checkuser
۲٬۳۶۳
ویرایش
جز (←زندگینامه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | '''صفائی جندقی''' (۱۲۳۶ ه. ق-۱۳۱۴ ه. ق) از شعراى آیینى در سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجرى است. {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =صفائی جندقی | | نام =صفائی جندقی | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| زمینه فعالیت =شعر آیینی | | زمینه فعالیت =شعر آیینی | ||
| ملیت =ایرانی | | ملیت =ایرانی | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =۱۲۳۶ ه. ق | ||
| محل تولد =خور (مرکز منطقۀ جندق و بیابانک) | | محل تولد =خور (مرکز منطقۀ جندق و بیابانک) | ||
| والدین =یغماى جندقى و هما سلطان | | والدین =یغماى جندقى و هما سلطان | ||
| تاریخ مرگ = | | تاریخ مرگ =۱۳۱۴ ه. ق | ||
| محل مرگ =جندق | | محل مرگ =جندق | ||
| علت مرگ = | | علت مرگ = | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|شاگرد = | |شاگرد = | ||
|استاد = | |استاد = | ||
|علت شهرت =ترکیببند عاشورایی | |علت شهرت =ترکیببند عاشورایی ۱۱۴ بندی | ||
| تأثیرگذاشته بر = | | تأثیرگذاشته بر = | ||
| تأثیرپذیرفته از = | | تأثیرپذیرفته از = | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
میرزا احمد<ref>صفائى.</ref> جندقى دومین فرزند [[یغماى جندقى]]<ref> | میرزا احمد<ref>صفائى.</ref> جندقى دومین فرزند [[یغماى جندقى]]<ref>۱۲۷۶-۱۱۹۶.</ref> است که در سال ۱۲۳۶ ه. ق درخور، مرکز منطقه جندق و بیابانک به دنیا آمدهاست. مادر او هما سلطان از اهالى کاشان و از بستگان حاج ملا احمد نراقى (مجتهد مشهور شیعى) دومین همسر یغماى جندقى است. پدرش یغما، وی را به نام و تخلص ملا احمد نراقی که تخلص «صفایی» داشت نامید. میرزا احمد تحصیلات مقدماتى را در زادگاهش فراگرفت و سپس نزد پدر و برادرش (میرزا اسماعیل هنر) به تکمیل معلومات خود پرداخت. صفائى جندقى پس از سفرهایى به سمنان و تهران، روستاى جندق را براى اقامت برگزید و تا پایان عمر در همان جا از راه کشاورزى و دامدارى به امرار معاش پرداخت. صفائى جندقى در مدت حیات خود چهار همسر برگزید و از آنان داراى 20 فرزند شد که برخى از آنان اهل ادب و هنر بودند: محمدحسن کیوان ملقب به عمادالشعراء<ref>۱۳۲۵-۱۲۶۰.</ref>، میرزا محمدحسین متخلص به «فرهنگ» و متولد ۱۲۶۹ ه. ق، میرزا ابوالقاسم وفائى<ref>متولد ۱۲۸۳ ه. ق</ref> ادیب و خوشنویس و میرزا عبدالکریم<ref>متولد ۱۲۹۶ ه. ق</ref> که اغلب نسخههاى دیوان صفائى جندقى به خط اوست. محمدحسن کیوان، فرزند ارشد صفائى جندقى از جانب ظلالسلطان (حاکم اصفهان) به «عمادالشعراء» ملقب شده و در شعر از تخلص «خرد» استفاده مىکرده و منظومۀ هزار و یکشب او حاوى داستانهاى نو و ابتکارى است و همو در شمار نخستین شاعرانى است که براى کودکان نیز شعر مىسرودهاست. فرزند او میرزا فتحالله مشهور به «کیوان ثانى»<ref>متوفاى ۱۳۳۲ ه. ق</ref> از شاعران منطقۀ بیابانک بوده و در شعر «پرویز» تخلص مىکردهاست.<ref>دیوان اشعار صفائى جندقى، با تصحیح و مقدمۀ سید على آل داود، چاپ و انتشارات آفرینش، تهران ۱۳۷۰.</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
دیوان چاپى صفائى جندقى شامل غزلیات، انابتنامه، رباعیات انابیه، رباعیات عاشقانه، ماده تاریخها، مراثى عاشورایى در | [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=558553&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان] چاپى صفائى جندقى شامل غزلیات، انابتنامه، رباعیات انابیه، رباعیات عاشقانه، ماده تاریخها، مراثى عاشورایى در ۱۱۴ بند، مثنوى «رقیهنامه» حاوى ۳۱۵ بیت، نوحهها و ترجیعبند است که با تصحیح آقاى سید على آل داود توسط چاپ و انتشارات آفرینش در سال ۱۳۷۰ چاپ و منتشر شدهاست. همچنین مجموعهای از مراثی وی که در حدود 128 بند است و به پیروی از محتشم کاشانی سروده در سال ۱۳۱۵ هجری در تهران چاپ شدهاست. او در سبک عراقى طبعآزمایى کرده و اشعارش ساده و دلنشین و عارى از پیچیدگىهاى لفظى و معنوى است. در میان آثار منظوم وى ترکیببند عاشورایى او که در ۱۱۴ بند به تعداد سورههاى قرآن کریم سامان یافته، مشهور است. «انابتنامۀ»او که حاوى نثر و نظم است حال و هواى نیایشى دارد. ترکیببند عاشورایى صفائى جندقى علىرغم جاذبههایى که دارد، یکدست نیست؛ ولى داراى بندهاى ممتازى است خصوصا اولین و بیست و نهمین بند آنکه از آثار مشهور عاشورا در زبان فارسى به شمار مىرود و الهامبخش شاعران آیینى در سرودن اشعار ماتمى است، و نوحههاى عاشورایى او نیز توسط نوحهسرایان استفاده میشود. | ||
== | ==اشعار== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۱: | خط ۷۹: | ||
{{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت|در سینه آتش غم خود گر نهان نداشت؟ }} | {{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت|در سینه آتش غم خود گر نهان نداشت؟ }} | ||
{{ب| وز یک قطار اشک چرا خاک را نشست|گر آستین به دیدهی گوهرفشان نداشت؟ <ref> برگرفته از مجموعه مراثی صفایی جندقی که به سال | {{ب| وز یک قطار اشک چرا خاک را نشست|گر آستین به دیدهی گوهرفشان نداشت؟ <ref> برگرفته از مجموعه مراثی صفایی جندقی که به سال ۱۳۱۵ ه. ش به وسیلهی اسداله محبون جندقی چاپ شده است.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== اولین بند از ترکیب ۱۱۴ بندى === | |||
'''۱''' | |||
''' | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۴: | ||
{{ب| خاک سیه به فرق قدح خوارهاى، که فرق | نشناخت خون پاک تو از شیر دخت تاک }} | {{ب| خاک سیه به فرق قدح خوارهاى، که فرق | نشناخت خون پاک تو از شیر دخت تاک }} | ||
{{ب| خوناب دل ز دیده «صفائى» بیا ببار | شرحى ز سرگذشت شهیدان کن آشکار <ref>همان، ص 273 و | {{ب| خوناب دل ز دیده «صفائى» بیا ببار | شرحى ز سرگذشت شهیدان کن آشکار <ref>همان، ص 273 و ۲۷۴.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۲''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| باز از افق هلال محرم شد آشکار | بر چهر چرخ، ناخن ماتم شد آشکار }} | {{ب| باز از افق هلال محرم شد آشکار | بر چهر چرخ، ناخن ماتم شد آشکار }} | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۱: | ||
{{ب| آهم: شراره خیز و،سرشکم: ستارهریز | این آب و آتشى است که توام شد آشکار }} | {{ب| آهم: شراره خیز و،سرشکم: ستارهریز | این آب و آتشى است که توام شد آشکار }} | ||
{{ب| نظم ستارگان مگر از یکدگر گسیخت! | یا اشک این عزاست که گردون ز دیده ریخت <ref>همان،ص | {{ب| نظم ستارگان مگر از یکدگر گسیخت! | یا اشک این عزاست که گردون ز دیده ریخت <ref>همان،ص ۲۷۴.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۳''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بست آسمان کمر چو به آزار اهل بیت | بگشود در زمین بلا، بار اهل بیت }} | {{ب| بست آسمان کمر چو به آزار اهل بیت | بگشود در زمین بلا، بار اهل بیت }} | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۴: | ||
{{ب| نگذاشت خصم سفله حجابى به هیچ وجه | جز گرد ماتم تو به رخسار اهل بیت! }} | {{ب| نگذاشت خصم سفله حجابى به هیچ وجه | جز گرد ماتم تو به رخسار اهل بیت! }} | ||
{{ب| این جور از سلالۀ آدم، زیاد بود | عُشرى از آن هم، از همه عالم زیاد بود <ref>همان، ص | {{ب| این جور از سلالۀ آدم، زیاد بود | عُشرى از آن هم، از همه عالم زیاد بود <ref>همان، ص ۲۷۵-۲۷۶.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}۴ | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| تنها نه خاکیان به تو جیحون گریستند | در ماتم تو، جن و ملک خون گریستند }} | {{ب| تنها نه خاکیان به تو جیحون گریستند | در ماتم تو، جن و ملک خون گریستند }} | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۸۶: | ||
