۳٬۴۸۸
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
عاشورا و واقعۀ کربلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنگ عاشورا را میتوان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران و همۀ حوزههای تفکرات علمی-هنری، علمی-فرهنگی و دانشی-فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعهای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است. | عاشورا و واقعۀ کربلا خاستگاه زیباییها و الهامات برای ایرانیان شیعه در آفرینش هنرهای تجسمی و نمایشی بوده است. تأثیر فرهنگ عاشورا را میتوان در همۀ زوایای رفتارهای زندگیِ ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران و همۀ حوزههای تفکرات علمی-هنری، علمی-فرهنگی و دانشی-فناوری این جامعه مشاهده کرد. مجموعهای مراسم آیینی بر محور واقعۀ عاشورا پدید آمده که تاریخ فرهنگ مذهبی شیعیان ایران و جهان را با ارزشهایی معنوی انسجام بخشیده است. | ||
روح تراژدی در ادبیات مذهبی ایران بر بنیاد فرهنگ عاشورا و وقایع تاریخی کربلا در 61ق/ 680م، و نبرد دلیرانه و شهادت مظلومانۀ امام حسین (ع) نهاده شده، و به صورت تعزیه خوانی یا شبیه خوانی، شکلی ویژه از نمایش یا درام مذهبی، تجلی کرده است | روح تراژدی در ادبیات مذهبی ایران بر بنیاد فرهنگ عاشورا و وقایع تاریخی کربلا در 61ق/ 680م، و نبرد دلیرانه و شهادت مظلومانۀ امام حسین (ع) نهاده شده، و به صورت تعزیه خوانی یا شبیه خوانی، شکلی ویژه از نمایش یا درام مذهبی، تجلی کرده است.<ref>بلوکباشی، تعزیه خوانی، حدیث...، 17.</ref> | ||
در ساخت و ترکیب اجرایی نمایش آیینی تعزیه خوانی و صورت بیانی و داستان گزاری وقایع تعزیه، عاملهای فرهنگی دیگری تأثیر داشتهاند. سنت نمایش واقعۀ «مصائب میترا» در میان ایرانیان مهر پرست، سرگذشت غم افزای زریر در حماسۀ «یادگار زریران» و برگزاری آیین «سیاوشان» یا مراسم سوگواری سالمرگ سیاوش در جامعۀ بخارا | در ساخت و ترکیب اجرایی نمایش آیینی تعزیه خوانی و صورت بیانی و داستان گزاری وقایع تعزیه، عاملهای فرهنگی دیگری تأثیر داشتهاند. سنت نمایش واقعۀ «مصائب میترا» در میان ایرانیان مهر پرست، سرگذشت غم افزای زریر در حماسۀ «یادگار زریران» و برگزاری آیین «سیاوشان» یا مراسم سوگواری سالمرگ سیاوش در جامعۀ بخارا<ref>برای تفصیل موضوع، نک: رضوانی، 167؛ یارشاطر، 89؛ نیز نک: بلوکباشی، «فراز...»، 5، تعزیه خوانی، حدیث، 42.</ref> و مراسم عزاداری هرسالۀ مردم در سالگرد واقعۀ کشته شدن رهبر مذهبی مغان، اسمردیس (بردیای دروغین) به دست داریوش هخامنشی<ref>بنجامین، 376.</ref> به احتمال فراوان از رفتارها و آیینهای قدسیانهای بودهاند که در شکل دادن و اجرای نمایش آیینی تعزیه خوانی و نشان دادن مصائب قدیسان شیعه نقش مهم داشتهاند. | ||
همان گونه که یونانیان از نمایش آیینی نیایش و بزرگداشت دیونیوس یاباکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبۀ عارفانه، در ساختن نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی خود بهره بردند، ایرانیان شیعه نیز در پدید آوردن شبیه خوانی و نمایش واقعههای مذهبی و حدیث مصائب رهبران دینی به سنت نمایشهای آیینی نیاکان خود چشم داشته، و از شیوۀ اجرای مناسک و آیینهای کهن و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندۀ نمایشهای آیینی استفاده کردهاند | همان گونه که یونانیان از نمایش آیینی نیایش و بزرگداشت دیونیوس یاباکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبۀ عارفانه، در ساختن نمایشهای کلاسیک تراژدی و کمدی خود بهره بردند، ایرانیان شیعه نیز در پدید آوردن شبیه خوانی و نمایش واقعههای مذهبی و حدیث مصائب رهبران دینی به سنت نمایشهای آیینی نیاکان خود چشم داشته، و از شیوۀ اجرای مناسک و آیینهای کهن و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندۀ نمایشهای آیینی استفاده کردهاند.<ref>بلوکباشی، «فراز»، همانجا.</ref> به نوشتۀ سعید ابوالنقه، نویسندۀ مصری، ایرانیان با پیش زمینۀ هنر تئاتر که در جامعهشان داشتند، توانستند از شهادت امام حسین (ع) و اصحابش درامهای مذهبی بیافرینند، در صورتی که عربها هیچ گاه به این اندیشه نیفتادند که از این وقایع -که در جامعۀ آنها روی داده- بهره بگیرند، زیرا در میانشان هنر نمایش، سنت نبوده است.<ref>ص 68-69.</ref> با دیدن تعزیه، به نظر بنجامین<ref>ص 389.</ref>، میتوان منظرهای از نمایشنامههای درام و تراژدی را که یونانیان در چند هزار سال پیش در آمفی تئاترهای خود نمایش میدادند، در ذهن مجسم کرد، چون وصفی که آنها از تئاترهای کهن یونان کردهاند، کاملاً شبیه تکیۀ دولت در تهران است. | ||
==تعزیه خوانی، رفتاری آیینی-مذهبی== | ==تعزیه خوانی، رفتاری آیینی-مذهبی== | ||
رفتارهای آیینی مردم پدیدۀ فرهنگی کهنسالی است که عموماً با اسطورهها و شعائر مقدس دینی پیوند دارند. این گونه رفتارها هرچه بیشتر به گذشته باز میگردند، جوهر دینی-تقدسی و بن مایۀ اسطورهای-شعیرهای آنها نیرومندتر و پررنگتر میشوند. نمایشهای سنتی مبتنی بر واقعههای تاریخی-حماسی از نوع رفتارهایی است که در بیرون از ذهن و پندار مردم و در حیات اجتماعی-تاریخی جامعه رخ دادهاند و مردم جامعه در آن رویدادها یا شرکت داشتهاند، یا شاهد آنها بودهاند. بهتدریج در طول حیات نسلها، طبع ازلی گرای عامۀ مردم، این رویدادهای تاریخی را با مجموعهای از افسانهها، قصهها و باورها آمیخته، و به صورت سنتی آیینی-نمایشی درآورده است. | رفتارهای آیینی مردم پدیدۀ فرهنگی کهنسالی است که عموماً با اسطورهها و شعائر مقدس دینی پیوند دارند. این گونه رفتارها هرچه بیشتر به گذشته باز میگردند، جوهر دینی-تقدسی و بن مایۀ اسطورهای-شعیرهای آنها نیرومندتر و پررنگتر میشوند. نمایشهای سنتی مبتنی بر واقعههای تاریخی-حماسی از نوع رفتارهایی است که در بیرون از ذهن و پندار مردم و در حیات اجتماعی-تاریخی جامعه رخ دادهاند و مردم جامعه در آن رویدادها یا شرکت داشتهاند، یا شاهد آنها بودهاند. بهتدریج در طول حیات نسلها، طبع ازلی گرای عامۀ مردم، این رویدادهای تاریخی را با مجموعهای از افسانهها، قصهها و باورها آمیخته، و به صورت سنتی آیینی-نمایشی درآورده است. | ||
در میان سنتهای ایرانی، تعزیه خوانی از این گونه رفتارهای آیینی-نمایشی است که با ساخت و پرداختی تاریخی-دینی ریشه در مناسک آیین کهن دوانده، و مایه از اسطورهها و داستانهای ایرانی گرفته است. داستان واقعههای تاریخی-مذهبی هر یک از مجالس تعزیه به صورتی خاص با اسطورهها و قصهها در میآمیزد. اگر کسی از چگونگی واقعههای تاریخی مذهب تشیع آگاهی نداشته باشد، تمایز میان تاریخ و افسانه یا اسطوره در تعزیه خوانیها برای او دشوار خواهد بود. از این رو است که وقایع، داستانها و رخدادهای تاریخی تعزیهها برای عامۀ مردم گیرایی ویژه و اثری دلانگیز دارد | در میان سنتهای ایرانی، تعزیه خوانی از این گونه رفتارهای آیینی-نمایشی است که با ساخت و پرداختی تاریخی-دینی ریشه در مناسک آیین کهن دوانده، و مایه از اسطورهها و داستانهای ایرانی گرفته است. داستان واقعههای تاریخی-مذهبی هر یک از مجالس تعزیه به صورتی خاص با اسطورهها و قصهها در میآمیزد. اگر کسی از چگونگی واقعههای تاریخی مذهب تشیع آگاهی نداشته باشد، تمایز میان تاریخ و افسانه یا اسطوره در تعزیه خوانیها برای او دشوار خواهد بود. از این رو است که وقایع، داستانها و رخدادهای تاریخی تعزیهها برای عامۀ مردم گیرایی ویژه و اثری دلانگیز دارد.<ref>بلوکباشی، تعزیه خوانی، حدیث، 47-48.</ref> | ||
