checkuser
۲٬۳۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
کتاب حاضر مشتمل است بر دوازده مجلس و یک خاتمه. مجلس اول تا سوم در کیفیت قبول شهادت امام حسین (ع) و برخی ویژگیهای آن حضرت و ترغیب به عزاداری است. مجلس چهارم به بعد در خروج امام از مدینه به مکه و از آنجا به سوی کوفه و ورودش به کربلا و شهادت آن حضرت و اصحابش و اسارت خانوادهاش است. | کتاب حاضر مشتمل است بر دوازده مجلس و یک خاتمه. مجلس اول تا سوم در کیفیت قبول [[شهادت]] [[امام حسین (ع)]] و برخی ویژگیهای آن حضرت و ترغیب به عزاداری است. مجلس چهارم به بعد در خروج امام از مدینه به مکه و از آنجا به سوی کوفه و ورودش به کربلا و شهادت آن حضرت و اصحابش و اسارت خانوادهاش است. | ||
اخبار غیر معتبر و مطالب ضعیف این کتاب فراوان است؛ تا آنجا که آن را در شمار منابع ضعیف میتوان به شمار آورد. به نظر نویسنده، «خداوند جمیع آنها {انبیا واولیا} را گواه گرفته بود که چون اول قطره از خون گلوی حسین بر زمین بچکد، از گناهان شیعیان او درگذرد و از این جهت بود که در آن حال که شمر بر روی سینهاش نشست و شروع کرد به جدا کردن سرش، عرضی کرد که: هل وافیت بعهدی؟» (ج 1، ص 29). در جایی دیگر نیز میافزاید که امام حسین «کِشندهٔ بار شهادت کلّیّه شد برای شفاعت کلّیّه» (ج 1، ص 39). و در جایی دیگر میگوید هنگامی که آن حضرت در عاشورا مشغول قتال بود، از عالم بالا ندا شد: «یا ایها الذین امنوا او فوا بالعقود. ای حسین! اگر با این شجاعت بخواهی جنگ کنی، احدی را زنده نخواهی گذاشت. پس کی تو را خواهد کشت و کی فردای قیامت گناهکاران را شفاعت خواهد کرد؟... پس چون امام این ندا شنید، دست از محاربه بکشید» (ج 2، ص 114). | اخبار غیر معتبر و مطالب ضعیف این کتاب فراوان است؛ تا آنجا که آن را در شمار منابع ضعیف میتوان به شمار آورد. به نظر نویسنده، «خداوند جمیع آنها {انبیا واولیا} را گواه گرفته بود که چون اول قطره از خون گلوی حسین بر زمین بچکد، از گناهان شیعیان او درگذرد و از این جهت بود که در آن حال که شمر بر روی سینهاش نشست و شروع کرد به جدا کردن سرش، عرضی کرد که: هل وافیت بعهدی؟» (ج 1، ص 29). در جایی دیگر نیز میافزاید که امام حسین «کِشندهٔ بار شهادت کلّیّه شد برای شفاعت کلّیّه» (ج 1، ص 39). و در جایی دیگر میگوید هنگامی که آن حضرت در عاشورا مشغول قتال بود، از عالم بالا ندا شد: «یا ایها الذین امنوا او فوا بالعقود. ای حسین! اگر با این شجاعت بخواهی جنگ کنی، احدی را زنده نخواهی گذاشت. پس کی تو را خواهد کشت و کی فردای قیامت گناهکاران را شفاعت خواهد کرد؟... پس چون امام این ندا شنید، دست از محاربه بکشید» (ج 2، ص 114). | ||
آمار و ارقام کتاب مبالغهآمیز است. نویسنده روایت میکند که مسلم بن عقیل 1500 نفر را کشت.<ref>ج 1، ص 208</ref> در جایی میگوید که امام حسین به روایتی پانصد نفر و به روایتی 780 نفر و به روایتی 1950 نفر را کشت.<ref>ج 2، ص 95</ref> در جایی دیگر میافزاید که آن حضرت بیست هزار نفر و به روایتی 24000 نفر را کشت.<ref>ج 2، ص 111</ref> در یک جا به نقل از ابن عصفور میگوید که امام 33000 نفر را کشت (ج 1، ص 57)، در جای دیگر به نقل از همو مینویسد که 460000 نفر به جنگ آن حضرت رفته بودند و از آنها جز هشتاد هزار نفر برنگشتند،<ref>ج 1، ص 253</ref> که جمع کشتگان 380000 نفر میشود. عجیبتر اینکه نویسنده میگوید در حدیثی معروف آمده است که امام حسین به لشکر مقابل فرمود: « موتوا، پس همه بمردند».<ref>ج 1، ص 58</ref> نویسنده دربارهٔ زخمهای بدن امام در جایی میگوید که به آن حضرت هشتاد جراحت رسیده بود،<ref>ج 2، ص 111</ref> و در جای دیگر مینویسد که چهار هزار زخم تیر و 180 زخم نیزه و شمشیر به بدن امام وارد شده بود (ج 2، ص 186). | آمار و ارقام کتاب مبالغهآمیز است. نویسنده روایت میکند که مسلم بن عقیل 1500 نفر را کشت.<ref>ج 1، ص 208</ref> در جایی میگوید که امام حسین به روایتی پانصد نفر و به روایتی 780 نفر و به روایتی 1950 نفر را کشت.<ref>ج 2، ص 95</ref> در جایی دیگر میافزاید که آن حضرت بیست هزار نفر و به روایتی 24000 نفر را کشت.<ref>ج 2، ص 111</ref> در یک جا به نقل از ابن عصفور میگوید که امام 33000 نفر را کشت (ج 1، ص 57)، در جای دیگر به نقل از همو مینویسد که 460000 نفر به جنگ آن حضرت رفته بودند و از آنها جز هشتاد هزار نفر برنگشتند،<ref>ج 1، ص 253</ref> که جمع کشتگان 380000 نفر میشود. عجیبتر اینکه نویسنده میگوید در حدیثی معروف آمده است که امام حسین به لشکر مقابل فرمود: « موتوا، پس همه بمردند».<ref>ج 1، ص 58</ref> نویسنده دربارهٔ زخمهای بدن امام در جایی میگوید که به آن حضرت هشتاد جراحت رسیده بود،<ref>ج 2، ص 111</ref> و در جای دیگر مینویسد که چهار هزار زخم تیر و 180 زخم نیزه و شمشیر به بدن امام وارد شده بود (ج 2، ص 186). | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
*کتابشناسی تاریخی امام حسین علیهالسلام، محمد اسفندیاری، ص 97-99. | *کتابشناسی تاریخی امام حسین علیهالسلام، محمد اسفندیاری، ص 97-99. | ||
== پی نوشت == | ==پی نوشت== | ||
[[رده:کتابها]] | [[رده:کتابها]] | ||
[[رده:کتابها در گروه تاریخ]] | [[رده:کتابها در گروه تاریخ]] | ||
<references /> |