پرده: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''پرده'''، اصطلاحی در موسیقی ایران و جهان اسلام که در حوزه‌های زمانی و مکانی مختلف به معنی مرتبط اما متفاوتی در پیوند با سیستم مُدال و نیز ساختار سازهای زهی به کار رفته است. پیشینه تاریخی و ریشه شناختی واژه به پردک یا پرتک در زبان پهلوی باز می‌گردد.<ref>فره‌وشی، 106</ref>
'''پرده'''، اصطلاحی در موسیقی ایران و جهان اسلام که در حوزه‌های زمانی و مکانی مختلف به معنی مرتبط اما متفاوتی در پیوند با سیستم مُدال و نیز ساختار سازهای زهی به کار رفته است. پیشینه تاریخی و ریشه شناختی واژه به پردک یا پرتک در زبان پهلوی باز می‌گردد.<ref>فره‌وشی، 106</ref>


== پیشینه ==
اصطلاح پرده در بسیاری از متون ادبی منظوم و منثور فارسی سده‌های 5-7 ق/11-13م در مفهوم مدال و ملودیک، در ترادف با اصطلاحاتی همچون مقام، لحن و راه به کار رفته است. به عنوان مثال، منوچهری دامغانی، عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر، انوری، نظامی عروضی، خاقانی، نظامی گنجوی، فریدالدین عطار نیشابوری، سراج الدین قمری آملی، اوحدالدین کرمانی، محمد عوفی و جلال الدین محمد بلخی در آثار خود اصطلاح موسیقایی پرده را به کار برده‌اند و به اسامی پرده‌های مختلفی همچون راست، مخالف یا مخالف راست، عراق، مخالفک، حسینی، راهوی، اصفهان، ماده، بوسلیک، نوا. نهاوند، زنگوله و عشاق اشاره کرده‌اند.<ref>نک‍: پورجوادی، 44-57.</ref> ساختارها و روابط نغمگی پرده‌هایی با همین نام‌ها نیز در بسیاری از رسالات موسیقایی به زبان‌های فارسی، عربی و ترکی در تبیین سیستم مدال موسیقی ایران و جهان اسلام در قالب اصطلاحاتی همچون پرده و مقام تشریح شده است؛ اگرچه احتمالا ساختار مدال، ابعاد و روابط نغمگی پرده‌ها با مقامات همنام در گستره‌های زمانی و مکانی مختلف دارای تفاوت‌هایی نیز بوده است.
اصطلاح پرده در بسیاری از متون ادبی منظوم و منثور فارسی سده‌های 5-7 ق/11-13م در مفهوم مدال و ملودیک، در ترادف با اصطلاحاتی همچون مقام، لحن و راه به کار رفته است. به عنوان مثال، منوچهری دامغانی، عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر، انوری، نظامی عروضی، خاقانی، نظامی گنجوی، فریدالدین عطار نیشابوری، سراج الدین قمری آملی، اوحدالدین کرمانی، محمد عوفی و جلال الدین محمد بلخی در آثار خود اصطلاح موسیقایی پرده را به کار برده‌اند و به اسامی پرده‌های مختلفی همچون راست، مخالف یا مخالف راست، عراق، مخالفک، حسینی، راهوی، اصفهان، ماده، بوسلیک، نوا. نهاوند، زنگوله و عشاق اشاره کرده‌اند.<ref>نک‍: پورجوادی، 44-57.</ref> ساختارها و روابط نغمگی پرده‌هایی با همین نام‌ها نیز در بسیاری از رسالات موسیقایی به زبان‌های فارسی، عربی و ترکی در تبیین سیستم مدال موسیقی ایران و جهان اسلام در قالب اصطلاحاتی همچون پرده و مقام تشریح شده است؛ اگرچه احتمالا ساختار مدال، ابعاد و روابط نغمگی پرده‌ها با مقامات همنام در گستره‌های زمانی و مکانی مختلف دارای تفاوت‌هایی نیز بوده است.


خط ۱۳: خط ۱۴:
در برخی از این رسالات پرده به غیر از این معنی بنیادین در معنای دیگری درباره ساختار سازهای زهی و مترادف با اصطلاح «دستان»، به مفهوم «علاماتی که بر سواعد [= دسته‌های ساز] آلات ذوات الاوتار [= سازهای زهی] رسم کنند تا بدان بدانند که هر نغمه از کدام جزو از اجزاء وتر خارج شود»<ref>همان، 14- 15.</ref> نیز به کار رفته است. به عنوان مثال، عبد القادر مراغی در شرح سازی به نام «شش تای» می‌گوید: «گاه بعضی بر ساعد آن پرده‌ها بندند» (جامع...، 199)، یا در توضیح چنگ گفته: «سازی است مشهور... و اوتار [= رشته‌ها یا سیم‌های] آن را بر ریسمان‌های مویین بندند؛ چه، ملاوی [پیچک‌ها با گوشی‌های] آن ساز آن ریسمان‌ها باشد و آن را پرده‌‌ها خوانند».<ref>همان، 202.</ref> در رساله «کنز التحف» نیز اصطلاح پرده علاوه بر معنای مدال<ref>ص 91-92، 124- 125.</ref>، در زمینه ساختار سازهای زهی همچون چنگ نیز به کار رفته است.<ref>ص 115.</ref> مراغی همچنین از اصطلاح «سرپرده» ظاهرا در معنای پرده با نغمه اصلی در یک آهنگ با مُد استفاده کرده است<ref>همان، 200.</ref> که قابل قیاس با مفهوم کنونی اصطلاح «شاهد» در موسیقی معاصر ایران است.
در برخی از این رسالات پرده به غیر از این معنی بنیادین در معنای دیگری درباره ساختار سازهای زهی و مترادف با اصطلاح «دستان»، به مفهوم «علاماتی که بر سواعد [= دسته‌های ساز] آلات ذوات الاوتار [= سازهای زهی] رسم کنند تا بدان بدانند که هر نغمه از کدام جزو از اجزاء وتر خارج شود»<ref>همان، 14- 15.</ref> نیز به کار رفته است. به عنوان مثال، عبد القادر مراغی در شرح سازی به نام «شش تای» می‌گوید: «گاه بعضی بر ساعد آن پرده‌ها بندند» (جامع...، 199)، یا در توضیح چنگ گفته: «سازی است مشهور... و اوتار [= رشته‌ها یا سیم‌های] آن را بر ریسمان‌های مویین بندند؛ چه، ملاوی [پیچک‌ها با گوشی‌های] آن ساز آن ریسمان‌ها باشد و آن را پرده‌‌ها خوانند».<ref>همان، 202.</ref> در رساله «کنز التحف» نیز اصطلاح پرده علاوه بر معنای مدال<ref>ص 91-92، 124- 125.</ref>، در زمینه ساختار سازهای زهی همچون چنگ نیز به کار رفته است.<ref>ص 115.</ref> مراغی همچنین از اصطلاح «سرپرده» ظاهرا در معنای پرده با نغمه اصلی در یک آهنگ با مُد استفاده کرده است<ref>همان، 200.</ref> که قابل قیاس با مفهوم کنونی اصطلاح «شاهد» در موسیقی معاصر ایران است.


== نام گذاری ==
در مجموع با توجه به مصداق محسوس پرده در موسیقی ایرانی، به معنای رشته‌هایی که برای علامت گذاری محل استخراج نغمات بر روی دسته سازها می‌بسته‌اند، اطلاق عنوان پرده به آهنگ‌ها یا مدها را می‌توان از نمونه‌های حال و محل به شمار آورد، یعنی به عنوان مثال، پرده عشاق را می‌توان محلی دانست که مرکز اصلی گردش نغمات در آهنگ یا مد عشاق محسوب می‌شود. امروزه نیز موسیقیدانان از تعابیری مشابه استفاده می‌کنند، به عنوان مثال گفته می‌شود: فلان آهنگ در پرده‌های عشاق یا نوا و جز آنهاست.
در مجموع با توجه به مصداق محسوس پرده در موسیقی ایرانی، به معنای رشته‌هایی که برای علامت گذاری محل استخراج نغمات بر روی دسته سازها می‌بسته‌اند، اطلاق عنوان پرده به آهنگ‌ها یا مدها را می‌توان از نمونه‌های حال و محل به شمار آورد، یعنی به عنوان مثال، پرده عشاق را می‌توان محلی دانست که مرکز اصلی گردش نغمات در آهنگ یا مد عشاق محسوب می‌شود. امروزه نیز موسیقیدانان از تعابیری مشابه استفاده می‌کنند، به عنوان مثال گفته می‌شود: فلان آهنگ در پرده‌های عشاق یا نوا و جز آنهاست.