برخی تعزیه خوانی را دنبالۀ سنت شاهنامه خوانی در جامعۀ ایران و متأثر از آن دانسته، و گفتهاند که نظم دراماتیک شاهنامه در دورههای بعد، جایش را به درام مذهبی داد و شبیه خوانی جای آن را گرفت | برخی تعزیه خوانی را دنبالۀ سنت شاهنامه خوانی در جامعۀ ایران و متأثر از آن دانسته، و گفتهاند که نظم دراماتیک شاهنامه در دورههای بعد، جایش را به درام مذهبی داد و شبیه خوانی جای آن را گرفت.<ref>شیروانی، 63.</ref> گرچه تعزیه خوانی برخی وقایع اسلامی و تاریخ برههای از حیات اجتماعی عرب را باز مینماید، اما نکات بسیاری از زمینههای ملی ایرانیان در آن گنجانده شده است. مثلاً لباس تعزیه خوانان مانند خود، زره و چکمه که پوشاک رزمی سپاهیان دورۀ صفوی را مینمایانند، حال آنکه اعراب قبای بلند میپوشیدند و پاپوشی به جز چکمه به پا میکردند و به جای کمربند شال میبستند. تعزیه خوانان را هم معمولاً از میان کسانی برمیگزیدند که چهرههایی روشن و تابناک و ابروانی پیوسته داشته باشند و نه همچون عربها چهرهای سوخته و قهوهای.<ref>همان، 64.</ref> | ||
==شکل گیری و سیر تحول== | ==شکل گیری و سیر تحول== | ||
دربارۀ شکل گیری و پیشینۀ تعزیه خوانی نظرهای متفاوت و متناقضی داده شده است. نصرت الله باستان پیشینه و شکل گیری تعزیه خوانی را به زمان دیلمیان میرساند و میگوید: پس از دیلمیان تعزیه خوانی از رونق افتاد و در زمان صفویان دوباره برقرار شد. همچنین مدعی است که نسخههایی از تعزیه که در زمان عضد الدولۀ دیلمی نوشته شده بود، در کتابخانۀ مادرید نگهداری میشود | دربارۀ شکل گیری و پیشینۀ تعزیه خوانی نظرهای متفاوت و متناقضی داده شده است. نصرت الله باستان پیشینه و شکل گیری تعزیه خوانی را به زمان دیلمیان میرساند و میگوید: پس از دیلمیان تعزیه خوانی از رونق افتاد و در زمان صفویان دوباره برقرار شد. همچنین مدعی است که نسخههایی از تعزیه که در زمان عضد الدولۀ دیلمی نوشته شده بود، در کتابخانۀ مادرید نگهداری میشود.<ref>شم 8، ص 13-14.</ref> نصری اشرفی اولین اَشکال تعزیه و شبیه خوانی در نواحی شمال ایران را به زمان دیلمیان باز میگرداند و بر آن است که این شکل نمایشی از طریق موزیکان چیان سپاه دیلمی، سربازان، بازرگانان و زائران عتبات عالیات به این دیار آمد و گسترش یافت.<ref>ص 106.</ref> هیچ یک از منابع تاریخی معتبر به چنین نمایشهایی از واقعۀ کربلا در دورۀ آل بویه یا دیلمیان (حک 320-448ق) اشاره نمیکنند. ابن جوزی (د 597ق) و ابن اثیر (د 630ق) نخستین تاریخ نگارانی هستند که گزارشهایی از تجمعات مذهبی شیعیان و دسته گردانی و عزاداری مردم برای امام حسین (ع) در بغداد و بستن بازارها و تعطیل خرید و فروش و نوحه خوانی و بر سر و سینه زدن زنان در روز عاشورای سال 352ق/ 962م میدهند.<ref>ابن جوزی، 14/ 150؛ ابن اثیر، 8/ 632.</ref> تنها ابن اثیر در شرح وقایع سال 363ق/ 974م اشارهای کوتاه به نوعی شبیه سازی میان اهل تسنن محلۀ سوق الطعام بغداد میکند و مینویسد که سنیان زنی را شبیه عایشه بر شتر سوار کرده بودند و دو تن دیگر را شبیه طلحه و زبیر ساخته، و جنگی تمثیلی راه انداخته بودند که گویی با یاران علی میجنگند.<ref>همانجا.</ref> به گمان علی اصغر فقیهی، احیاناً شیعیان کرخ بغداد نیز شبیه واقعۀ کربلا را میساخته، و نشان میدادهاند که سنیان در مقابله با آنان چنین شبیه سازیهایی را میکردهاند.<ref>ص 468.</ref> بههر روی، اسناد و مدارک صریح و معتبری در برپایی تعزیه خوانی به صورت نمایش واقعۀ کربلا در آن دوره به دست ما نرسیده است که استواری این نظریات را اثبات کند. | ||
آنچه به تحقیق روشن است، این است که تعزیه خوانی از درون مراسم دسته گردانیهای مذهبی محرم و نوحه سراییهایی که پیشینهاش به دورۀ آل بویه میرسد، پدید آمده، و پارهای از اندام مناسک عزاداری عامۀ مردم شیعه شده است. در آغاز و پیش از آنکه تعزیه خوانی صورت نمایش مذهبی مستقل به خود بگیرد و در میدانها و روی سکوی تکیهها عرضه شود، نشان دادن واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع) به صورت شبیه گردانی در دستههای عزادار آشکار شد. بنا بر رسم سنتی، کسانی را شبیه امامان و شهیدان در میآوردند و سوار بر اسب و ارابه و چهارچرخه میکردند و در گذرها و محلههای شهر میگرداندند. شبیهها گاهی زبان حال شهیدان را بیان میکردند و صحنههایی از وقایع کربلا و مصائب شهیدان را با حرکات و رفتارهای نمادین خود مینمایاندند (بلوکباشی، نخل گردانی، 103). تاورنیه به شبیه سازی شخصیتهای وقایع کربلا و نمایش برخی صحنهها در دستههای عزاداری در حضور شاه صفی (حک 1038-1052ق) در میدان نقش جهان اصفهان اشاره دارد و اسبهای زین و یراق شدۀ شهیدان و شبیه نعش کودکان در تابوتهایی بر روی عماری را وصف کرده است | آنچه به تحقیق روشن است، این است که تعزیه خوانی از درون مراسم دسته گردانیهای مذهبی محرم و نوحه سراییهایی که پیشینهاش به دورۀ آل بویه میرسد، پدید آمده، و پارهای از اندام مناسک عزاداری عامۀ مردم شیعه شده است. در آغاز و پیش از آنکه تعزیه خوانی صورت نمایش مذهبی مستقل به خود بگیرد و در میدانها و روی سکوی تکیهها عرضه شود، نشان دادن واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع) به صورت شبیه گردانی در دستههای عزادار آشکار شد. بنا بر رسم سنتی، کسانی را شبیه امامان و شهیدان در میآوردند و سوار بر اسب و ارابه و چهارچرخه میکردند و در گذرها و محلههای شهر میگرداندند. شبیهها گاهی زبان حال شهیدان را بیان میکردند و صحنههایی از وقایع کربلا و مصائب شهیدان را با حرکات و رفتارهای نمادین خود مینمایاندند (بلوکباشی، نخل گردانی، 103). تاورنیه به شبیه سازی شخصیتهای وقایع کربلا و نمایش برخی صحنهها در دستههای عزاداری در حضور شاه صفی (حک 1038-1052ق) در میدان نقش جهان اصفهان اشاره دارد و اسبهای زین و یراق شدۀ شهیدان و شبیه نعش کودکان در تابوتهایی بر روی عماری را وصف کرده است.<ref>ص 412-414.</ref> | ||
سالامون انگلیسی و وانگوک هلندی در 1152ق/ 1739م در دورۀ شاه سلطان حسین، یا دورۀ سلطنت بسیار کوتاه طهماسب دوم، به نمایش واقعۀ کربلا بر روی ارابههایی در حال حرکت اشاره دارند. گزارش این دو سیاح در کتابی به زبان آلمانی با عنوان «تاریخ و جغرافیای امروز ایران و یا کشور شاهنشاهی ایران در عهد معاصر 1»، کهنترین سند شرح واقعۀ کربلا را به صورت نمایش بر روی ارابه تأیید میکند. به نوشتۀ این کتاب، زندگی امام حسین (ع)، اعمال، جنگها و شهادتش روی ارابههایی که به شکل صحنۀ تئاتر آرایش شده بودند، قسمت به قسمت در مراسم عزاداری پر شکوه و پر تماشاگر عاشورا به نمایش درمیآمد. مثلاً روی ارابهای که شهادت امام حسین (ع) را نشان میدادند، قسمت فوقانی ارابه را پوشانده، و روی آن شن ریخته بودند که میدان جنگ در دشتی بی آب و علف را نشان دهند. در زیر پوشش مردانی پنهان شده بودند و سر و دست و بازوان خود را -که مظهری از سرها و دستهای بریده و خونین شهیدان بود- از سوراخهای پوشش بیرون آورده بودند | سالامون انگلیسی و وانگوک هلندی در 1152ق/ 1739م در دورۀ شاه سلطان حسین، یا دورۀ سلطنت بسیار کوتاه طهماسب دوم، به نمایش واقعۀ کربلا بر روی ارابههایی در حال حرکت اشاره دارند. گزارش این دو سیاح در کتابی به زبان آلمانی با عنوان «تاریخ و جغرافیای امروز ایران و یا کشور شاهنشاهی ایران در عهد معاصر 1»، کهنترین سند شرح واقعۀ کربلا را به صورت نمایش بر روی ارابه تأیید میکند. به نوشتۀ این کتاب، زندگی امام حسین (ع)، اعمال، جنگها و شهادتش روی ارابههایی که به شکل صحنۀ تئاتر آرایش شده بودند، قسمت به قسمت در مراسم عزاداری پر شکوه و پر تماشاگر عاشورا به نمایش درمیآمد. مثلاً روی ارابهای که شهادت امام حسین (ع) را نشان میدادند، قسمت فوقانی ارابه را پوشانده، و روی آن شن ریخته بودند که میدان جنگ در دشتی بی آب و علف را نشان دهند. در زیر پوشش مردانی پنهان شده بودند و سر و دست و بازوان خود را -که مظهری از سرها و دستهای بریده و خونین شهیدان بود- از سوراخهای پوشش بیرون آورده بودند.<ref>ممنون، «نخستین...»، 23، «پیدایش...»، 11.</ref> | ||
رفته رفته این گونه شبیه سازیها و شبیه گردانیها که صورت اولیۀ شکل گیری شبیه خوانی امروزی بوده است، تحول یافت و به صورت نمایشی آیینی-مذهبیِ تعزیه خوانی درآمد. پس از آن، وقایع کربلا و رویدادهای مربوط به آن وقایع را در جاهایی ثابت و معین مانند میدان، حسینیه، صحن مسجد و امامزاده، فضای گورستان و تکیههای شهر و روستا به نمایش درمیآوردند | رفته رفته این گونه شبیه سازیها و شبیه گردانیها که صورت اولیۀ شکل گیری شبیه خوانی امروزی بوده است، تحول یافت و به صورت نمایشی آیینی-مذهبیِ تعزیه خوانی درآمد. پس از آن، وقایع کربلا و رویدادهای مربوط به آن وقایع را در جاهایی ثابت و معین مانند میدان، حسینیه، صحن مسجد و امامزاده، فضای گورستان و تکیههای شهر و روستا به نمایش درمیآوردند.<ref>بلوکباشی، تعزیه خوانی، حدیث، 44.</ref> | ||
به این گونه، شبیه خوانی از اواخر دورۀ صفوی شکل نمایشی کنونی خود را گرفت و در دورههای بعد توسعه و تکامل یافت. بیضایی پس از ترسیم خط تحول عزاداری از دورۀ آل بویه تا شکل نمایشی کنونی بر مبنای گزارش سفرنامه نویسان، سرانجام مینویسد: تعزیه در آخرین نیم قرن دورۀ صفویه، تحول نهایی خود را پیمود و به آن شکلی درآمد که امروز رایج است | به این گونه، شبیه خوانی از اواخر دورۀ صفوی شکل نمایشی کنونی خود را گرفت و در دورههای بعد توسعه و تکامل یافت. بیضایی پس از ترسیم خط تحول عزاداری از دورۀ آل بویه تا شکل نمایشی کنونی بر مبنای گزارش سفرنامه نویسان، سرانجام مینویسد: تعزیه در آخرین نیم قرن دورۀ صفویه، تحول نهایی خود را پیمود و به آن شکلی درآمد که امروز رایج است.<ref>نمایش...، 120.</ref> بنابر نظر ملکپور نطفۀ نمایشی تعزیه در دورۀ صفوی در آیینهای عزاداری بسته شد، زیرا اشعاری روایی که دربارۀ واقعۀ کربلا در دست بود، زمینۀ دراماتیک را از لحاظ ادبی برای نمایش تعزیه در سدۀ 10ق فراهم ساخت و جریان گرایش به سوی نقش سازی در روضه خوانی به کمک آن شتافت و یک نمونۀ کامل نمایش دینی-آیینی را پدید آورد.<ref>1 /213.</ref> بنابر نظر ممنون<ref>همانجا.</ref> نیز تعزیه خوانی محققاً در دورۀ صفوی پدید آمده است. | ||
کارستن نیبور، خاورشناس دانمارکی که شاهد شبیه خوانی شیعیان ایران در زمان کریمخان زند (حک 1163-1193ق/ 1750-1779م) در روز عاشورا در میدان بزرگ جزیرۀ خارک بوده، وصفی از آن را در سفرنامهاش آورده است | کارستن نیبور، خاورشناس دانمارکی که شاهد شبیه خوانی شیعیان ایران در زمان کریمخان زند (حک 1163-1193ق/ 1750-1779م) در روز عاشورا در میدان بزرگ جزیرۀ خارک بوده، وصفی از آن را در سفرنامهاش آورده است.<ref>برای تفصیل، نک: ص 189-191.</ref> ساموئل هملین که در سالهای 1184-1186ق/ 1770-1772م در ایران به سر میبرد، از اجرای نوعی نمایش مذهبی و پردههایی زنده از واقعۀ کربلا (تعزیه خوانی) در ایام عزاداری محرم در تکیۀ رشت و تکیههای آبادیهای دیگر یاد میکند.<ref>نک: چلکوفسکی، «کتابشناسی...»، 258.</ref> ویلیام فرانکلین از نمایش وقایع کربلا در 10 روز اول محرم 1201ق/ 1787م در شیراز گزارش میدهد و مینویسد که هر روز گروهی، بخشی از وقایع کربلا را با زبان شعر و آوازی محزون نمایش میدادند. او به بخشهایی از چند تعزیه مانند بارگاه یزید که بر تخت نشسته است و در کنارش سفیر اروپایی با چند محافظ ایستادهاند، اشاره میکند و از تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» صریحاً یاد میکند و وصفی کوتاه از آن میآورد.<ref>نک: ص 248-249.</ref> | ||
سندی چند از نوشتههای ایرانیان در دست است که با اشارات ضمنی از سنت تعزیه خوانی ثابت در سالهای اواخر دورۀ صفوی حکایت دارد. نخست، نقل خواب آقا محمدباقر بهبهانی (1116-1205ق)، یکی از عالمان و فقیهان بزرگ شیعه، در کتاب التحفة الحسینیه از فاضل بسطامی. بنابر آن، بهبهانی مردی تنبور نواز و مزمار زن را که عمری در مجالس لهو و لعب گذرانیده بود، در خواب با «هیئت نیکو و لباسهای فاخر» میبیند. از احوال او میپرسد. او این احوال خوش را به سبب مزمار زدن در تعزیهداری شب عاشورا که تشبیهات امام حسین (ع) را در میدان شهید بهبهان مجسم میکردند، بیان میدارد | سندی چند از نوشتههای ایرانیان در دست است که با اشارات ضمنی از سنت تعزیه خوانی ثابت در سالهای اواخر دورۀ صفوی حکایت دارد. نخست، نقل خواب آقا محمدباقر بهبهانی (1116-1205ق)، یکی از عالمان و فقیهان بزرگ شیعه، در کتاب التحفة الحسینیه از فاضل بسطامی. بنابر آن، بهبهانی مردی تنبور نواز و مزمار زن را که عمری در مجالس لهو و لعب گذرانیده بود، در خواب با «هیئت نیکو و لباسهای فاخر» میبیند. از احوال او میپرسد. او این احوال خوش را به سبب مزمار زدن در تعزیهداری شب عاشورا که تشبیهات امام حسین (ع) را در میدان شهید بهبهان مجسم میکردند، بیان میدارد.<ref>برای نقل قول نک: شهیدی، 81.</ref> این رؤیا نشان میدهد که مقارن با زمانی که سالامون و وانگوک به شبیه درآوردن روی ارابۀ در حرکت اشاره میکنند، تعزیه خوانی به صورت ثابت میدانی نیز در برخی شهرهای ایران رواج داشته است. | ||
سند دیگر اشارۀ ملا آقای دربندی از عالمان دورۀ ناصرالدین شاه در کتاب اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات به بر پا کردن مجلس شبیه خوانی مجللی در حضور آصفالدوله (د 1204ق)، فرمانروای لکهنو، توسط یکی از ایرانیان آگاه و ماهر به فن و هنر شبیه سازی است | سند دیگر اشارۀ ملا آقای دربندی از عالمان دورۀ ناصرالدین شاه در کتاب اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات به بر پا کردن مجلس شبیه خوانی مجللی در حضور آصفالدوله (د 1204ق)، فرمانروای لکهنو، توسط یکی از ایرانیان آگاه و ماهر به فن و هنر شبیه سازی است.<ref>همو، 82.</ref> این گزارش ضمن اشاره به راه یافتن سنت تعزیه خوانی به بیرون از مرزهای ایران زمین در سالهای نیمۀ دوم سدۀ 12ق، این حقیقت را نیز آشکار میکند که مدتها باید بگذرد تا شخصی در کار و فن تعزیه گردانی و ترتیب مجلس تعزیه مهارت یابد و پرورده شود. | ||
سرانجام متن استفتای مردم از آقا محمدعلی کرمانشاهی (1114-1216ق) در کتاب مقامع الفضل | سرانجام متن استفتای مردم از آقا محمدعلی کرمانشاهی (1114-1216ق) در کتاب مقامع الفضل<ref>تألیف: 1192ق.</ref> است که حدود 10 سال پیش از گزارش فرانکلین از تعزیه خوانی در شیراز، نوشته شده است. این استفتا دربارۀ مشروعیت شبیه خوانی در برخی شهرهای ایران و مجاز دانستن آن از نظر شرع با رعایت برخی شرایط است.<ref>همو، 83-84.</ref> | ||
رواج این سنت بدیع نمایشی در دورۀ صفوی را برخی دیوار نگارهها نیز تأیید میکنند. بر روی دیوار رواقها و ایوانهای برخی از امامزادگان و مزارات شخصیتهای دینی-مذهبی پراکنده در شهرها و روستاهای ایران نقاشیهایی از تصویرگران و شمایل سازان دورۀ صفوی بازمانده که پیکرههایی از قدیسان و معصومان و صحنههایی از وقایع مصیبت بار امام حسین (ع) و یاران اهل بیت او را در کربلا نشان میدهند. نمونهای از این دیوار نگارهها مجموعۀ نقاشیهایی از صحنههای گوناگون واقعۀ کربلا در شبستان امامزاده زید در اصفهان است که به نظر یدا گُدار ظاهراً در 1097ق/ 1686م، زمان شاه سلیمان (حک 1077-1105ق) صفوی ترسیم شده است | رواج این سنت بدیع نمایشی در دورۀ صفوی را برخی دیوار نگارهها نیز تأیید میکنند. بر روی دیوار رواقها و ایوانهای برخی از امامزادگان و مزارات شخصیتهای دینی-مذهبی پراکنده در شهرها و روستاهای ایران نقاشیهایی از تصویرگران و شمایل سازان دورۀ صفوی بازمانده که پیکرههایی از قدیسان و معصومان و صحنههایی از وقایع مصیبت بار امام حسین (ع) و یاران اهل بیت او را در کربلا نشان میدهند. نمونهای از این دیوار نگارهها مجموعۀ نقاشیهایی از صحنههای گوناگون واقعۀ کربلا در شبستان امامزاده زید در اصفهان است که به نظر یدا گُدار ظاهراً در 1097ق/ 1686م، زمان شاه سلیمان (حک 1077-1105ق) صفوی ترسیم شده است.<ref>ص 343-348.</ref> اگر این تاریخ دقیق باشد، میتوان ادعا کرد که تصویرگران دورۀ صفوی با مشاهدۀ صحنههای نمایش تعزیه خوانی دربارۀ رویدادهای کربلا، این دیوار نگارهها را با الگوبر داری از آنها پدید آوردهاند.<ref>برای شرح مجالس تعزیهها و بازتاب و اثرات تعزیه خوانی بر دیوار نگارهها، نک: بلوکباشی، «شمایل نگاری...»، 3-7، نیز تعزیه خوانی، حدیث، 30-38.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
باتوجه به اطلاعات مستند از منابع یاد شده، بی تردید تعزیه خوانی راهی نسبتاً دراز پیموده تا به شکل یک نمایش کاملاً نظام یافته در دورۀ زندیان درآمده است. ممنون به درستی میگوید که تعزیه خوانی «عروسی حضرت قاسم»، که با مکالمات و شعر خوانی بسیار ظریف همراه است و در میان مجالس تعزیه از مجالس فرعی و گوشه به شمار میآید، باید بنا بر شواهد و قراین از مجموعۀ نمایشهای متأخرتر از نمایشهای اصلی، مانند تعزیۀ «شهادت حضرت امام حسین (ع)» ساخته شده باشد. از این رو تعزیه خوانی باید دورۀ تکوین و تحولی را در دورۀ صفوی و پس از آن پیموده باشد تا در دورۀ زندیان تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» را به نمایش گذارد | باتوجه به اطلاعات مستند از منابع یاد شده، بی تردید تعزیه خوانی راهی نسبتاً دراز پیموده تا به شکل یک نمایش کاملاً نظام یافته در دورۀ زندیان درآمده است. ممنون به درستی میگوید که تعزیه خوانی «عروسی حضرت قاسم»، که با مکالمات و شعر خوانی بسیار ظریف همراه است و در میان مجالس تعزیه از مجالس فرعی و گوشه به شمار میآید، باید بنا بر شواهد و قراین از مجموعۀ نمایشهای متأخرتر از نمایشهای اصلی، مانند تعزیۀ «شهادت حضرت امام حسین (ع)» ساخته شده باشد. از این رو تعزیه خوانی باید دورۀ تکوین و تحولی را در دورۀ صفوی و پس از آن پیموده باشد تا در دورۀ زندیان تعزیۀ «عروسی حضرت قاسم» را به نمایش گذارد.<ref>همانجا؛ نیز بلوکباشی، همان، 24.</ref> | ||
==تعزیه خوانی در دورۀ قاجار== | ==تعزیه خوانی در دورۀ قاجار== | ||
در این دوره تعزیه خوانی روند تحولی ویژه و شتابندهای را پیمود. فتحعلی شاه (سل 1212-1250ق) که مردی مذهبی، یا متظاهر به مذهب بود، به تعزیه خوانی علاقهای مخصوص نشان میداد. فتحعلی شاه که کالمار او را نخستین بانی بزرگ تعزیه معرفی میکند | در این دوره تعزیه خوانی روند تحولی ویژه و شتابندهای را پیمود. فتحعلی شاه (سل 1212-1250ق) که مردی مذهبی، یا متظاهر به مذهب بود، به تعزیه خوانی علاقهای مخصوص نشان میداد. فتحعلی شاه که کالمار او را نخستین بانی بزرگ تعزیه معرفی میکند<ref>ص 53.</ref>، سرپرستی امور عزاداری و تعزیه خوانی دربار و حکومت را در ماه محرم به چند تن از رجال درباری سپرده بود و در برخی مجالس تعزیه، به ویژه تعزیۀ روز تاسوعا و عاشورا حاضر میشد. برخی از رجال درباری و اعیان و اشراف مملکت هم در دهۀ محرم در تکیهها یا حیاطهای خانههایشان مجالس سوگ و تعزیه خوانی بر پا میکردند. انگیزههای این اشخاص در برپایی تعزیه با هم یکسان نبود. برخی به قصد و نیت عمل خیر و ادای دین مذهبی یا به جا آوردن نذر و سبک کردن بار معصیت و تلطیف روح؛ و برخی دیگر برای حفظ ظاهر و به دست آوردن اعتبار اجتماعی و تقویت نفوذ مذهبی خود در میان عامۀ مردم؛ گروهی به قصد رقابت با هم پالکیها و رقیبان سیاسی و حکومتی، یا به نمایش گذاشتن توانایی مالی و امکانات مادی خود؛ و دستهای هم برای سرگرمی به این کار روی میآوردند.<ref>بلوکباشی، «تعزیه خوانی در...»، 22-23.</ref> | ||
گزارشهای چند تن از مأموران سیاسی و نظامی و سیاحتگران خارجی از مراسم عزاداری محرم در آغاز دورۀ قاجار و زمان سلطنت فتحعلی شاه در ایران، ضمن روشن کردن وضع و چگونگی تعزیه خوانی در آن زمان، اطلاعات مهمی نیز از آداب و رفتار مذهبی عامۀ مردم و طبقات بالا به حجم اسناد مذهبی تاریخ ایران میافزاید. اندره دوپره و ج. م تانکُوانی، دو تن از اعضای هیئت فرانسوی ژنرال گاردان، اولی در کتاب «سفری به ایران در سالهای 1807، 1808 و 1809م 1» و دومی در کتاب «داستان سفری به ایران 2» (در 1223ق/ 1808م)، شرح چگونگی اجرای برخی تعزیهها را در تهران میآورند و تانکوانی دربارۀ نمایش «پنج مجلس آخر» در میدان روبهروی کوشک شاه، در کاخ گلستان توضیحاتی میدهد | گزارشهای چند تن از مأموران سیاسی و نظامی و سیاحتگران خارجی از مراسم عزاداری محرم در آغاز دورۀ قاجار و زمان سلطنت فتحعلی شاه در ایران، ضمن روشن کردن وضع و چگونگی تعزیه خوانی در آن زمان، اطلاعات مهمی نیز از آداب و رفتار مذهبی عامۀ مردم و طبقات بالا به حجم اسناد مذهبی تاریخ ایران میافزاید. اندره دوپره و ج. م تانکُوانی، دو تن از اعضای هیئت فرانسوی ژنرال گاردان، اولی در کتاب «سفری به ایران در سالهای 1807، 1808 و 1809م 1» و دومی در کتاب «داستان سفری به ایران 2» (در 1223ق/ 1808م)، شرح چگونگی اجرای برخی تعزیهها را در تهران میآورند و تانکوانی دربارۀ نمایش «پنج مجلس آخر» در میدان روبهروی کوشک شاه، در کاخ گلستان توضیحاتی میدهد.<ref>نک: پیترسن، 67-68؛ چلکوفسکی، «کتابشناسی»، 259.</ref> | ||
جیمز موریه، مأمور نظامی-سیاسی دولت انگلیس در ایران، در مدت حدود 8 سال اقامت در این سرزمین، شرحی از مراسم عزاداری و تعزیه خوانی در تهران را در گزارش سفرهایش در 1223-1224ق/ 1808-1809م و 1225-1231ق/ 1810-1815م، در دو سفرنامۀ جداگانه میآورد (برای اطلاعات بیشتر، نک: بلوکباشی، تعزیه خوانی، حدیث، 100-102). وی در نخستین سفرنامهاش، «سفری در ایران...»، به اجرای 3 مجلس تعزیه در حضور فتحعلی شاه: تعزیههای «شهادت طفلان زینب»، «بازار شام» و «شهادت امام» در روزهای 8 و 9 و 10 محرم 1224 اشاره میکند و وصفی کوتاه از آنها میآورد | جیمز موریه، مأمور نظامی-سیاسی دولت انگلیس در ایران، در مدت حدود 8 سال اقامت در این سرزمین، شرحی از مراسم عزاداری و تعزیه خوانی در تهران را در گزارش سفرهایش در 1223-1224ق/ 1808-1809م و 1225-1231ق/ 1810-1815م، در دو سفرنامۀ جداگانه میآورد (برای اطلاعات بیشتر، نک: بلوکباشی، تعزیه خوانی، حدیث، 100-102). وی در نخستین سفرنامهاش، «سفری در ایران...»، به اجرای 3 مجلس تعزیه در حضور فتحعلی شاه: تعزیههای «شهادت طفلان زینب»، «بازار شام» و «شهادت امام» در روزهای 8 و 9 و 10 محرم 1224 اشاره میکند و وصفی کوتاه از آنها میآورد.<ref>برای شرح به تفصیل 3 مجلس تعزیه خوانی، نک: ص 185-198؛ نیز نک: بلوکباشی، «تعزیه خوانی در»، 34-43.</ref> | ||
