۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تعزیه خوانی'''، یا شبیه خوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهای آیینی-مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزن انگیز واقعۀ تاریخی [[کربلا]] و [[شهادت]] [[حسین بن على (ع)|امام سوم شیعیان]]، [[حسین بن على (ع)|حسین بن علی]] (ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر (ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجو آمیز، شاد و گزنده. | [[پرونده:تعزیه خوانی- دیوارنگاره.png|بندانگشتی|دیوار نگاره، امامزاده زید، اصفهان (گدار، 347).]]'''تعزیه خوانی'''، یا شبیه خوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهای آیینی-مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزن انگیز واقعۀ تاریخی [[کربلا]] و [[شهادت]] [[حسین بن على (ع)|امام سوم شیعیان]]، [[حسین بن على (ع)|حسین بن علی]] (ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر (ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجو آمیز، شاد و گزنده. | ||
==خاستگاه و پیشزمینه== | ==خاستگاه و پیشزمینه== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
کارستن نیبور، خاورشناس دانمارکی که شاهد شبیه خوانی شیعیان ایران در زمان کریمخان زند (حک 1163-1193ق/ 1750-1779م) در روز عاشورا در میدان بزرگ جزیرۀ خارک بوده، وصفی از آن را در سفرنامهاش آورده است.<ref>برای تفصیل، نک: ص 189-191.</ref> ساموئل هملین که در سالهای 1184-1186ق/ 1770-1772م در ایران به سر میبرد، از اجرای نوعی نمایش مذهبی و پردههایی زنده از واقعۀ کربلا (تعزیه خوانی) در ایام عزاداری محرم در تکیۀ رشت و تکیههای آبادیهای دیگر یاد میکند.<ref>نک: چلکوفسکی، «کتابشناسی...»، 258.</ref> ویلیام فرانکلین از نمایش وقایع کربلا در 10 روز اول محرم 1201ق/ 1787م در شیراز گزارش میدهد و مینویسد که هر روز گروهی، بخشی از وقایع کربلا را با زبان شعر و آوازی محزون نمایش میدادند. او به بخشهایی از چند تعزیه مانند بارگاه یزید که بر تخت نشسته است و در کنارش سفیر اروپایی با چند محافظ ایستادهاند، اشاره میکند و از تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» صریحاً یاد میکند و وصفی کوتاه از آن میآورد.<ref>نک: ص 248-249.</ref> | کارستن نیبور، خاورشناس دانمارکی که شاهد شبیه خوانی شیعیان ایران در زمان کریمخان زند (حک 1163-1193ق/ 1750-1779م) در روز عاشورا در میدان بزرگ جزیرۀ خارک بوده، وصفی از آن را در سفرنامهاش آورده است.<ref>برای تفصیل، نک: ص 189-191.</ref> ساموئل هملین که در سالهای 1184-1186ق/ 1770-1772م در ایران به سر میبرد، از اجرای نوعی نمایش مذهبی و پردههایی زنده از واقعۀ کربلا (تعزیه خوانی) در ایام عزاداری محرم در تکیۀ رشت و تکیههای آبادیهای دیگر یاد میکند.<ref>نک: چلکوفسکی، «کتابشناسی...»، 258.</ref> ویلیام فرانکلین از نمایش وقایع کربلا در 10 روز اول محرم 1201ق/ 1787م در شیراز گزارش میدهد و مینویسد که هر روز گروهی، بخشی از وقایع کربلا را با زبان شعر و آوازی محزون نمایش میدادند. او به بخشهایی از چند تعزیه مانند بارگاه یزید که بر تخت نشسته است و در کنارش سفیر اروپایی با چند محافظ ایستادهاند، اشاره میکند و از تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» صریحاً یاد میکند و وصفی کوتاه از آن میآورد.<ref>نک: ص 248-249.</ref> | ||