{{ب| شد این عزاى خاص چنان عام، تا به هم | هشیار و مست و عاقل و مجنون گریستند }} | {{ب| شد این عزاى خاص چنان عام، تا به هم | هشیار و مست و عاقل و مجنون گریستند }} | ||
{{ب| سوزند آفرینش اگر در غمت، سزاست | بر داغ ابتلاى تو این سوختن به جاست <ref>همان، ص | {{ب| سوزند آفرینش اگر در غمت، سزاست | بر داغ ابتلاى تو این سوختن به جاست <ref>همان، ص ۲۷۶.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۵''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| یک تیر از کمان حوادث برون نشد | کآن را قدر به سینۀ او رهنمون نشد! }} | {{ب| یک تیر از کمان حوادث برون نشد | کآن را قدر به سینۀ او رهنمون نشد! }} | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۰۷: | ||
{{ب| سرى نهفتهاند درین، ورنه ز انبیا | یک تن به صد هزار بلا آزمون نشد }} | {{ب| سرى نهفتهاند درین، ورنه ز انبیا | یک تن به صد هزار بلا آزمون نشد }} | ||
{{ب| در حق یک تن، این همه جور و ستم چرا؟ | بر روى یک دل، این همه اندوه غم چرا؟ <ref>همان، ص | {{ب| در حق یک تن، این همه جور و ستم چرا؟ | بر روى یک دل، این همه اندوه غم چرا؟ <ref>همان، ص ۲۸۳.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۶''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| در داد تن به مرگ، چو کارش ز جان گذشت | بگذاشت پاى بر سر جان، وز جهان گذشت }} | {{ب| در داد تن به مرگ، چو کارش ز جان گذشت | بگذاشت پاى بر سر جان، وز جهان گذشت }} | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۰: | ||
{{ب| مردان به خاک و خون همه خفتند تشنهکام | با آنکه موج اشک زنان از میان گذشت }} | {{ب| مردان به خاک و خون همه خفتند تشنهکام | با آنکه موج اشک زنان از میان گذشت }} | ||
{{ب| تنها به راه دوست نه دست از حرم کشید | بفشرد پاى و، بر سر خود هم قلم کشید <ref>همان، ص | {{ب| تنها به راه دوست نه دست از حرم کشید | بفشرد پاى و، بر سر خود هم قلم کشید <ref>همان، ص ۲۹۱.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۷''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بیمار کربلا، به تن از تب توان نداشت | تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت }} | {{ب| بیمار کربلا، به تن از تب توان نداشت | تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت }} | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۵۷: | ||
{{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت؟ | در سینه، آتش غم خود گر نهان نداشت }} | {{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت؟ | در سینه، آتش غم خود گر نهان نداشت }} | ||
{{ب| چون مرغ سربریده و، چون صید خورده تیر | جان از حیات: سرد و، دل از زندگیش: سیر <ref>همان، ص | {{ب| چون مرغ سربریده و، چون صید خورده تیر | جان از حیات: سرد و، دل از زندگیش: سیر <ref>همان، ص ۲۹۳.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۸''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| در شرح این ستم که نگفتم یک از هزار | چون نامه: روسیاهم و چون خامه: شرمسار }} | {{ب| در شرح این ستم که نگفتم یک از هزار | چون نامه: روسیاهم و چون خامه: شرمسار }} | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۸۶: | ||
{{ب| آویزدت به دامن دل خارهاى غم | روزى اگر به خاک شهیدان کنى گذار }} | {{ب| آویزدت به دامن دل خارهاى غم | روزى اگر به خاک شهیدان کنى گذار }} | ||