گاسپار دروویل، افسر نظامی فرانسوی که در 1227-1228ق/ 1812-1813م در ایران بوده است، در سفرنامهاش ضمن شرح عزاداری و تعزیه خوانی در روز دهم ماه محرم در تهران به نمایش تعزیۀ شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا در برابر شاه اشاره میکند | گاسپار دروویل، افسر نظامی فرانسوی که در 1227-1228ق/ 1812-1813م در ایران بوده است، در سفرنامهاش ضمن شرح عزاداری و تعزیه خوانی در روز دهم ماه محرم در تهران به نمایش تعزیۀ شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا در برابر شاه اشاره میکند.<ref>ص 159.</ref> از شیفتگان نمایش سنتی تعزیه، الکساندر خوجکو، ایرانشناس لهستانی کنسول روسیه در ایران از 1246 تا 1256ق/ 1830 تا 1840م بود که در بیشتر مجالس تعزیه خوانی درباری و اعیان و اشراف شرکت میکرد. او نخستین کسی بود که به ارزش تعزیه نامه پی برد و کاملترین مجموعهای حاوی 33 مجلس تعزیه از معین البکای دربار فتحعلی شاه، به نام حسین علی خواجه، مشهور به تعزیه گو و سرایندۀ برخی از مجالس این مجموعه را خرید.<ref>نک: مقدمه، 35؛ نیز چلکوفسکی، همانجا.</ref> خوجکو دو مجلس «پیغمبر خدا» و «رحلت پیغمبر» را از این مجموعه با ویرایش فارسی در 1852م در پاریس چاپ و منتشر کرد و 5 تعزیه نامه را هم به زبان فرانسه ترجمه، و با مقدمهای جامع و تحلیلی در کتابی با عنوان «تئاتر ایرانی: منتخب تعزیهها 1» در 1878م منتشر کرد.<ref>چلکوفسکی، همان، 259-260.</ref> خوجکو در مقدمه به دو هفته تعزیه خوانی در خانۀ میرزا ابوالحسن خان، نخستین ایلچی ایران در انگلیس و وزیر امور خارجۀ وقت (1239-1250ق)، اشاره میکند و مینویسد: او نذر کرده بود تا برای شفای پسرش تعزیه خوانی بکند؛ از این رو در محرم 1249/ مۀ 1833، نذرش را با برپایی مجلس تعزیه خوانی باشکوهی در حیاط خانهاش ادا کرد.<ref>نک: مقدمه، 21، نیز 32: عنوانهای 33 مجلس تعزیۀ مجموعۀ خوجکو.</ref> | ||
در طول حدود 150 سال سلطنت خاندان قاجار در ایران، دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه (1264-1313ق)، دورۀ توسعه و شکوه و جلال تعزیه خوانی در ایران، به ویژه در تهران، بوده است. ناصرالدین شاه به مراسم تعزیه خوانی بسیار علاقه نشان میداد و در محرم هر سال اگر در تهران به سر میبرد، برای دیدن شبیه خوانی به تکیههای حکومتی، و اگر در ییلاق و بیرون از شهر تهران بود، به تکیهها و حسینیههای محلی میرفت. او کارگزاران و مسئولان برپایی مجالس تعزیههای درباری را در مجلل ساختن محیط تعزیه خوانی و جذاب کردن صحنههای وقایع ترغیب و تشویق میکرد. به نوشتۀ عبدالله مستوفی، «ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیلۀ تفریح میتراشید، در این کار هم سعی فراوان به خرج داد و شبیه خوانی را وسیلۀ اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد و آن را به مقام صنعت [= هنر] رساند» | در طول حدود 150 سال سلطنت خاندان قاجار در ایران، دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه (1264-1313ق)، دورۀ توسعه و شکوه و جلال تعزیه خوانی در ایران، به ویژه در تهران، بوده است. ناصرالدین شاه به مراسم تعزیه خوانی بسیار علاقه نشان میداد و در محرم هر سال اگر در تهران به سر میبرد، برای دیدن شبیه خوانی به تکیههای حکومتی، و اگر در ییلاق و بیرون از شهر تهران بود، به تکیهها و حسینیههای محلی میرفت. او کارگزاران و مسئولان برپایی مجالس تعزیههای درباری را در مجلل ساختن محیط تعزیه خوانی و جذاب کردن صحنههای وقایع ترغیب و تشویق میکرد. به نوشتۀ عبدالله مستوفی، «ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیلۀ تفریح میتراشید، در این کار هم سعی فراوان به خرج داد و شبیه خوانی را وسیلۀ اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد و آن را به مقام صنعت [= هنر] رساند».<ref>1/ 288.</ref> | ||
ناصرالدین شاه که گنجایش تکیۀ حاج میرزا آقاسی، تکیۀ دولت قدیم را در پذیرش انبوه مردم علاقهمند به تعزیه کافی و مناسب نمیدانست و مشتاق عمارتی مجلل برای تعزیه خوانی بود، دستور ساختن تکیۀ دولت جدید را همراه با احداث بنای شمس العماره به معیر الممالک بزرگ داد | ناصرالدین شاه که گنجایش تکیۀ حاج میرزا آقاسی، تکیۀ دولت قدیم را در پذیرش انبوه مردم علاقهمند به تعزیه کافی و مناسب نمیدانست و مشتاق عمارتی مجلل برای تعزیه خوانی بود، دستور ساختن تکیۀ دولت جدید را همراه با احداث بنای شمس العماره به معیر الممالک بزرگ داد.<ref>نک: معیر الممالک، 43.</ref> او ساختن تکیه را پس از اتمام شمس العماره، ظاهراً در 1285ق/ 1868م در ضلع شمالی فضای سبزه میدان و در جنوب شمس العماره شروع کرد و برخلاف نظر بسیاری از نویسندگان، در 1290ق، پیش از نخستین سفر شاه به اروپا و دیدار از آلبرت هال لندن، به پایان رساند.<ref>برای تفصیل، نک: شهیدی، 183، 220.</ref> تکیۀ دولت جدید به جز مدتی کوتاه در زمان مظفرالدین شاه -که برای پارهای تعمیرات تعطیل شده بود- تا زمان خلع محمدعلی شاه در 1327ق/ 1909م دایر بود و هرساله در محرم مراسم عزاداری و تعزیه خوانی در آن بر پا میشد. ظاهراً در 1329 یا 1330ش آن را خراب کردند.<ref>برای اطلاعات بیشتر دربارۀ تکیۀ دولت و تکیههای دیگر تهران، نک: بلوکباشی، «تعزیه خوانی در»، 24-27، «توصیفی از...»، 84-85، حاشیههای 2-3؛ شهیدی، 178-184، 220، حاشیههای 34-36، نیز ص 244-250، 254، حاشیههای 7-14؛ نیز نک: ه د، تکیه.</ref> | ||
اولین سال تعزیه خوانی در تکیۀ دولت ظاهراً در محرم 1291 بوده است. پس از یک وقفۀ دوساله، اجرای تعزیهها تا مرگ ناصرالدین شاه در 1313ق، هرساله ادامه داشت و سال به سال میکوشیدند تا بر شکوه و و جلال آن بیفزایند | اولین سال تعزیه خوانی در تکیۀ دولت ظاهراً در محرم 1291 بوده است. پس از یک وقفۀ دوساله، اجرای تعزیهها تا مرگ ناصرالدین شاه در 1313ق، هرساله ادامه داشت و سال به سال میکوشیدند تا بر شکوه و و جلال آن بیفزایند.<ref>شهیدی، 183.</ref> تعزیه گردانان تکیۀ دولت میکوشیدند تا فضای صحنههای برخی از مجالس را پر هیجان و کم و بیش نزدیک به واقعیت نشان دهند. مثلاً، شبیه جبرائیل را لباس حریر میپوشاندند و بال و پر به او میآویختند و به هنگام فرود آمدن او از آسمان، او را با طنابی از بالای چادر یا بام خانۀ مجاور پایین میآوردند. یا مثلاً در تعزیۀ «بلقیس و سلیمان»، آوردن حجلۀ عروس از آسمان را توسط دیوان با فرود آوردن حجله با ریسمانهایی چند به زمین نشان میدادند.<ref>باستان، شم 9، ص 14.</ref> | ||
به طور کلی تعزیه خوانی در دربار ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه «اسیر پیرایههای زرین ظاهری» در فرونشاندن «کیف و لذت و تنوعطلبی درباریان» شده بود. از این رو، تعزیه خوانی بنا بر دیدگاهی «از مسیر طبیعی خود» -که همانا زمینۀ بومی و مردمی آن بود- خارج شد | به طور کلی تعزیه خوانی در دربار ناصرالدین شاه و فرزندش مظفرالدین شاه «اسیر پیرایههای زرین ظاهری» در فرونشاندن «کیف و لذت و تنوعطلبی درباریان» شده بود. از این رو، تعزیه خوانی بنا بر دیدگاهی «از مسیر طبیعی خود» -که همانا زمینۀ بومی و مردمی آن بود- خارج شد.<ref>همایونی، گفتارها...، 45.</ref> همین تغییر مسیر نیز موجب دگرگونیهایی در این هنر سنتی شد و دیدگاهی نو در سنت تعزیه نامه نویسی و اجرای تعزیه پدید آورد و تعزیه خوانی را از شکل قدسی مآبانۀ سنتی اولیهاش درآورد و متحول کرد.<ref>نک: دنبالۀ مقاله.</ref> | ||
پیش از راه یافتن تجمل و زرق و برق در تعزیه خوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیه خوانی وارد کردند، بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیه خوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود | پیش از راه یافتن تجمل و زرق و برق در تعزیه خوانیهای درباری و دولتی، تودۀ مردم در تکیههای محلههای خود که قبلاً «تعزیههای عامیانۀ قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل بیش و کم تجمل و شکوه را» در تعزیه خوانی وارد کردند، بهطوری که در «اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تعزیه خوانی تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شده» بود.<ref>مستوفی، همانجا.</ref> | ||
==تعزیه خوانان== | ==تعزیه خوانان== | ||
