۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
عبدالله بن عمیر و همسرش، کنار چاه جُعد، در محله بنیهمدان [[کوفه]] زندگی میکردند. به گفته تاریخ، ابو وهب، از اصحاب حضرت علی(ع)<ref>ارشاد، | عبدالله بن عمیر و همسرش، کنار چاه جُعد، در محله بنیهمدان [[کوفه]] زندگی میکردند. به گفته تاریخ، ابو وهب، از اصحاب حضرت علی(ع)<ref>ارشاد، ج2، ص236.</ref>، زمانی که دید عدهای آماده جنگ با [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] میشوند، گفت: «من علاقهمند [[جهاد]] علیه مشرکین بودم، اما اکنون احساس میکنم نبرد با کسانی که به جنگ با فرزند فاطمه(س) میروند، اولی است.» و بعد از آن، برای یاری امام حسین(ع)، از کوفه خارج شد. | ||
==همراهی امام حسین(ع)== | ==همراهی امام حسین(ع)== | ||
به خاطر شرایط نظامی حاکم در آن زمان، راه کربلا تا کوفه، کاملا مسدود بود و یاری [[حسین بن علی (ع)]] برای اکثر شیعیان، غیر ممکن بود. عبدالله بن عمیر کلبی، جزء معدود افرادی بود که در روزهای آخر به امام پیوست. برخی نیز نوشتهاند وی همراه همسر و مادرش<ref>تاریخ طبری، | به خاطر شرایط نظامی حاکم در آن زمان، راه کربلا تا کوفه، کاملا مسدود بود و یاری [[حسین بن علی (ع)]] برای اکثر شیعیان، غیر ممکن بود. عبدالله بن عمیر کلبی، جزء معدود افرادی بود که در روزهای آخر به امام پیوست. برخی نیز نوشتهاند وی همراه همسر و مادرش<ref>تاریخ طبری، ج2، ص429.</ref> در هشتم [[محرم]] به امام میرسند یا شاید حدود 25 الی 29 ذی الحجه پیوسته باشند. | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
برخی وی را اولین شهید نبرد تن به تن میدانند. او پس از کشتن دو تن از سپاه [[عمر بن سعد]] ([[سالم غلام عبیدالله بن زیاد]] و [[یسار غلام زیاد بن عبید]])، و قطع شدن انگشتان دست چپ، خدمت امام رسید و رجزخوان، به میدان بازگشت و پس از کشتن دو تن دیگر، با ضربه [[رستم غلام شمر بن ذی الجوشن]]، به [[شهادت]] رسید.<ref>ارشاد، ج، | برخی وی را اولین شهید نبرد تن به تن میدانند. او پس از کشتن دو تن از سپاه [[عمر بن سعد]] ([[سالم غلام عبیدالله بن زیاد]] و [[یسار غلام زیاد بن عبید]])، و قطع شدن انگشتان دست چپ، خدمت امام رسید و رجزخوان، به میدان بازگشت و پس از کشتن دو تن دیگر، با ضربه [[رستم غلام شمر بن ذی الجوشن]]، به [[شهادت]] رسید.<ref>ارشاد، ج، ص236؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص488-489.</ref> | ||
در تاریخ داریم، همسر او، یعنی ام وهب، به میدان رفت تا از همسرش دفاع کند، امام به او فرمود: | در تاریخ داریم، همسر او، یعنی ام وهب، به میدان رفت تا از همسرش دفاع کند، امام به او فرمود: «جُزیتُمْ مِنْ اءَهْلِ بَیْتی خَیْرا، إِرْجِعی رَحَمُکِ اللّهُ إِلَی النِّساءِ، فَاجلِسی مَعَهُنَّ فَانَّه لَیْسَ عَلَی النِّساءِ قِتالٌ.» در راه حمایت از اهل بیت (ع) به پاداش نیک از طرف اهل بیت نائل شوید! خدا رحمتت کند! برگرد به سوی آنها و با آنها بنشین! به راستی بر زنان جهاد واجب نیست. | ||
در نهایت ام وهب، به دست رستم، غلام شمر، به شهادت میرسد. عبدالله هنگام شهادت | در نهایت ام وهب، به دست رستم، غلام شمر، به شهادت میرسد. عبدالله هنگام شهادت 30 سال و همسرش 20 ساله بودهاست. | ||
نوشتهاند دشمن سر عبدالله را به طرف مادرش پرتاب کرد. مادر، سر را بوسید و به میدان پرتاب کرد و گفت: «ما چیزی را که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم.»<ref>فرهنگ عاشورا، | نوشتهاند دشمن سر عبدالله را به طرف مادرش پرتاب کرد. مادر، سر را بوسید و به میدان پرتاب کرد و گفت: «ما چیزی را که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم.»<ref>فرهنگ عاشورا، ص268</ref> | ||
==رجزخوانی ابو وهب== | ==رجزخوانی ابو وهب== | ||
{| | |||
|انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ | {| style="margin: 0 auto; " | ||
|حَسْبی ببَیْتی فِی عَلیم حَسَبی | | class="b" |<span class="beyt"> انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلبِّ</span> | ||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">حَسْبی ببَیْتی فِی عَلیم حَسَبی</span> | |||
|- | |- | ||
|انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَصَب | | class="b" |انّی امْرؤٌ ذُوَمّرةٍ وَ غَصَب | ||
|وَ لَسْتُ بِالخَوارِ عِنْدَ النَّکْبِ | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |وَ لَسْتُ بِالخَوارِ عِنْدَ النَّکْبِ | |||
|- | |- | ||
|إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ | | class="b" |إِنّی زَعیمٌ لکِ امّ وهبٍ | ||
|بِالطَّعن فِیِهمْ مُقَدِماً و الضَرْبِ | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |بِالطَّعن فِیِهمْ مُقَدِماً و الضَرْبِ | |||
|- | |- | ||
| | | class="b" |ضَرْبَ غُلامٍ مُوقِنٍ بالرَّبِّ | ||
| | |||
|} | |} | ||
اگر مرا نمیشناسید، بدانید منم فرزند کلب. مرا این سرافرازی بس که خاندانم از قبیله عُلَیم است. من مردی هستم توانا و قدرتمند و رزمدیده که هنگام مصیبت و سختی، عجز و لابه نمیکنم و ناتوانی و زبونی نمیشناسم. ای ام وهب، به تو قول میدهم در ضربت زدن از آنان پیش دستی کنم. ضرباتی توسط جوانی، مومن به خدا. | اگر مرا نمیشناسید، بدانید منم فرزند کلب. مرا این سرافرازی بس که خاندانم از قبیله عُلَیم است. من مردی هستم توانا و قدرتمند و رزمدیده که هنگام مصیبت و سختی، عجز و لابه نمیکنم و ناتوانی و زبونی نمیشناسم. ای ام وهب، به تو قول میدهم در ضربت زدن از آنان پیش دستی کنم. ضرباتی توسط جوانی، مومن به خدا. | ||
==نام عبدالله در زیارتنامهها== | ==نام عبدالله در زیارتنامهها== | ||
نام عبدالله در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه آنگونه آمدهاست: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ عُمَیْرِ الکَلبی»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: انساب الاشراف، | نام عبدالله در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه آنگونه آمدهاست: «السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ عُمَیْرِ الکَلبی»<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: انساب الاشراف، ج3، ص194؛ تاریخ طبری؛ ج5، ص430-446؛ ارشاد، ج2، ص236؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص13-68و65-69؛ البدایة و النهایة، ج8، ص181-182؛ نهایة الارب، ج7، ص187؛ تنقیح المقال، ج2، ص201؛ اعلام النساء، ج5، ص292؛ بحار الانوار، ج44، ص320، ج45، ص17؛ انصارالحسین(ع)، ص84؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص16؛ رجال طوسی، ص104؛ نقدالرجال، ص204؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص113؛ بحار الانوار، ج45، ص71،16،12؛ اقبال الاعمال، ج3، ص78؛ منتهی الآمال، ج1، ص353؛ الحدائق الوردیة، ص122؛ ذخیرة الدارین، ص22؛ ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص199؛ انصار الحسین(ع)، ص120.</ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2588126&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، ص307-310.] | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1085101&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author محمدرضا سنگری، آینه داران آفتاب، | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1085101&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author محمدرضا سنگری، آینه داران آفتاب، ج1، ص415-416.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |