checkuser
۲٬۳۶۳
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علی شریعتی''' یکی از شاعران معاصر است. | '''علی شریعتی''' (1312ه.ش- 1356 ه.ش) یکی از شاعران و نویسندگان معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =علی شریعتی | | نام =علی شریعتی | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
علی شریعتی فرزند محمد تقی، مبارز و بیدارگر ایرانی در سال 1312 ه. ش در کاهک نزدیک مزینان (از توابع بخش داورزن شهرستان سبزوار) به دنیا آمد. در سال 1334 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد گردید، در سال 1336 دستگیر و زندانی شد، در سال 1337 ازدواج کرد که ثمره آن سه دختر و یک پسر است. | علی شریعتی فرزند محمد تقی، مبارز و بیدارگر ایرانی در سال 1312 ه. ش در کاهک نزدیک مزینان (از توابع بخش داورزن شهرستان سبزوار) به دنیا آمد. در سال 1334 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد گردید، در سال 1336 ه. ش دستگیر و زندانی شد، در سال 1337 ه. ش ازدواج کرد که ثمره آن سه دختر و یک پسر است. | ||
چون دانشگاه را با رتبه اولی سپری کرد بورسیهای از دولت برای ادامه تحصیل در فرانسه را اخذ نمود و ضمن تحصیل در دانشگاه سوربن به نهضت | چون دانشگاه را با رتبه اولی سپری کرد بورسیهای از دولت برای ادامه تحصیل در فرانسه را اخذ نمود و ضمن تحصیل در دانشگاه سوربن به نهضت آزادی بخش الجزایر پیوست و هم چنین با نهضتهای ملی کشورهای دیگر در افریقا و آسیا و رهبرانشان آشنا شد. | ||
در سال 1341 | در سال 1341 ه.ش با درجه دکترا فارغ التحصیل شد و در مراجعت به ایران (سال 1343 ه. ش) دستگیر گردید در سال 1345 ه.ش برای تدریس تاریخ در دانشکده ادبیات مشهد پذیرفته شد که به دنبال سخنرانیهای شورانگیز و تأثیرگذار تحت فشار ساواک کلاسهای او در دانشگاه تعطیل شد. حسینیه ارشاد که در سال 1346 ه.ش تأسیس شده بود از او دعوت به سخنرانی و همکاری نمود که این دوران را پربارترین دوران حیات دکتر شریعتی دانستهاند سخنرانیهای وی با استقبال گرم و شدید نسل جوان و اکثر مردم روبهرو گردید. آخرین سخنرانی او در حسینیه ارشاد در آبان ماه سال 1351 ه.ش و درست یکسال قبل از بسته شدن حسینیه ارشاد توسط رژیم بود. پس از آن مدتی زندگی مخفیانه داشت تا اینکه در سال 1352 ه.ش خود را به ساواک معرفی و مدت 18 ماه در زندان انفرادی محبوس گردید. سرانجام شاه در مسافرتی که به خارج داشت تحت وساطت دوستان بینالمللی شریعتی دستور آزادی او را در آخرین روز سال 1354 ه.ش صادر نمود ولی از آن پس تحت نظارت شدید ساواک قرار گرفت، بطوریکه کاملا خانهنشین شد. اختناق شدید سال 1355 ه.ش که منجر به دستگیری و کشته شدن بسیاری از مبارزین مسلمان گردید او را به فکر هجرت از کشور انداخت و توانست با نام شناسنامهای خود (علی مزنیانی) گذرنامه گرفته و در 26 اردیبهشت سال 1356 با هواپیما از کشور خارج شود. | ||
وی سرانجام در 29 خرداد سال 1356 پس از عمری تلاش و مجاهده در کشور انگلستان دار فانی را وداع گفت. | وی سرانجام در 29 خرداد سال 1356 پس از عمری تلاش و مجاهده در کشور انگلستان دار فانی را وداع گفت. | ||
آثار | == آثار == | ||
از دکتر شریعتی کتب بسیاری که بیشتر آنها حاصل سخنرانیهای اوست و تعدادی نیز ترجمه کتب نویسندگان خارجی است به چاپ رسیده است: | |||
«ابو ذر غفاری»، «اسلام شناسی»، «کویر»، «انسان و اسلام»، «میعاد با ابراهیم»، «امت و امامت»، «پدر، مادر ما متهمیم»، «فاطمه، فاطمه است»، «مذهب علیه مذهب»، «حسین وارث آدم»، «شهادت»، «پس از شهادت» و ... | «ابو ذر غفاری»، «اسلام شناسی»، «کویر»، «انسان و اسلام»، «میعاد با ابراهیم»، «امت و امامت»، «پدر، مادر ما متهمیم»، «فاطمه، فاطمه است»، «مذهب علیه مذهب»، «حسین وارث آدم»، «شهادت»، «پس از شهادت» و ... | ||
خط ۸۸: | خط ۶۴: | ||
و از آثار ترجمه شده وی: «فلسفه نیایش» از دکتر الکسیس کارل، «مغضوبین زمین» از فرانتس فانون، «سلمان پاک» از لویی ماسینیون | و از آثار ترجمه شده وی: «فلسفه نیایش» از دکتر الکسیس کارل، «مغضوبین زمین» از فرانتس فانون، «سلمان پاک» از لویی ماسینیون | ||
==اشعار== | ==اشعار و نثر ها== | ||
===زینب=== | ===زینب=== | ||
خط ۱۰۱: | خط ۷۷: | ||
زنان ملت ما، اینان که نام تو آتش عشق و درد بر جانشان میافکند، به تو محتاجند بیش از همه وقت. | زنان ملت ما، اینان که نام تو آتش عشق و درد بر جانشان میافکند، به تو محتاجند بیش از همه وقت. | ||
غرب از یک سو به اسارت و ذلّتشان کشانده است و شرق از سوی دیگر به اسارت پنهان و ذلّت | غرب از یک سو به اسارت و ذلّتشان کشانده است و شرق از سوی دیگر به اسارت پنهان و ذلّت تازه شان میکشاند و از تو و از خودبیگانشان میکند. | ||
ای زبان علی در کام! | ای زبان علی در کام! | ||
خط ۱۱۱: | خط ۸۷: | ||