تعزیه خوانها مانند روضه خوانان واقعهگو، از فراز سکوی تکیه -که نقشی همانند منبر در مسجد دارد- تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصائب اهل بیت پیامبر (ص) را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت میکنند. وظیفۀ تعزیه خوان نقل تاریخ مذهبی و واقعۀ کربلا با زبان شعر و به شیوۀ نقالی و با حرکات سنجیدۀ نمایشی است. مردم آنچه را که از مصائب امام حسین (ع) و خاندانش در پای منبر روضه خوان شنیدهاند، با چشم خود در پای سکوی تعزیه خوانی میبینند و در ذهن مجسم میکنند | تعزیه خوانها مانند روضه خوانان واقعهگو، از فراز سکوی تکیه -که نقشی همانند منبر در مسجد دارد- تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصائب اهل بیت پیامبر (ص) را با کمک کلمات و حرکات برای مردم روایت میکنند. وظیفۀ تعزیه خوان نقل تاریخ مذهبی و واقعۀ کربلا با زبان شعر و به شیوۀ نقالی و با حرکات سنجیدۀ نمایشی است. مردم آنچه را که از مصائب امام حسین (ع) و خاندانش در پای منبر روضه خوان شنیدهاند، با چشم خود در پای سکوی تعزیه خوانی میبینند و در ذهن مجسم میکنند.<ref>بلوکباشی، «تعزیه خوانی، سازگاری...»، 32، نیز نک: تعزیه خوانی، حدیث، 66.</ref> | ||
تعزیه خوانان بنابر نقشی که در مجالس گوناگون تعزیه برعهده میگیرند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیه خوانان که نقشهای اصلی را در تعزیههای واقعه دارند «مؤالف خوان» یا «موافق خوان» و «مخالف خوان» یا «اشقیا خوان» خوانده میشوند. نقشهای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانه حال خوان»، و تعزیه خوانهایی که در شبیه حیوانات، نقش ایفا میکنند. این نقشها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث به نقشهای مختلف در هر یک از این دسته نقش آفرینان به اختصار میپردازیم: | تعزیه خوانان بنابر نقشی که در مجالس گوناگون تعزیه برعهده میگیرند، به چند گروه تقسیم میشوند: عمدهترین تعزیه خوانان که نقشهای اصلی را در تعزیههای واقعه دارند «مؤالف خوان» یا «موافق خوان» و «مخالف خوان» یا «اشقیا خوان» خوانده میشوند. نقشهای دیگر به دو دسته تقسیم میشوند: «میانه حال خوان»، و تعزیه خوانهایی که در شبیه حیوانات، نقش ایفا میکنند. این نقشها در تعزیهها از اهمیت و اعتبار کمتری برخوردارند. در این مبحث به نقشهای مختلف در هر یک از این دسته نقش آفرینان به اختصار میپردازیم: | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
بچه خوان، دستهای دیگر از تعزیه خوانان در دو دستۀ مؤالف خوان و مخالف خوان هستند که نقش شخصیتهای کودک پسر و دختر را در تعزیهها ایفا میکنند. بچه خوانان معمولاً از میان کودکان و نوجوانانی که صدایی خوش داشتند، انتخاب میشدند تا اشعار بیان حال خود را با آهنگ و نوای خوش بخوانند. | بچه خوان، دستهای دیگر از تعزیه خوانان در دو دستۀ مؤالف خوان و مخالف خوان هستند که نقش شخصیتهای کودک پسر و دختر را در تعزیهها ایفا میکنند. بچه خوانان معمولاً از میان کودکان و نوجوانانی که صدایی خوش داشتند، انتخاب میشدند تا اشعار بیان حال خود را با آهنگ و نوای خوش بخوانند. | ||
بنابر قولی -که سند معتبر تاریخی در تأیید آن ارائه نشده است- در قدیم نقش زنان تعزیه را در مجالس تعزیه خوانیهای بوشهر زنان ایفا میکردند (غفاری، مقدمه...، 4). همین خبر را عیناً نویسندگانی دیگر نیز نقل کردهاند. مثلاً در کتاب تعزیه در استان بوشهر | بنابر قولی -که سند معتبر تاریخی در تأیید آن ارائه نشده است- در قدیم نقش زنان تعزیه را در مجالس تعزیه خوانیهای بوشهر زنان ایفا میکردند (غفاری، مقدمه...، 4). همین خبر را عیناً نویسندگانی دیگر نیز نقل کردهاند. مثلاً در کتاب تعزیه در استان بوشهر<ref>نک: عرفان، 17.</ref> با ارجاع به کتاب دریانوردی ایرانیان، نوشتۀ اسماعیل رائین به آن اشاره شده است، در صورتی که در این کتاب اشارهای به نقش زنان در تعزیه خوانی بوشهر نشده است. اگر این گزارش صحت داشته باشد، در خواهیم یافت که تعزیه خوانی در خطۀ بوشهر صورتی متحولتر از تعزیه خوانی در خاستگاههای جغرافیایی تعزیه خوانی داشته، و دور و فارغ از تعصبات مذهبیِ مانع ایفای نقش توسط زنان در تعزیه بوده است. | ||
تعزیه خوانان میانه حال، کسانی بودند که در تعزیهها نقش حوریان بهشتی، فرشتگان، جنیان، فرنگی و جز آن را بر عهده دارند. پسران جوان و نوجوان شبیه فرشتگان عادی، و مردان میانسال شبیه فرشتگان مقرب، مانند جبرائیل، اسرافیل و میکائیل را در میآورند. این گروه تعزیه خوان معمولاً توریِ گَردی به رنگ آبی یا صورتی بر روی چهره میانداختند و هریک از آنها معمولاً از رنگ لباس و توری صورت مشخص میشدند. حوریان و فرشتگان معمولاً از گروه تعزیه خوانان صامت بودند، فقط سر دستۀ آنها به هنگام ضرورت چند بیت شعر میخواند. | تعزیه خوانان میانه حال، کسانی بودند که در تعزیهها نقش حوریان بهشتی، فرشتگان، جنیان، فرنگی و جز آن را بر عهده دارند. پسران جوان و نوجوان شبیه فرشتگان عادی، و مردان میانسال شبیه فرشتگان مقرب، مانند جبرائیل، اسرافیل و میکائیل را در میآورند. این گروه تعزیه خوان معمولاً توریِ گَردی به رنگ آبی یا صورتی بر روی چهره میانداختند و هریک از آنها معمولاً از رنگ لباس و توری صورت مشخص میشدند. حوریان و فرشتگان معمولاً از گروه تعزیه خوانان صامت بودند، فقط سر دستۀ آنها به هنگام ضرورت چند بیت شعر میخواند. | ||
شبیه جانوران، در برخی تعزیهها حیواناتی مانند اسب، شیر، شتر، استر، کبوتر و هدهد نقشهای کوچکی دارند که در مجالس تعزیه از خود آنها استفاده میکنند. در تعزیههایی که حیوانها گفت و گو دارند، افرادی در پوست حیوانها میروند، یا از لباس یا نشانی که نماد حیوان است، استفاده میکنند | شبیه جانوران، در برخی تعزیهها حیواناتی مانند اسب، شیر، شتر، استر، کبوتر و هدهد نقشهای کوچکی دارند که در مجالس تعزیه از خود آنها استفاده میکنند. در تعزیههایی که حیوانها گفت و گو دارند، افرادی در پوست حیوانها میروند، یا از لباس یا نشانی که نماد حیوان است، استفاده میکنند.<ref>برای توضیح مفصل دربارۀ هریک از این گروههای تعزیه خوان، نک: شهیدی، 325-344.</ref> | ||
==تعزیه خوانی زنانه== | ==تعزیه خوانی زنانه== | ||
دستههای تعزیه خوان زنانهای هم بودند که در اجرای تعزیهها نقش مردان را زنان ایفا میکردند. این نوع تعزیه خوانیها معمولاً در تهران و در خانههای رجال و اعیان، بهویژه در خانۀ زنان دربار قاجار بر پا میشد | دستههای تعزیه خوان زنانهای هم بودند که در اجرای تعزیهها نقش مردان را زنان ایفا میکردند. این نوع تعزیه خوانیها معمولاً در تهران و در خانههای رجال و اعیان، بهویژه در خانۀ زنان دربار قاجار بر پا میشد.<ref>مونس الدوله، 106.</ref> بنابر گزارش پناهی سمنانی، در شهر سمنان نیز تعزیه خوانی زنانه در برخی خانهها متداول بود و چند تن روضه خوان زن مانند ملا بلقیس، ملا صغرى و ملا شاه زینب از معروفترین تعزیه خوانان زن سمنان بودند.<ref>ص 288.</ref> | ||
محل اجرای تعزیه خوانیهای زنانه در تهران و بنا بر اطلاعات موجود در دو محل، یکی خانۀ منیر السلطنه (باغ منیریه)، زن ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه، و یکی دیگر در خانۀ ماه تابان خانم، قمر السلطنه (ساختمان بهارستان کنونی)، دختر فتحعلی شاه و همسر سپهسالار بود | محل اجرای تعزیه خوانیهای زنانه در تهران و بنا بر اطلاعات موجود در دو محل، یکی خانۀ منیر السلطنه (باغ منیریه)، زن ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه، و یکی دیگر در خانۀ ماه تابان خانم، قمر السلطنه (ساختمان بهارستان کنونی)، دختر فتحعلی شاه و همسر سپهسالار بود.<ref>مونس الدوله، همانجا.</ref> ماه تابان خانم در 10 روز اول محرم هر سال تعزیه خوانی در خانهاش راه میانداخت.<ref>همانجا؛ بلاغی، 210.</ref> تعزیه گردان تعزیهها خود او، یا ملا نسا، روضه خوانی از اهالی کاشان بود.<ref>همایونی، «شبیه خوانی...»، 559.</ref> این شاهزاده خانم به هنگام تعزیه گردانی دامنی چین دار کوتاهِ تا روی زانو و ارخالقی ترمه یا اطلس میپوشید و چادر نمازی بلند بر سر و کفش چرم ساغری به پا میکرد و عصای آبنوس کوتاه مرصعی به دست میگرفت و زنان تعزیه خوان و دستۀ موزیک را هدایت میکرد.<ref>مونس الدوله، 105.</ref> | ||
زنان تعزیه خوان همه بی سواد و بیشتر روضه خوان بودند. آنها اشعار موافق خوان و مخالف خوان تعزیهها را از خواجههایی که نزد معین البکا آموزش شعر و موسیقی و آواز دیده بودند، میآموختند. این زنان تعزیه خوان را ملا، و سر دستۀ آنها را که مختصر سوادی هم داشت، آخوند مینامیدند. مشهورترین زنان این دستۀ تعزیه خوان، ملا مریم خانم و آخوند ملا هاجر خانم | زنان تعزیه خوان همه بی سواد و بیشتر روضه خوان بودند. آنها اشعار موافق خوان و مخالف خوان تعزیهها را از خواجههایی که نزد معین البکا آموزش شعر و موسیقی و آواز دیده بودند، میآموختند. این زنان تعزیه خوان را ملا، و سر دستۀ آنها را که مختصر سوادی هم داشت، آخوند مینامیدند. مشهورترین زنان این دستۀ تعزیه خوان، ملا مریم خانم و آخوند ملا هاجر خانم<ref>همو، 98.</ref> و ملا نبات مخالف خوان بودند. ملا نبات که از مردم آذربایجان بود، قدی بلند، صدایی دورگه و خشن و شبیه صدای مردانه داشت و در تعزیه به لباس شمر، ابن سعد و یزید در میآمد.<ref>بلاغی، همانجا.</ref> شرکت کنندگان این مجالس همه زن، و طبالان و شیپورچیان تعزیه نیز همه زن یا از خواجگان حرمسرا بودند. در مجالس تعزیه خوانی در خانۀ قمر السلطنه، زنان رو بسته را راه نمیدادند تا مردی روی پوشیده با لباس زنانه به میان آنان نیاید. برای اطمینان از وارد نشدن مردان، خواجگان روی زنان را پس از عبور از پشت پردۀ اندرون میگشودند و بعد اجازۀ ورود به مجلس تعزیه خوانی میدادند. تعزیه خوانان زن هر روز از دهۀ محرم تعزیۀ ویژۀ آن روز را میخواندند و در روز هفتم محرم معمولاً تعزیۀ «حضرت علی اکبر» را اجرا میکردند.<ref>همو، 210-211؛ برای شرحی دربارۀ تعزیۀ زنانه، نک: بیضایی، نمایش، 160-161.</ref> | ||
به نوشتۀ مونس الدوله تعزیه خوانیهای زنانه بیشتر جنبۀ تفریحی داشت، مانند «عروسی بلقیس و سلیمان»، «یوسف و زلیخا» و «عروسی رفتن حضرت فاطمه». این گونه شبیهها را معمولاً پس از پایان ماههای عزاداری محرم و صفر و بیشتر در ماه ربیع الاول میخواندند | به نوشتۀ مونس الدوله تعزیه خوانیهای زنانه بیشتر جنبۀ تفریحی داشت، مانند «عروسی بلقیس و سلیمان»، «یوسف و زلیخا» و «عروسی رفتن حضرت فاطمه». این گونه شبیهها را معمولاً پس از پایان ماههای عزاداری محرم و صفر و بیشتر در ماه ربیع الاول میخواندند.<ref>ص 99، 104.</ref> | ||
تعزیه خوانیهای زنانه را برخی «تا حدی دور از عرف و آداب و فرهنگ مذهبی جامعه»، و نحوۀ برگزاری و اجرای آن را «هر قدر هم ظاهری متجددانه داشت» و نظر برخی را جلب کرده بود، سست و به «صورتی نازل و سخیف» دانستهاند | تعزیه خوانیهای زنانه را برخی «تا حدی دور از عرف و آداب و فرهنگ مذهبی جامعه»، و نحوۀ برگزاری و اجرای آن را «هر قدر هم ظاهری متجددانه داشت» و نظر برخی را جلب کرده بود، سست و به «صورتی نازل و سخیف» دانستهاند.<ref>شهیدی، 110.</ref> این نظر نمیتواند مستند به سند و مدرک موثق باشد، چون به جز اشاراتی جسته و گریخته و کوتاه، گزارشی جامع و دقیق دربارۀ چگونگی اجرای این مجالس تعزیۀ زنان به دست ما نرسیده است که آنها را با تعزیه خوانیهای مردان بسنجیم و براساس آن داوری کنیم. وانگهی همان گونه که زنان طبق عرف و عادات اجتماعی دورۀ خود به تأسی از مردان برخی نمایشها و بازیهای شادی آور را در خانههایشان اجرا میکردند، نمایش آیینی تعزیه را نیز به محفلهای زنانۀ خود برده بودند و جدا از جامعۀ مردانه شایستگی و هنر خود را در نمایش مصائب امام در کربلا نشان میدادند.<ref>برای آگاهی از بازیها و نمایشهای شادی آور زنانه، نک: بلوکباشی، «نمایشها...»، 46-58؛ انجوی، سراسر کتاب؛ بیضایی، همان، 217-219.</ref> | ||
==ویژگیهای تعزیه خوان== | ==ویژگیهای تعزیه خوان== | ||
شعر دانی، درست خوانی و بیان صحیح اشعار، داشتن چند دانگ صدای خوش، آگاهی از موسیقی و شناخت کم و بیش دستگاهها، مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی، نکته پردازی و بداهه گویی، تیزهوشی و موقع شناسی، از عمدهترین ویژگیهای یک شبیه خوان برجسته و خوب بوده است. تعزیه خوانانی که دارای این ویژگیها، یا شماری از آنها بودند، میتوانستند به خوبی و با مهارت نقش شخصیتها را در تعزیه بنمایانند و با ارائۀ نقشی قوی روی احساس تماشاچیان اثر بگذارند و در ذهن آنها ایجاد ایهام بکنند و در آنها شور برانگیزند | شعر دانی، درست خوانی و بیان صحیح اشعار، داشتن چند دانگ صدای خوش، آگاهی از موسیقی و شناخت کم و بیش دستگاهها، مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی، نکته پردازی و بداهه گویی، تیزهوشی و موقع شناسی، از عمدهترین ویژگیهای یک شبیه خوان برجسته و خوب بوده است. تعزیه خوانانی که دارای این ویژگیها، یا شماری از آنها بودند، میتوانستند به خوبی و با مهارت نقش شخصیتها را در تعزیه بنمایانند و با ارائۀ نقشی قوی روی احساس تماشاچیان اثر بگذارند و در ذهن آنها ایجاد ایهام بکنند و در آنها شور برانگیزند.<ref>بلوکباشی، «تأملی...»، 19.</ref> تعزیه گردانان میکوشیدند تا افراد دستههای تعزیۀ خود را از میان کسانی که دارای این ویژگیها، یا برخی از آنها بودند، انتخاب کنند. تعزیه گردانها معمولاً نقش شخصیتهای گروه موافق خوان، بهویژه امام خوان و شهادت خوان را به افرادی میسپردند که در میان مردم به دینداری و تقوا و خوشنامی و اخلاق نیک معروف باشند و شمایل آنها با نقشی که ایفا میکنند، کم و بیش متناسب باشد.<ref>برای وصف شمایل شبیهها، نک: مستوفی، 1/ 289-290.</ref> | ||
یکی از زنان تعزیه گردان ( | یکی از زنان تعزیه گردان (تعزیه چرخان)، کاخ موزۀ گلستان | ||
از استادان برجستۀ تعزیه خوانی و از تعلیم دهندگان موسیقی و آواز به برخی شبیه خوانان بزرگ میتوان به استاد علی حسین قزوینی و میرزا حسن قزوینی اشاره کرد. این دو استادِ تعزیه خوان شاگردانی بنام مانند ملا عبدالکریم جناب، حاجی قربان خان شاهی و ابوالحسن اقبال آذر، از تعزیه خوانان معروف تکیۀ دولت را تربیت کردند. یکی دیگر از این گروه حسینعلی نکیسا بود که موسیقی و آواز را نزد استاد میرزا بابا (احتمالاً همان میرزا بابا نایب تفریشی تعزیه خوان) آموخته بود | از استادان برجستۀ تعزیه خوانی و از تعلیم دهندگان موسیقی و آواز به برخی شبیه خوانان بزرگ میتوان به استاد علی حسین قزوینی و میرزا حسن قزوینی اشاره کرد. این دو استادِ تعزیه خوان شاگردانی بنام مانند ملا عبدالکریم جناب، حاجی قربان خان شاهی و ابوالحسن اقبال آذر، از تعزیه خوانان معروف تکیۀ دولت را تربیت کردند. یکی دیگر از این گروه حسینعلی نکیسا بود که موسیقی و آواز را نزد استاد میرزا بابا (احتمالاً همان میرزا بابا نایب تفریشی تعزیه خوان) آموخته بود.<ref>مشحون، 58-60، 64، نیز برای استادان موسیقی شبیه خوان دورۀ قاجار، نک: ص 58-68؛ خالقی، 1/ 349-352؛ شهیدی، 686-687، جم.</ref> | ||
