۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| نقشهای برجسته = | | نقشهای برجسته = | ||
| دیگر فعالیتها = | | دیگر فعالیتها = | ||
}}'''حفص بن عمر بن سعد'''، پسر [[عمر بن سعد]] که در روز [[عاشورا]] همراه | }}'''حفص بن عمر بن سعد'''، پسر [[عمر بن سعد]] که در روز [[عاشورا]] همراه پدرش، [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] حضور داشت و پدرش را به قتل [[امام حسین(ع)]] و اصحاب تحریک کرد. | ||
==نقش در نبرد کربلا== | ==نقش در نبرد کربلا== | ||
قبل از روز عاشورا، هنگامیکه حسین بن علی(ع) دانست عمر بن سعد با لشگرش به مقابله با او به سرزمن [[نینوا]] آمدند و آماده جنگیدن و حمله هستند، پیکی را نزد عمرسعد فرستاد و آنها را به ملاقاتی دعوت نمود. عمر سعد با پسرش حفص و قریب بیست نفر سوار و امام حسین(ع) نیز با همین تعداد در میان دو لشگر گرد هم آمدند. امام حسین (ع) به اصحابش فرمود که دورتر روند و فقط برادرش [[عباس ابن علی(ع)|عباس بن علی (ع)]] و فرزندش [[علی اکبر (ع)|علی اکبر(ع)]] در کنارش بمانند. عمر سعد هم | قبل از روز عاشورا، هنگامیکه حسین بن علی(ع) دانست عمر بن سعد با لشگرش به مقابله با او به سرزمن [[نینوا]] آمدند و آماده جنگیدن و حمله هستند، پیکی را نزد عمرسعد فرستاد و آنها را به ملاقاتی دعوت نمود. عمر سعد با پسرش حفص و قریب بیست نفر سوار و امام حسین(ع) نیز با همین تعداد در میان دو لشگر گرد هم آمدند. امام حسین (ع) به اصحابش فرمود که دورتر روند و فقط برادرش [[عباس ابن علی(ع)|عباس بن علی (ع)]] و فرزندش [[علی اکبر (ع)|علی اکبر(ع)]] در کنارش بمانند. عمر سعد هم همین کار را کرد و فقط پسرش و غلامش ماندند. امام (ع) و عمربن سعد شبانه و در پنهانی مدتها با هم گفتگو کردند و سپس هر کدام سوی لشگرگاه خود بازگشتند. | ||
{{مقالات پیشنهادی}} | {{مقالات پیشنهادی}} | ||
==مرگ== | ==مرگ== | ||
[[مختار ثقفى|مختار]]، ابوعمره | [[مختار ثقفى|مختار]]، ابوعمره کیسان، صاحب شرطه خود را به خانه عمر بن سعد فرستاد. ابوعمره، عمر بن سعد را کشت و سرش را نزد مختار برد.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref> حفص دستگیر شده و در کنار مختار ایستاده بود و به سر پدر نگاه می کرد. مختار به او گفت: «این را می شناسی؟» | ||
==جستارهای | گفت: «آری. انالله و انا الیه راجعون. زندگی پس از او زشت است.» | ||
مختار گفت: «راست گفتی« و دستور داد همانجا او را کشتند و گفت: «آن به جای حسین (ع) و این به جای علی بن الحسین (ع)، اگرچه هرگز برابر هم نیستند» و با خود گفت: «چه مقایسه ناعادلانه ای! به خدا قسم اگر سه ربع قریش را بکشم، تلافی یک بند انگشت او را (حسین(ع)) نکرده ام.» | |||
آنگاه مختار، سر هر دو ملعون (پدر و پسر) را برای [[محمد حنفیه|محمد بن حنفیه]] به مدینه فرستاد.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری.، ج۵، ص۱۶۸؛ تاریخ ۵۶. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷میلادی.، ج۶، ص۶۱-۶۲؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۶، ص۲۴۵-۲۴۶؛ ۳۵. البدء و التاریخ، مقدسی، مطهربن طاهر، پاریس: چاپ کلمان هوار، ۱۸۹۹ – ۱۹۱۹ میلادی، چاپ افست تهران: ۱۹۶۲ میلادی.، ج۶، ص۲۴،۲۱.</ref> | |||
==جستارهای وابسته1== | |||
* [[عمر بن سعد|عمر سعد]] | * [[عمر بن سعد|عمر سعد]] | ||
خط ۳۶: | خط ۴۲: | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:افراد]] | [[رده:افراد]] | ||
[[رده:قاتلان کربلا]] | [[رده:قاتلان کربلا]] | ||
<references /> | <references /> |