Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران نظرات، مدیران رابط کاربری، Moderators، پنهانگران، مدیران
۴٬۰۱۷
ویرایش
(←منابع) |
(←منابع) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
توّابین در آغاز ربیعالا´خر سال 65 (قس مسکویه، ج2، ص100: آغاز ربیعالاول) در اردوگاه نُخَیله (بیرون کوفه) گرد آمدند. از شانزده هزار (قس ابنکثیر، ج4، جزء8، ص254: بیست هزار) عضو ثبتنام شده تنها چهار هزار تن حاضر شدند و از شیعیان بصره و مدائن خبری نبود. سلیمان به کوفه مأمورانی فرستاد تا با شعار «یالَثاراتالحسین» (ای خونخواهان حسین)، بازماندگان را به خروج بر انگیزند. بااینهمه، پس از سه روز انتظار تنها اندکی از شیعیان به توّابین پیوستند. سلیمان درنگ بیشتر را روا ندید و سپاهیان را توجیه کرد که جنگ در کوفه به فتنه و برادرکشی خواهد انجامید، اما اگر بر سپاه عبیداللّه چیره شوند، پیروزی بر قاتلان امام حسین علیهالسلام در کوفه سهل خواهد بود (طبری، ج5، ص583 ـ 584؛ ابناثیر، ج4، ص175ـ177؛ قس ابنکثیر، ج4، جزء8، ص 254ـ 255).توّابین در شامگاه پنجم ربیعالا´خر به سوی کربلا حرکت کردند. در میان راه عدهای از ایشان جدا شدند، اما بقیهدرکربلا بر مزار امام حسین به عزا نشستند و از گناهان خویش پوزش طلبیدند ( رجوع کنید به طبری، ج5، ص588 ـ590؛ ابناثیر، ج 4، ص 177ـ 178)، سپس به سوی شام حرکت کردند و در پایان راه عراق به شام، در کنار رود فرات به قرقیسیا رسیدند.�حاکم آنجا، زُفَربنحارث، از مخالفان امویان بود. او آذوقة فراوانی در اختیار توّابین گذاشت و برای اتحاد با آنان پیشنهادهای گوناگون داد؛ اما سلیمان نپذیرفت، زیرا زفربن حارث، پیش از مرگ یزید، از کارگزاران او در قنّسرین (فلسطین) بود و پس از مرگ او در جنگ مَرْج راهِط به طرفداری از عبداللّهبنزبیر با مروانیان جنگیده بود. اطلاعاتی که زفراز منطقة جنگی عینالوَرده (رأسالعین، از شهرهای جزیره در شمال) در اختیار سلیمان قرار داد، در شیوة پیکار با سپاه عبیداللّهبنزیاد بسیار سودمند واقع شد ( رجوع کنید به طبری، ج 5، ص 593 ـ596؛ ابناثیر، ج 4، ص 145، 149، 179ـ180؛ مسکویه، ج 2، ص 106ـ 108).توّابین در عینالورده فرود آمدند. سلیمان پیش از شروع نبرد، آداب اخلاقی جنگ را که از امام علی علیهالسلام آموخته بود، یادآور شد و سپس جانشینان خود را در سپاه معرفی کرد (ابناثیر، ج 4، ص 180ـ181). طلایهداران لشکر توّابین به فرماندهی مسیّببننجبه بر دشمن تاختند و غنایمی به چنگ آوردند (بلاذری، ج5، ص210). لشکر امویان در این زمان مشکل فرماندهی داشت. مروانبنحکم در شام مرده بود و عبدالملک به خلافت رسیده بود. عبیداللّهبنزیاد بسرعت بر این مشکل غلبه کرد و در سه نوبت لشکری بین بیست تا سی هزار تن برای جنگ با توّابین گسیل داشت ( رجوع کنید به ابناعثم کوفی، ج 6، ص 81؛ ابناثیر، ج 4، ص 182؛ قس مسعودی، ج 3، ص 294). دو سپاه در 25 جمادیالاولی 65 در برابر هم صفآرایی کردند و فرماندهان دو سپاه یکدیگر را به اطاعت از خود فرا خواندند. سلیمان از سپاه اموی خواست تا عبدالملک را خلع کنند و عبیداللّهبنزیاد را به توّابین سپارند و آنگاه هر دو سپاه، زبیریان را از عراق بیرون رانند و