تعزیه خوانی در تکایای بزرگ و معتبر کار هر شبیه خوان یا آوازه خوان معمولی نبود. «تعزیه خوانان این تکیهها، به خصوص کسانی که نقشهای عمده و اصلی تعزیه را داشتند، مانند شهادت خوانان، علاوه بر استعداد هنری و چهره و اندام مناسب، میبایست از قدرت صدای کافی و لازم نیز برخوردار باشند، تا بتوانند در مواقع لزوم صدای خود را به گوش تماشاگران دور هم برسانند»، مثلاً در تعزیۀ «شهادت عباس» زمانی که حضرت با فریاد شمر از خواب برمیخیزد و با خود گفت و گو میکند، «اشعار را به رسم و شیوۀ معمول آهسته و آرام و در درآمد راست پنجگاه میخوانْد. به تدریج که به گوشههای سپهر، مُبَرقع، بیات عجم و نِهْیب میرسید، صدا را بلند میکرد» | تعزیه خوانی در تکایای بزرگ و معتبر کار هر شبیه خوان یا آوازه خوان معمولی نبود. «تعزیه خوانان این تکیهها، به خصوص کسانی که نقشهای عمده و اصلی تعزیه را داشتند، مانند شهادت خوانان، علاوه بر استعداد هنری و چهره و اندام مناسب، میبایست از قدرت صدای کافی و لازم نیز برخوردار باشند، تا بتوانند در مواقع لزوم صدای خود را به گوش تماشاگران دور هم برسانند»، مثلاً در تعزیۀ «شهادت عباس» زمانی که حضرت با فریاد شمر از خواب برمیخیزد و با خود گفت و گو میکند، «اشعار را به رسم و شیوۀ معمول آهسته و آرام و در درآمد راست پنجگاه میخوانْد. به تدریج که به گوشههای سپهر، مُبَرقع، بیات عجم و نِهْیب میرسید، صدا را بلند میکرد».<ref>شهیدی، 440.</ref> | ||
در میان خیل تعزیه خوانان خوش صدا کسانی بودند که شعر خوانی در مجالس تعزیه را با آواز خوانی در مجالس طرب به هم آمیخته بودند و به موقع در هر دو جا مجلس آرایی میکردند. جعفر شهری برخی از تعزیه خوانان خوش صدا را از «تیرۀ یزیدی»، و آنها را «تعزیه خوان روز و مطرب شب» معرفی میکند و چنین مینویسد: این تعزیه خوانها پس از پایان ماههای سوگواری، شبها مطرب مجالس بزم و شادی و روحوضی بودند. امام خوانها، عباس خوانها و شبیه حبیب بن مظاهر از «تیرۀ یزیدی» بودند که در نمایشهای روحوضی در نقش حاجی آقا و جمشید خان و نوکر در میآمدند و علیاکبر خوانها و قاسم خوانهای این گروه تعزیه خوان نیز در نقش منیژه خانم و دختر حاجی آقا و حاکم، پیراهن زنانه میپوشیدند و آرایش میکردند و دلربا میرقصیدند. از تعزیه خوانهای بنام احمد مرمری در نقش علیاکبر، و علی دلربا در نقش قاسم و بعدها در نقش علیاکبر در کار تئاتر و مطربی هنرنماییها میکردند و در زنانه پوشی و رقص هنرمندی تمام مینمودند. مرکز هنرنمایی آنها قهوهخانۀ امامزاده سید ولی و امامزاده زید و قهوهخانۀ میدان سید اسماعیل بود. نقشهای دوگانۀ این دسته از تعزیه خوانها موجب پدید آمدن و سر زبان افتادن این ضربالمثل «نه به آن زینب و کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت» در میان عامۀ مردم شده بود | در میان خیل تعزیه خوانان خوش صدا کسانی بودند که شعر خوانی در مجالس تعزیه را با آواز خوانی در مجالس طرب به هم آمیخته بودند و به موقع در هر دو جا مجلس آرایی میکردند. جعفر شهری برخی از تعزیه خوانان خوش صدا را از «تیرۀ یزیدی»، و آنها را «تعزیه خوان روز و مطرب شب» معرفی میکند و چنین مینویسد: این تعزیه خوانها پس از پایان ماههای سوگواری، شبها مطرب مجالس بزم و شادی و روحوضی بودند. امام خوانها، عباس خوانها و شبیه حبیب بن مظاهر از «تیرۀ یزیدی» بودند که در نمایشهای روحوضی در نقش حاجی آقا و جمشید خان و نوکر در میآمدند و علیاکبر خوانها و قاسم خوانهای این گروه تعزیه خوان نیز در نقش منیژه خانم و دختر حاجی آقا و حاکم، پیراهن زنانه میپوشیدند و آرایش میکردند و دلربا میرقصیدند. از تعزیه خوانهای بنام احمد مرمری در نقش علیاکبر، و علی دلربا در نقش قاسم و بعدها در نقش علیاکبر در کار تئاتر و مطربی هنرنماییها میکردند و در زنانه پوشی و رقص هنرمندی تمام مینمودند. مرکز هنرنمایی آنها قهوهخانۀ امامزاده سید ولی و امامزاده زید و قهوهخانۀ میدان سید اسماعیل بود. نقشهای دوگانۀ این دسته از تعزیه خوانها موجب پدید آمدن و سر زبان افتادن این ضربالمثل «نه به آن زینب و کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت» در میان عامۀ مردم شده بود.<ref>5/ 539-540.</ref> | ||
به نوشتۀ اوژن اوبن | به نوشتۀ اوژن اوبن<ref>ص 170-171.</ref> معین البکا، تعزیه گردان تکیۀ دولت در دورۀ ناصری، هر ساله در ماه رمضان کسانی را برای تعزیه خوانی در تکیه از میان بهترین آوازه خوانان و مطربان در سراسر ایران انتخاب میکرد و آنها را با بستن قرارداد برای یک دورۀ 4 ماهه به کار میگرفت. شمار تعزیه خوانها با 10 تن معاون تعزیه گردان در 1325ق/ 1907م به 200 تن میرسیدند. | ||
با بررسی یک اعلان تعزیه خوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیه خوانهایی که معین البکا برای نقش آفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دست چین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص | با بررسی یک اعلان تعزیه خوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیه خوانهایی که معین البکا برای نقش آفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دست چین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص.<ref>برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک: شهیدی، 186-187.</ref> | ||
==تعزیه گردان== | ==تعزیه گردان== | ||
هر دسته از تعزیه خوانان زیر نظر یک تعزیه گردان که او را «استاد» و «معین البکا» مینامند، کار میکنند. تعزیه گردان همه کارۀ تعزیه و گردانندۀ صحنههای هر مجلس از تعزیه است. طرز چیدن اسباب مجلس بر روی صحنه یا سکوی تعزیه خوانی، تعیین نقش و وظایف هر یک از تعزیه خوانان در هر مجلس، یادآوری اشعار و بیان حال و اصلاح حرکتها و گفتار هر تعزیه خوان به هنگام اجرای نقش با معین البکا ست. تعزیه گردان با اشارۀ دست، یا عصای خود شبیه خوانان را در ایفای نقش، و نوازندگان طبل و شیپور و کرنا را در نواختن آهنگ و نغمههای مناسب حال مجلس و شخصیت تعزیه و شروع و قطع آهنگ، یا تغییر نواها راهنمایی میکند | هر دسته از تعزیه خوانان زیر نظر یک تعزیه گردان که او را «استاد» و «معین البکا» مینامند، کار میکنند. تعزیه گردان همه کارۀ تعزیه و گردانندۀ صحنههای هر مجلس از تعزیه است. طرز چیدن اسباب مجلس بر روی صحنه یا سکوی تعزیه خوانی، تعیین نقش و وظایف هر یک از تعزیه خوانان در هر مجلس، یادآوری اشعار و بیان حال و اصلاح حرکتها و گفتار هر تعزیه خوان به هنگام اجرای نقش با معین البکا ست. تعزیه گردان با اشارۀ دست، یا عصای خود شبیه خوانان را در ایفای نقش، و نوازندگان طبل و شیپور و کرنا را در نواختن آهنگ و نغمههای مناسب حال مجلس و شخصیت تعزیه و شروع و قطع آهنگ، یا تغییر نواها راهنمایی میکند.<ref>نک: همو، 345-346.</ref> | ||
تعزیه گردانهای قدیم معمولاً «فَرد» یا «نسخه»های هر مجلس تعزیه را که اشعار مربوط به نقش هر شخصیت روی آنها نوشته شده بود، در پَرِ شال کمر خود میگذاشتند و از آنها به هنگام اجرای تعزیه برای هدایت شبیه خوانان و یادآوری اشعار مربوط به هر زمان و موقع استفاده میکردند. برخی از تعزیه گردانان در تکیههای بزرگ و معتبر دولتی دستیارانی داشتند که «ناظم البکا» نامیده میشدند. وظیفۀ ناظم البکا فراهم کردن اسباب مجلس، لباس شبیه خوانان، نظم دادن به محیط تعزیه خوانی و تعیین جا برای نشستن گروهها و قشرهای مختلف اجتماعی مردم در فضای تکیه بود | تعزیه گردانهای قدیم معمولاً «فَرد» یا «نسخه»های هر مجلس تعزیه را که اشعار مربوط به نقش هر شخصیت روی آنها نوشته شده بود، در پَرِ شال کمر خود میگذاشتند و از آنها به هنگام اجرای تعزیه برای هدایت شبیه خوانان و یادآوری اشعار مربوط به هر زمان و موقع استفاده میکردند. برخی از تعزیه گردانان در تکیههای بزرگ و معتبر دولتی دستیارانی داشتند که «ناظم البکا» نامیده میشدند. وظیفۀ ناظم البکا فراهم کردن اسباب مجلس، لباس شبیه خوانان، نظم دادن به محیط تعزیه خوانی و تعیین جا برای نشستن گروهها و قشرهای مختلف اجتماعی مردم در فضای تکیه بود.<ref>مستوفی، 1/ 290؛ شهیدی، 348- 349.</ref> | ||
خط ۳۱۱: | خط ۳۱۱: | ||
*Yarshater, E., «Ta’ziyeh and … in Iran», ibid. | *Yarshater, E., «Ta’ziyeh and … in Iran», ibid. | ||
== پینوشت == | ==پینوشت== |
ویرایش