همچنین در موسیقی کلاسیک عرب و ترکیه هریک از نغمات -همچون دستان‌ها با پرده‌های روی ساز- دارای نامی خاص است که همنام با اسامی مدهای موسیقی (مقامات یا پرده‌ها)، و حاکی از نغمه اصلی در مد موردنظر است.<ref>توما، 27-24؛ فلدمن، 201-197.</ref> اگرچه نظام نام گذاری پرده‌های ساز و مدها در ارتباط با هم در موسیقی معاصر ایران رایج نیست، اما هاروتین، موسیقیدان ارمنی عثمانی که از 1149 تا 1151ق/1736 تا 1738م در ایران می‌زیسته است، در رساله موسیقی خویش اسامی پرده‌های ساز و مدها در موسیقی ایرانی و عثمانی را باهم قیاس می‌کند و می‌نویسد که ایرانیان نیز از این نظام نام گذاری -اگرچه با تفاوت‌هایی نسبت به عثمانیان- استفاده می‌کرده‌اند.<ref>همو، 199.</ref>
همچنین در موسیقی کلاسیک عرب و ترکیه هریک از نغمات -همچون دستان‌ها با پرده‌های روی ساز- دارای نامی خاص است که همنام با اسامی مدهای موسیقی (مقامات یا پرده‌ها)، و حاکی از نغمه اصلی در مد موردنظر است.<ref>توما، 27-24؛ فلدمن، 201-197.</ref> اگرچه نظام نام گذاری پرده‌های ساز و مدها در ارتباط با هم در موسیقی معاصر ایران رایج نیست، اما هاروتین، موسیقیدان ارمنی عثمانی که از 1149 تا 1151ق/1736 تا 1738م در ایران می‌زیسته است، در رساله موسیقی خویش اسامی پرده‌های ساز و مدها در موسیقی ایرانی و عثمانی را باهم قیاس می‌کند و می‌نویسد که ایرانیان نیز از این نظام نام گذاری -اگرچه با تفاوت‌هایی نسبت به عثمانیان- استفاده می‌کرده‌اند.<ref>همو، 199.</ref>