حکومت را به یکی از اهلبیت پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم، یعنی امام علیبن حسین، سپارند (ابناثیر، همانجا؛ جعفری، ص229). جنگ سه روز به درازا کشید و توّابین با شمار اندک خود جنگیدند و رهبران آنان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و عاقبت رفاعةبنشدّاد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب نشستند (ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80 ه .، ص48؛ ابنکثیر، ج4، جزء8، ص257).توّابین در راه بازگشت با گروهی از شیعیان بصره و مدائن که برای یاری آنان آمده بودند، برخورد کردند و همگی با اندوه فراوان به شهرهای خود بازگشتند (طبری، ج5، ص600ـ601، 604ـ 605؛ ابناعثم کوفی، ج6، ص86؛ قس اخطب خوارزم، ج 2، ص 199). شکست توّابین در عینالورده توان تجدید سازماندهی را از ایشان گرفته بود، بنابراین بازماندگان این واقعه به نهضت مختار پیوستند. مختار ثقفی که در این زمان در زندان کوفه بود، برای رفاعةبنشدّاد و توّابین پیام تسلیت فرستاد. وی از سلیمان و دیگر شهیدان تجلیل کرد و از بازماندگان توّابین خواست تا با او بر کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهو آلهوسلم و خونخواهی اهل بیت و جهاد با دشمنان بیعت کنند (طبری، ج5، ص606).اگر چه توّابین بظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به وجود آورند و چون قیام آنان بر پایة تفکر شیعی و تحت تأثیر�شهادت امام حسین علیهالسلام شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود (برای توضیح بیشتر رجوع کنید به جعفری، ص 232ـ233). | توّابین در آغاز ربیعالا´خر سال 65 (قس مسکویه، ج2، ص100: آغاز ربیعالاول) در اردوگاه نُخَیله (بیرون کوفه) گرد آمدند. از شانزده هزار (قس ابنکثیر، ج4، جزء8، ص254: بیست هزار) عضو ثبتنام شده تنها چهار هزار تن حاضر شدند و از شیعیان بصره و مدائن خبری نبود. سلیمان به کوفه مأمورانی فرستاد تا با شعار «یالَثاراتالحسین» (ای خونخواهان حسین)، بازماندگان را به خروج بر انگیزند. بااینهمه، پس از سه روز انتظار تنها اندکی از شیعیان به توّابین پیوستند. سلیمان درنگ بیشتر را روا ندید و سپاهیان را توجیه کرد که جنگ در کوفه به فتنه و برادرکشی خواهد انجامید، اما اگر بر سپاه عبیداللّه چیره شوند، پیروزی بر قاتلان امام حسین علیهالسلام در کوفه سهل خواهد بود (طبری، ج5، ص583 ـ 584؛ ابناثیر، ج4، ص175ـ177؛ قس ابنکثیر، ج4، جزء8، ص 254ـ 255).توّابین در شامگاه پنجم ربیعالا´خر به سوی کربلا حرکت کردند. در میان راه عدهای از ایشان جدا شدند، اما بقیهدرکربلا بر مزار امام حسین به عزا نشستند و از گناهان خویش پوزش طلبیدند ( رجوع کنید به طبری، ج5، ص588 ـ590؛ ابناثیر، ج 4، ص 177ـ 178)، سپس به سوی شام حرکت کردند و در پایان راه عراق به شام، در کنار رود فرات به قرقیسیا رسیدند.