{{ب| بر حصیر ذلت و، جن بر سریر جاه | از کین مهر شکوه کنم یا ستیز ماه؟ <ref>همان، ص | {{ب| بر حصیر ذلت و، جن بر سریر جاه | از کین مهر شکوه کنم یا ستیز ماه؟ <ref>همان، ص ۳۱۴.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}۹ | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| گیتى پس از تو دایرهاش بىمدار باد | افلاک: با درنگ و، زمین: بیقرار باد }} | {{ب| گیتى پس از تو دایرهاش بىمدار باد | افلاک: با درنگ و، زمین: بیقرار باد }} | ||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۰: | ||
{{ب| چشم شفاعت ار ز تو دارد به دیگرى | دور از جوار رحمت پروردگار باد }} | {{ب| چشم شفاعت ار ز تو دارد به دیگرى | دور از جوار رحمت پروردگار باد }} | ||
{{ب| شاها! به خویشم، از همه کس بىنیاز خواه | در حشرم، از شفاعت خود سرفراز خواه <ref>همان، ص | {{ب| شاها! به خویشم، از همه کس بىنیاز خواه | در حشرم، از شفاعت خود سرفراز خواه <ref>همان، ص ۳۲۹ و ۳۳۰.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
''' | '''۱۰''' | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| در سوگ این ستمزدگان بحر و برگریست | هرچَ <ref>هرچه.</ref> اندر آسمان و زمین، خشک و تر گریست }} | {{ب| در سوگ این ستمزدگان بحر و برگریست | هرچَ <ref>هرچه.</ref> اندر آسمان و زمین، خشک و تر گریست }} | ||
خط ۳۳۸: | خط ۳۳۳: | ||
{{ب| ز اندیشۀ مدارِ وى، آن روز شمس سوخت | در فکرت حیات وى، آن شب قمر گریست }} | {{ب| ز اندیشۀ مدارِ وى، آن روز شمس سوخت | در فکرت حیات وى، آن شب قمر گریست }} | ||
{{ب| دردا که این قضیه هنوز است ناتمام | چندان که بختم از تف دل باز مانده خام <ref>همان، ص | {{ب| دردا که این قضیه هنوز است ناتمام | چندان که بختم از تف دل باز مانده خام <ref>همان، ص ۳۴۶.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== تضمین غزل سعدى === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| آه کزین سفر نشد جز تب و تاب حاصلم | داد ز سعد روشنم!واى زِ بختِ مقبلم }} | {{ب| آه کزین سفر نشد جز تب و تاب حاصلم | داد ز سعد روشنم!واى زِ بختِ مقبلم }} | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۹۶: | ||
{{م| گویى اگرچه حاصلى نیست مرا ازین، ولى }} | {{م| گویى اگرچه حاصلى نیست مرا ازین، ولى }} | ||
{{ب| «سنت عشق «سعدیا!» ترک نمىکنم، بلى | کى ز دلم بدر رود خوى سرشته در گلم؟» <ref>همان، ص | {{ب| «سنت عشق «سعدیا!» ترک نمىکنم، بلى | کى ز دلم بدر رود خوى سرشته در گلم؟» <ref>همان، ص ۴۱۲ و ۴۱۳.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== تضمین غزل سعدى === | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| دیدى آخر که فلک ریخت چه خاکى بر سرم؟ | کز سر نعش تو باید نگران درگذرم }} | {{ب| دیدى آخر که فلک ریخت چه خاکى بر سرم؟ | کز سر نعش تو باید نگران درگذرم }} | ||
خط ۴۵۸: | خط ۴۵۹: | ||
{{م| چون «صفائی» کىات از قید رها خواهم ماند؟ }} | {{م| چون «صفائی» کىات از قید رها خواهم ماند؟ }} | ||
{{ب| «گر به دورىّ سفر، از تو جدا خواهم ماند | تو چنان دان که همان سعدى کوته نظرم» <ref>همان، ص | {{ب| «گر به دورىّ سفر، از تو جدا خواهم ماند | تو چنان دان که همان سعدى کوته نظرم» <ref>همان، ص ۴۱۵و ۴۱۶.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[[دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم|دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[[دانشنامه شعر عاشورایی انقلاب حسینی در شعر شاعران عرب و عجم|دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۹۷۳-۹۷۹.]] | ||
*[[کاروان شعر عاشورا| | *[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج ۱، ص ۴۱۰-۴۲۱.]] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |