتهام | در حیرتِ شکستن بغض منارهها | |
دنیا به خواب رفته، تو هم لحظهیی بخواب! | بنگر به خواب رفته نگاه ستارهها [۱] |
چهل منزل اندوهویرایش
دلم گرفته کجایی برادرِ زینب | که غرقه نور کنی باغِ پرپرِ زینب | |
شکستهام نه چنانی که باورت گردد | پس از تو بال ندارد کبوتر زینب | |
بیا که عقده گشایی کنم به دامانت | بیا، بیا، بنشین باز در بَرِ زینب | |
به زانوان خود اینک توان نمیبینم | فتاده این تنِ بیسر برابر زینب | |
چهل غروب گذشت، آسمان به خود پیچید | و تیغ بغض خراشید حنجر زینب | |
چهل نسیم شتابان وزید بر این دشت | و ریخت فاجعه یکباره بر سر زینب | |
چقدر حادثه رویید از زمین تا شام | که کوه میشکند زیر باور زینب | |
مخواه هیچ که لب بر کلام بگشایم | بخوان ز چشم تر، اوراق دفتر زینب |
منابعویرایش
پیوستویرایش
- ↑ گریه اشک؛ ص 117.