�حاکم آنجا، زُفَربنحارث، از مخالفان امویان بود. او آذوقة فراوانی در اختیار توّابین گذاشت و برای اتحاد با آنان پیشنهادهای گوناگون داد؛ اما سلیمان نپذیرفت، زیرا زفربن حارث، پیش از مرگ یزید، از کارگزاران او در قنّسرین (فلسطین) بود و پس از مرگ او در جنگ مَرْج راهِط به طرفداری از عبداللّهبنزبیر با مروانیان جنگیده بود. اطلاعاتی که زفراز منطقة جنگی عینالوَرده (رأسالعین، از شهرهای جزیره در شمال) در اختیار سلیمان قرار داد، در شیوة پیکار با سپاه عبیداللّهبنزیاد بسیار سودمند واقع شد ( رجوع کنید به طبری، ج 5، ص 593 ـ596؛ ابناثیر، ج 4، ص 145، 149، 179ـ180؛ مسکویه، ج 2، ص 106ـ 108).توّابین در عینالورده فرود آمدند. سلیمان پیش از شروع نبرد، آداب اخلاقی جنگ را که از امام علی علیهالسلام آموخته بود، یادآور شد و سپس جانشینان خود را در سپاه معرفی کرد (ابناثیر، ج 4، ص 180ـ181). طلایهداران لشکر توّابین به فرماندهی مسیّببننجبه بر دشمن تاختند و غنایمی به چنگ آوردند (بلاذری، ج5، ص210). لشکر امویان در این زمان مشکل فرماندهی داشت. مروانبنحکم در شام مرده بود و عبدالملک به خلافت رسیده بود. عبیداللّهبنزیاد بسرعت بر این مشکل غلبه کرد و در سه نوبت لشکری بین بیست تا سی هزار تن برای جنگ با توّابین گسیل داشت ( رجوع کنید به ابناعثم کوفی، ج 6، ص 81؛ ابناثیر، ج 4، ص 182؛ قس مسعودی، ج 3، ص 294). دو سپاه در 25 جمادیالاولی 65 در برابر هم صفآرایی کردند و فرماندهان دو سپاه یکدیگر را به اطاعت از خود فرا خواندند. سلیمان از سپاه اموی خواست تا عبدالملک را خلع کنند و عبیداللّهبنزیاد را به توّابین سپارند و آنگاه هر دو سپاه، زبیریان را از عراق بیرون رانند و حکومت را به یکی از اهلبیت پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم، یعنی امام علیبن حسین، سپارند (ابناثیر، همانجا؛ جعفری، ص229). جنگ سه روز به درازا کشید و توّابین با شمار اندک خود جنگیدند و رهبران آنان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و عاقبت رفاعةبنشدّاد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب نشستند (ذهبی، حوادث و وفیات 61ـ80 ه .، ص48؛ ابنکثیر، ج4، جزء8، ص257).توّابین در راه بازگشت با گروهی از شیعیان بصره و مدائن که برای یاری آنان آمده بودند، برخورد کردند و همگی با اندوه فراوان به شهرهای خود بازگشتند (طبری، ج5، ص600ـ601، 604ـ 605؛ ابناعثم کوفی، ج6، ص86؛ قس اخطب خوارزم، ج 2، ص 199). شکست توّابین در عینالورده توان تجدید سازماندهی را از ایشان گرفته بود، بنابراین بازماندگان این واقعه به نهضت مختار پیوستند. مختار ثقفی که در این زمان در زندان کوفه بود، برای رفاعةبنشدّاد و توّابین پیام تسلیت فرستاد. وی از سلیمان و دیگر شهیدان تجلیل کرد و از بازماندگان توّابین خواست تا با او بر کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهو آلهوسلم و خونخواهی اهل بیت و جهاد با دشمنان بیعت کنند (طبری، ج5، ص606).اگر چه توّابین بظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به وجود آورند و چون قیام آنان بر پایة تفکر شیعی و تحت تأثیر�شهادت امام حسین علیهالسلام شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود (برای توضیح بیشتر رجوع کنید به جعفری، ص 232ـ233). | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
[http://rch.ac.ir/article/Details/10549 دانشنامه جهان اسلام] | [http://rch.ac.ir/article/Details/10549 دانشنامه جهان اسلام] |
ویرایش