سندی چند از نوشتههای ایرانیان در دست است که با اشارات ضمنی از سنت تعزیه خوانی ثابت در سالهای اواخر دورۀ صفوی حکایت دارد. نخست، نقل خواب آقا محمدباقر بهبهانی (1116-1205ق)، یکی از عالمان و فقیهان بزرگ شیعه، در کتاب التحفة الحسینیه از فاضل بسطامی. بنابر آن، بهبهانی مردی تنبور نواز و مزمار زن را که عمری در مجالس لهو و لعب گذرانیده بود، در خواب با «هیئت نیکو و لباسهای فاخر» میبیند. از احوال او میپرسد. او این احوال خوش را به سبب مزمار زدن در تعزیهداری شب عاشورا که تشبیهات امام حسین (ع) را در میدان شهید بهبهان مجسم میکردند، بیان میدارد.<ref>برای نقل قول نک: شهیدی، 81.</ref> این رؤیا نشان میدهد که مقارن با زمانی که سالامون و وانگوک به شبیه درآوردن روی ارابۀ در حرکت اشاره میکنند، تعزیه خوانی به صورت ثابت میدانی نیز در برخی شهرهای ایران رواج داشته است. | سندی چند از نوشتههای ایرانیان در دست است که با اشارات ضمنی از سنت تعزیه خوانی ثابت در سالهای اواخر دورۀ صفوی حکایت دارد. نخست، نقل خواب آقا محمدباقر بهبهانی (1116-1205ق)، یکی از عالمان و فقیهان بزرگ شیعه، در کتاب التحفة الحسینیه از فاضل بسطامی. بنابر آن، بهبهانی مردی تنبور نواز و مزمار زن را که عمری در مجالس لهو و لعب گذرانیده بود، در خواب با «هیئت نیکو و لباسهای فاخر» میبیند. از احوال او میپرسد. او این احوال خوش را به سبب مزمار زدن در تعزیهداری شب عاشورا که تشبیهات امام حسین (ع) را در میدان شهید بهبهان مجسم میکردند، بیان میدارد.<ref>برای نقل قول نک: شهیدی، 81.</ref> این رؤیا نشان میدهد که مقارن با زمانی که سالامون و وانگوک به شبیه درآوردن روی ارابۀ در حرکت اشاره میکنند، تعزیه خوانی به صورت ثابت میدانی نیز در برخی شهرهای ایران رواج داشته است. | ||
سند دیگر اشارۀ ملا آقای دربندی از عالمان دورۀ ناصرالدین شاه در کتاب اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات به بر پا کردن مجلس شبیه خوانی مجللی در حضور آصفالدوله (د 1204ق)، فرمانروای لکهنو، توسط یکی از ایرانیان آگاه و ماهر به فن و هنر شبیه سازی است.<ref>همو، 82.</ref> این گزارش ضمن اشاره به راه یافتن سنت تعزیه خوانی به بیرون از مرزهای ایران زمین در سالهای نیمۀ دوم سدۀ 12ق، این حقیقت را نیز آشکار میکند که مدتها باید بگذرد تا شخصی در کار و فن تعزیه گردانی و ترتیب مجلس تعزیه مهارت یابد و پرورده شود. | سند دیگر اشارۀ ملا آقای دربندی از عالمان دورۀ ناصرالدین شاه در کتاب اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات به بر پا کردن مجلس شبیه خوانی مجللی در حضور آصفالدوله (د 1204ق)، فرمانروای لکهنو، توسط یکی از ایرانیان آگاه و ماهر به فن و هنر شبیه سازی است.<ref>همو، 82.</ref> این گزارش ضمن اشاره به راه یافتن سنت تعزیه خوانی به بیرون از مرزهای ایران زمین در سالهای نیمۀ دوم سدۀ 12ق، این حقیقت را نیز آشکار میکند که مدتها باید بگذرد تا شخصی در کار و فن تعزیه گردانی و ترتیب مجلس تعزیه مهارت یابد و پرورده شود. | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
تعزیههای مستقلی مانند «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس»، «عروسی رفتن حضرت فاطمه(ع)» یا «عروس قریش»، «مبعوث شدن پیغمبر(ص)»، «طفلان زینب»، «درویش کابلی»، «چاه انداختن یوسف»، «شست بستن دیو»، «درّة الصدف»، «امیر تیمور»، «نامه آوردن قاصد از فاطمۀ صغرا» و «شیر پرده» در آغاز در زمرۀ تعزیههای فرعی یا گوشه بودند.<ref>بلوکباشی، «فراز»، 12، نیز، تعزیه خوانی، حدیث، 161.</ref> از این گوشهها معمولاً «درویش کابلی» را ضمن تعزیۀ «شهادت امام»، «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس» را در پیش از مجلس تعزیۀ «شهادت قاسم» و «طفلان زینب» را در ضمن «شهادت حضرت علیاکبر» میخواندند.<ref>شهیدی، 263-264.</ref> | تعزیههای مستقلی مانند «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس»، «عروسی رفتن حضرت فاطمه(ع)» یا «عروس قریش»، «مبعوث شدن پیغمبر(ص)»، «طفلان زینب»، «درویش کابلی»، «چاه انداختن یوسف»، «شست بستن دیو»، «درّة الصدف»، «امیر تیمور»، «نامه آوردن قاصد از فاطمۀ صغرا» و «شیر پرده» در آغاز در زمرۀ تعزیههای فرعی یا گوشه بودند.<ref>بلوکباشی، «فراز»، 12، نیز، تعزیه خوانی، حدیث، 161.</ref> از این گوشهها معمولاً «درویش کابلی» را ضمن تعزیۀ «شهادت امام»، «عروسی حضرت سلیمان نبی و بلقیس» را در پیش از مجلس تعزیۀ «شهادت قاسم» و «طفلان زینب» را در ضمن «شهادت حضرت علیاکبر» میخواندند.<ref>شهیدی، 263-264.</ref> | ||
