شباب شوشترى: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
==زندگینامه==
==زندگینامه==


محمدعلی عباس شباب شوشتری متخلص به «شباب»، با ملاّ فتح اللّه <ref>وفائى.</ref> [[وفائى شوشترى|شوشترى]] <ref>متوفاى 1303 ه.ق.</ref> معاصر و معاشر بوده است و نامش را ملاّ عباس و تخلّص شعرى‌اش را «شباب» ذکر کرده‌اند. <ref>فرهنگ سخنوران، دکتر ع. خیّام‌پور، تبریز، سال 1340، ص 292.</ref> او از دوران جوانى بلکه از طفولیّت به گفتن شعر مسلّط بوده؛ به طورى که در مقدّمه دیوان او -چاپ بمبئى- نوشته شده «شاعرى جوان مؤدب و بى‌آلایش، دانشمند و به تمام فنون شعر آگاه بوده است. اجداد او تماما از تجّار و بازرگانان شوشتر محسوب مى‌شدند ولى خود او به شغل عطّارى سرگرم بوده است. ..» <ref>دیوان وفایى (ملاّ فتح اللّه شوشترى) به انضمام چند قصیده از شباب شوشترى، چاپ اول (انتشارات حق‌بین، قم، 1370)، ص 135.</ref>
محمدعلی عباس شباب شوشتری متخلص به «شباب»، با ملاّ فتح اللّه <ref>وفائى.</ref> [[وفائى شوشترى|شوشترى]] <ref>متوفاى 1303 ه.ق.</ref> معاصر و معاشر بوده است و نامش را ملاّ عباس و تخلّص شعرى‌اش را «شباب» ذکر کرده‌اند. <ref>فرهنگ سخنوران، دکتر ع. خیّام‌پور، تبریز، سال 1340، ص 292.</ref> او از دوران جوانى و کودکی به گفتن شعر مسلّط بوده؛ به طورى که در مقدّمه دیوان او<ref>چاپ بمبئى<br /></ref> نوشته شده «شاعرى جوان مؤدب و بى‌آلایش، دانشمند و به تمام فنون شعر آگاه بوده است. اجداد او تماما از تجار و بازرگانان شوشتر محسوب مى‌شدند ولى خود او به شغل عطّارى مشغول بوده است. ..» <ref>دیوان وفایى (ملاّ فتح اللّه شوشترى) به انضمام چند قصیده از شباب شوشترى، چاپ اول (انتشارات حق‌بین، قم، 1370)، ص 135.</ref>


==آثار==
==آثار==


از آثار معدودى که از او در دسترس ما قرار دارد مى‌توان به قدرت طبع و احاطۀ وى به فنون شعرى و دقایق کلامى پى‌برد. شباب در قصیده از سبک متقدّمین پیروى مى‌کند و از سبک خراسانى سود مى‌جوید و در دیگر انواع قالب‌هاى شعرى، گوشۀ چشمى نیز به سبک عراقى دارد. شباب شوشترى نیز همانند [[وفائى شوشترى|وفایى شوشترى]] از شعراى مطرح و تواناى آیینى در زمانه خود بوده و آثار مناقبى و ماتمى او در زادگاهش شوشتر و شهرهاى مجاور با آن بازتاب درخورى داشته است. برخى از اشعار مناقبى او در مناقب امیر مؤمنان على (علیه السلام) از دیرباز مورد عنایت اهل ادب بوده است. اشعار و قصاید او طولانى و در عین حال عرفانى و بى‌عیب -اکثرا درباره اهل بیت (علیهم السلام) و مدح بزرگان زمانه او- است.
از آثار معدودى که از او در دسترس ما قرار دارد مى‌توان احاطه‌اش را به فنون شعرى و دقایق کلامى دریافت. شباب در قصیده از سبک متقدمین پیروى مى‌کرد و از سبک خراسانى سود مى‌جست و در دیگر انواع قالب‌هاى شعرى در سبک عراقى اشعاری سروده است. شباب شوشترى نیز همانند [[وفائى شوشترى|وفایى شوشترى]] از شعراى برجسته زمان خود بوده و آثار مناقبى و ماتمى او در زادگاهش شوشتر و شهرهاى مجاور با آن بازتاب داشته است. اشعار و قصاید او طولانى و با مضامین عرفانى و اکثرا درباره اهل بیت (ع) و مدح بزرگان زمانه اوست.


===اشعار===
===اشعار===


====منتخبى از شش بند عاشورایى====
====منتخبى از شش بند عاشورایى====
=====1.=====
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| بستند چون ز ماریه، بار از پىِ رحیل | آن کاروان بى‌کس و بى‌زاد و بى‌دلیل }}
{{ب| بستند چون ز ماریه، بار از پىِ رحیل | آن کاروان بى‌کس و بى‌زاد و بى‌دلیل }}
خط ۷۶: خط ۷۴:


{{ب| بخت سیه، معاون و لخت جگر، غذا | همراه با مصیبت و، دمساز با عزا }}
{{ب| بخت سیه، معاون و لخت جگر، غذا | همراه با مصیبت و، دمساز با عزا }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
 
=====2.=====
{{شعر}}
{{ب| زینب چو پاره پاره به خون دید قامتى | بنشست و خاست ز آه و فغانش قیامتى }}
{{ب| زینب چو پاره پاره به خون دید قامتى | بنشست و خاست ز آه و فغانش قیامتى }}


خط ۱۰۱: خط ۹۶:


{{ب| ناگه به شمر دون نظرش ز آن میان فتاد | زد صیحه‌اى، که رعشه به هفت آسمان فتاد }}
{{ب| ناگه به شمر دون نظرش ز آن میان فتاد | زد صیحه‌اى، که رعشه به هفت آسمان فتاد }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
 
=====3.=====
{{شعر}}
{{ب| گفت:اى لعین، بیا و ز خشم خدا بترس | بر ما ترحّمى کن و، از مصطفى بترس }}
{{ب| گفت:اى لعین، بیا و ز خشم خدا بترس | بر ما ترحّمى کن و، از مصطفى بترس }}


خط ۱۱۸: خط ۱۱۰:


{{ب| چندى چو شکوه از دل خونین ادا نمود | رو در مدینه کرد و، قیامت به پا نمود }}
{{ب| چندى چو شکوه از دل خونین ادا نمود | رو در مدینه کرد و، قیامت به پا نمود }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
 
=====4.=====
{{شعر}}
{{ب| کاى باب نامدار! ببین حال زار ما | وز کین، هزار پاره تن تاجدار ما }}
{{ب| کاى باب نامدار! ببین حال زار ما | وز کین، هزار پاره تن تاجدار ما }}


خط ۱۳۷: خط ۱۲۶:


{{ب| ننشست چون ز شرح تظلّم دلش ز جوش | رو در بقیع کرد و، کشید از جگر خروش}}
{{ب| ننشست چون ز شرح تظلّم دلش ز جوش | رو در بقیع کرد و، کشید از جگر خروش}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
 
=====5.=====
{{شعر}}
{{ب| کاى مادر! این ضیاى دو چشم پر آب توست | این ماهىِ تپیده به خون، آفتاب توست }}
{{ب| کاى مادر! این ضیاى دو چشم پر آب توست | این ماهىِ تپیده به خون، آفتاب توست }}