با آغاز دوران صفوی موسیقی ایران وارد مرحله جدیدی از تحولات خود می‌شود و به تدریج فرهنگ‌های موسیقایی جهان اسلام در حوزه‌های ایرانی، عربی و ترکی نظام‌های موسیقایی مستقل‌تری را شکل می‌دهند.<ref>اسعدی،71-72.</ref> در رسالات موسیقایی فارسی دوران صفوی نوعی رجعت به برخی از عناصر قدیم ایرانی و اصطلاحات موسیقایی مکتب کهن خراسان و ماوراء النهر، همچون «پرده» و «بانگ»، مشهود است. به طور کلی نظام موسیقایی دوران صفوی را می‌توان در قالب مکتبی تلفیقی بر اساس امتزاج عناصری از مکتب کهن خراسان و ماوراءالنهر و مکتب منتظمیه مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در رسالات این دوره اصطلاح «پرده» دارای معانی مختلفی است. در بسیاری از موارد این واژه در معنای قدیم، و همراه و مترادف با اصطلاح مقام به کار رفته است؛ اما در مواردی اصطلاح پرده در مفاهیم دیگری نیز مورد استفاده قرار گرفته است.<ref>نک‍: همو، 75_7.</ref> به عنوان مثال، در «رساله در علم موسیقی» اثر مؤلفی گمنام واژه پرده در جایی مترادف با واژه مقام<ref>ص 110.</ref>، و در جایی دیگر در معنایی متفاوت استفاده شده است: «باید دانست که 6 مقام است که هرکدام نیم پرده است و در آنجا صوتی نمی توان بست یا نقشی، زیرا که دستگاه ندارد».<ref>ص112.</ref> همچنین در «رساله موسیقی» عبدالرحمان غزنوی نیز چنین آمده است: «حسینی را در 6 پرده ادا باید نمود، راست را هم در 6 پرده؛ قسم دیگر عشاق را در 4 پرده ادا می‌باید کرد، کوچک را نیز در 4 پرده».<ref>ص 129-130.</ref>
با آغاز دوران صفوی موسیقی ایران وارد مرحله جدیدی از تحولات خود می‌شود و به تدریج فرهنگ‌های موسیقایی جهان اسلام در حوزه‌های ایرانی، عربی و ترکی نظام‌های موسیقایی مستقل‌تری را شکل می‌دهند.<ref>اسعدی،71-72.</ref> در رسالات موسیقایی فارسی دوران صفوی نوعی رجعت به برخی از عناصر قدیم ایرانی و اصطلاحات موسیقایی مکتب کهن خراسان و ماوراءالنهر، همچون «پرده» و «بانگ»، مشهود است. به طور کلی نظام موسیقایی دوران صفوی را می‌توان در قالب مکتبی تلفیقی بر اساس امتزاج عناصری از مکتب کهن خراسان و ماوراءالنهر و مکتب منتظمیه مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در رسالات این دوره اصطلاح «پرده» دارای معانی مختلفی است. در بسیاری از موارد این واژه در معنای قدیم، و همراه و مترادف با اصطلاح مقام به کار رفته است؛ اما در مواردی اصطلاح پرده در مفاهیم دیگری نیز مورد استفاده قرار گرفته است.<ref>نک‍: همو، 75_7.</ref> به عنوان مثال، در «رساله در علم موسیقی» اثر مؤلفی گمنام واژه پرده در جایی مترادف با واژه مقام<ref>ص 110.</ref>، و در جایی دیگر در معنایی متفاوت استفاده شده است: «باید دانست که 6 مقام است که هرکدام نیم پرده است و در آنجا صوتی نمی توان بست یا نقشی، زیرا که دستگاه ندارد».<ref>ص112.</ref> همچنین در «رساله موسیقی» عبدالرحمان غزنوی نیز چنین آمده است: «حسینی را در 6 پرده ادا باید نمود، راست را هم در 6 پرده؛ قسم دیگر عشاق را در 4 پرده ادا می‌باید کرد، کوچک را نیز در 4 پرده».<ref>ص 129-130.</ref>


در رسالۀ کرامیه از دوره سفرچی نیز مطالبی در همین زمینه ذکر شده است: «باید دانست که هر مقامی را در شعبه اختیار کرده‌اند و هردو مقام را یک آوازه که مجموعا 12 مقام و 24 شعبه و 6 آوازه و 48 گوشه و 36 پرده باشد».<ref>ص 192.</ref> در برخی از این رسالات اصطلاح پرده در معنایی تقریبا مترادف با مفهوم «بانگ»<ref>نک‍: نیشابوری، 63.</ref>، و به معنای گستره یا محدوده صوتی خاصی به کار رفته است.<ref>اسعدی، همانجا؛ برای مفهوم بانگ، نک‍: مسعودیه. 37- 38؛ پورجوادی، 35-33.</ref>
در رسالۀ کرامیه از دوره سفرچی نیز مطالبی در همین زمینه ذکر شده است: «باید دانست که هر مقامی را در شعبه اختیار کرده‌اند و هردو مقام را یک آوازه که مجموعا 12 مقام و 24 شعبه و 6 آوازه و 48 گوشه و 36 پرده باشد».<ref>ص 192.</ref> در برخی از این رسالات اصطلاح پرده در معنایی تقریبا مترادف با مفهوم «بانگ»<ref>نک‍: نیشابوری، 63.</ref>، و به معنای گستره یا محدوده صوتی خاصی به کار رفته است.<ref>اسعدی، همانجا؛ برای مفهوم بانگ، نک‍: مسعودیه. 37- 38؛ پورجوادی، 35-33.</ref>
۳٬۴۸۸

ویرایش