عبدالله مستوفی<ref>1/ 288.</ref> در توضیح تعزیه خوانیهای اعیانی دورۀ ناصری از این دسته مجالس نمایشی یا شبیههای الحاقی با عنوان «حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی» نام میبرد و میگوید: تعزیه خوانان در مقدمۀ هر مجلس تعزیه از این حکایات میخواندند و در آخر آن هم یکی از واقعات «یوم الطف» را برای حفظ شئون عزاداری به نمایش درمیآوردند.<ref>1/ 288.</ref> بیضایی اجرای این تعزیههای شاد و مضحک را برای تغییر ذائقه و گرداندن حال و هوای غم افزای مجالس سوگواری و دلشاد کردن مردم عزادار میداند.<ref>نمایش، 162.</ref> این تعزیههای مضحک بیشتر در هجو و استهزای اشقیا و تجلیل و تحبیب اولیا بودند.<ref>ملکپور، 1/ 255، 257.</ref> به گزارشی از تعزیه خوانی در مازندران، لودگی و مضحکه را که در بازیهای بومی و عامیانه در آن خطه رایج بود، تعزیه گردانان غیر بومی و بازیگران بومی مازندرانی به پارهای از مجالس و تعزیه وارد کردند تا بدین وسیله بارگاه یزید و اشقیا را به باد استهزا بگیرند و تحقیر کنند.<ref>نصری اشرفی، 107.</ref> فرخ غفاری گوشهها در مجالس تعزیه خوانی را تعزیههایی با «محتوای سبکتر» و حتى یک نوع «کمیک بازی» میداند که در آغاز تعزیهها به شکل «پیش پرده» اجرا میکردند.<ref>ص 3.</ref> | عبدالله مستوفی<ref>1/ 288.</ref> در توضیح تعزیه خوانیهای اعیانی دورۀ ناصری از این دسته مجالس نمایشی یا شبیههای الحاقی با عنوان «حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی» نام میبرد و میگوید: تعزیه خوانان در مقدمۀ هر مجلس تعزیه از این حکایات میخواندند و در آخر آن هم یکی از واقعات «یوم الطف» را برای حفظ شئون عزاداری به نمایش درمیآوردند.<ref>1/ 288.</ref> بیضایی اجرای این تعزیههای شاد و مضحک را برای تغییر ذائقه و گرداندن حال و هوای غم افزای مجالس سوگواری و دلشاد کردن مردم عزادار میداند.<ref>نمایش، 162.</ref> این تعزیههای مضحک بیشتر در هجو و استهزای اشقیا و تجلیل و تحبیب اولیا بودند.<ref>ملکپور، 1/ 255، 257.</ref> به گزارشی از تعزیه خوانی در مازندران، لودگی و مضحکه را که در بازیهای بومی و عامیانه در آن خطه رایج بود، تعزیه گردانان غیر بومی و بازیگران بومی مازندرانی به پارهای از مجالس و تعزیه وارد کردند تا بدین وسیله بارگاه یزید و اشقیا را به باد استهزا بگیرند و تحقیر کنند.<ref>نصری اشرفی، 107.</ref> [[فرخ غفاری]] گوشهها در مجالس تعزیه خوانی را تعزیههایی با «محتوای سبکتر» و حتى یک نوع «کمیک بازی» میداند که در آغاز تعزیهها به شکل «پیش پرده» اجرا میکردند.<ref>ص 3.</ref> | ||
فضای تعصبات دینی-مذهبی در جامعۀ دورۀ ناصری به قدری سنگین بود که حتى مردی اهل فضل و قلم مانند محمدحسن اعتماد السلطنه تغییر و تحول در روند سنتی تعزیههای مصائب (واقعهها) و گنجاندن برخی تعزیههای شاد و مضحک به مجالس تعزیه را -که حاصل خلاقیت هنری برخی استادان هنرمند تعزیه گردان و تعزیه نویس بود- نپذیرفت و به نمایش درآوردن «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)» در تکیۀ دولت در محرم 1299/ دسامبر 1881 را ورود نوعی «رذالت» در تعزیه خوانی خواند و نوشت: «وقاحت به قدری شده بود و صدای خندۀ اهل حرم خانه طوری از بالا خانهها به صحن تکیه میآمد» که به نقل بینندگان «از تماشاخانۀ مضحک فرنگستان با خندهتر بود».<ref>نک: ص 145.</ref> | فضای تعصبات دینی-مذهبی در جامعۀ دورۀ ناصری به قدری سنگین بود که حتى مردی اهل فضل و قلم مانند محمدحسن اعتماد السلطنه تغییر و تحول در روند سنتی تعزیههای مصائب (واقعهها) و گنجاندن برخی تعزیههای شاد و مضحک به مجالس تعزیه را -که حاصل خلاقیت هنری برخی استادان هنرمند تعزیه گردان و تعزیه نویس بود- نپذیرفت و به نمایش درآوردن «عروسی رفتن حضرت فاطمه (ع)» در تکیۀ دولت در محرم 1299/ دسامبر 1881 را ورود نوعی «رذالت» در تعزیه خوانی خواند و نوشت: «وقاحت به قدری شده بود و صدای خندۀ اهل حرم خانه طوری از بالا خانهها به صحن تکیه میآمد» که به نقل بینندگان «از تماشاخانۀ مضحک فرنگستان با خندهتر بود».<ref>نک: ص 145.</ref> |