مگو که جنایت آن جا تا به کجا رسید! | مگو که جنایت آن جا تا به کجا رسید! | ||
مگو که خداوند، آن روز، عزیزترین و پرشکوهترین ارزشها و عظمتهایی را که آفریده است، یک جا در ساحل فرات، و بر روی ریگزارهای | مگو که خداوند، آن روز، عزیزترین و پرشکوهترین ارزشها و عظمتهایی را که آفریده است، یک جا در ساحل فرات، و بر روی ریگزارهای تفتیده بیابان طف. | ||
چگونه به نمایش آورد و بر فرشتگان عرضه کرد، تا بدانند که چرا میبایست برآدم سجده میکردند ...؟ | چگونه به نمایش آورد و بر فرشتگان عرضه کرد، تا بدانند که چرا میبایست برآدم سجده میکردند ...؟ | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۴۰: | ||
ما را نیز در پی این قافله با خود ببر! <ref>دفترهای سبز؛ ص 325- 328.</ref> | ما را نیز در پی این قافله با خود ببر! <ref>دفترهای سبز؛ ص 325- 328.</ref> | ||
تو ای حسین! | تو ای حسین! | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۴۷: | ||
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل» و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی. | «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل» و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی. | ||
ای خونی که از آن | ای خونی که از آن نقطه صحرا، جاودان میتپی و میجوشی. | ||
و در بستر زمان جاری هستی، | و در بستر زمان جاری هستی، | ||
و بر | و بر همه نسلها میگذری، | ||
و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون میکنی، | و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون میکنی، | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۶۳: | ||
برقی از آن نور را، بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن! | برقی از آن نور را، بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن! | ||
قطرهای از آن خون را، در بستر خشکیده و نیم | قطرهای از آن خون را، در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز! | ||
و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را، به این زمستان سرد و | و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را، به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش! | ||
ای که «مرگ سرخ» را برگزیدی، تا عاشقانت را از «مرگ سیاه» برهانی، | ای که «مرگ سرخ» را برگزیدی، تا عاشقانت را از «مرگ سیاه» برهانی، | ||
تا با هر | تا با هر قطره خونت، | ||
ملّتی را حیات بخشی، و تاریخی را به تپش آری، و کالبد مرده و | ملّتی را حیات بخشی، و تاریخی را به تپش آری، و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی! | ||
ایمان ما، | ایمان ما، | ||
خط ۲۰۸: | خط ۱۸۲: | ||
«به تو و خون تو محتاج است». <ref> همان؛ ص 329- 331.</ref> | «به تو و خون تو محتاج است». <ref> همان؛ ص 329- 331.</ref> | ||
و اکنون، دین و دنیا بر مراد کفر وجود میگردد، و شمشیرها شکسته، و حلقومها بریده و «دارها برچیده و خونها شستهاند» و موجهای انقلاب و فریادهای اعتراض و شعلههای عصیان فرد مردهاند و همه جوشها و خروشها فرو نشستهاند و «بر مزار آباد شهیدان» و «قبرستان سرد و ساکت زندگان»، شب سیاه هراس و خفقان سایه افکنده و بر ویرانههای ایمان و امید مسلمانان، «وای جغدی هم نمیآید بگوش»! | و اکنون، دین و دنیا بر مراد کفر وجود میگردد، و شمشیرها شکسته، و حلقومها بریده و «دارها برچیده و خونها شستهاند» و موجهای انقلاب و فریادهای اعتراض و شعلههای عصیان فرد مردهاند و همه جوشها و خروشها فرو نشستهاند و «بر مزار آباد شهیدان» و «قبرستان سرد و ساکت زندگان»، شب سیاه هراس و خفقان سایه افکنده و بر ویرانههای ایمان و امید مسلمانان، «وای جغدی هم نمیآید بگوش»! | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۰۴: | ||
در مذاهب و تاریخهای اقوام، شهادت عبارت است از قربانی شدن قهرمانانی که در جنگها به دست دشمن کشته شدهاند و این، یک حادثهی غمانگیز مصیبت باری است و نام این کشتهشدگان شهید و مرگشان شهادت. <ref> حسین وارث آدم؛ ص 170 و 171.</ref> | در مذاهب و تاریخهای اقوام، شهادت عبارت است از قربانی شدن قهرمانانی که در جنگها به دست دشمن کشته شدهاند و این، یک حادثهی غمانگیز مصیبت باری است و نام این کشتهشدگان شهید و مرگشان شهادت. <ref> حسین وارث آدم؛ ص 170 و 171.</ref> | ||
== شمع == | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۳۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== منابع == | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1290-1292.] | |||
== | |||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1290-1292. | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۴۸: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references /> |