محمد رضا آقاسی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۵۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ اوت ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۴: خط ۸۴:
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب| ز جنوب و غرب تا شرق و شمال|گشته ام در بین اشباح و رجال}}
{{ب|کیست تا از مرگ من پروا کند|یا به روی غربتم در وا کند}}
{{ب|آب می جویم ولیکن در سراب|کوفه بازار است این شهر خراب}}
{{ب|می زنم بر گرد آتش بال بال|تا بنوشم شعله مرگ حلال}}
{{ب|«مرگ» آغاز جهانی دیگر است|عاشقان را مرگ جانی دیگر است}}
{{ب|آن که در خون عشق بازی می کند|تا قیامت سرفرازی می کند}}
{{ب|ای خداوندان مُـلک عافیت|والیان مسند اشرافیت}}
{{ب|من یقین دارم مسلمان نیستید|چون ولی را تحت فرمان نیستید}}
{{ب|من در این آشفته بازار شما|پرده بر می دارم از کار شما}}
{{ب|نصرت حق را چو باور داشتم|با علی دست از دهان برداشتم}}
{{ب|آه از تزویر خلق دلق پوش|مردم گندم نمای جو فروش}}
{{ب|آه از این، گرگهای میش خوار|وین همه مستغنی درویش خوار}}
{{ب|یاد دارم روزگار پیش را|مردم نزدیک دوراندیش را}}
{{ب|هر که بارش بیش سر در پیش داشت|یک گلیم کهنه ده درویش داشت}}
{{ب|شیوه همسایگی در پیش بود|نوش در کام همه بی نیش بود}}
{{ب|حرص مردم را اسیر خویش کرد|خلق را یکباره نادرویش کرد}}
{{ب|خلق دلواپس تراز دیروز خویش|سرگردان از یأس هستی سوز خویش}}
{{ب|سینه ها در آتش تشویش ها|هفت اقلیم است و نادرویش ها}}
{{ب|موج‌های خسته سر درگمی|پس چه شد حال و هوای مردمی}}
{{ب|از چه رو مردم فریبی می کنید|با هم احساس غریبی می کنید}}
{{ب|ای دل آشوبان زخوف و اضطراب|چرخد از خون شما، هفت آسیاب}}
{{ب|ای شرارت پیشـِگان هرزه گرد|در کجا بودید هنگام نبرد}}
{{ب|در کجا بودید وقتی جنگ بود|عرصه بر شیران عالم تنگ بود}}
{{ب|ای کمند اندازها از پیش و پس|توسن سرکش نگردد رام کس}}
{{ب|دام بر چینید ما مرغ دلیم|ماهی گرداب و دور از ساحلیم}}
{{ب|مابه صید طور مولا رفته ایم|در پناه او به بالا رفته ایم}}
{{ب|یوسف والا زکنعان دور کرد|چشم ظاهربین ما را کور کرد}}
{{ب|لیک چشم باطن ما را گشود|هر چه را دیدیم جز مولا نبود}}
{{ب|گفت فحشا در کجا آید پدید|گفتمش در کوچه های بی شهید}}
{{ب|بی شهیدانند بی سوزو گداز|بر سر سجاده های بی نماز}}
{{ب|بی شهیدان را غم لیلا کجاست|سوز و اشک و آه و وایلا کجاست}}
{{ب|کوچه ما بوی مجنون می دهد|بوی اشک و آتش و خون می دهد}}
{{ب|بوی مجنون مست می سازد مرا|در پی لیلی می اندازد مرا}}
{{ب|نام لیلی بردم، آرامم گریخت|هفت بندم بند بند از هم گسیخت}}
{{ب|شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد|پرچم خون رنگ عاشورا چه شد}}
{{ب|کیست تا پرچم به دوش خون کشد|شیعه را از خواب خوش بیرون کشد}}
{{ب|گفت مولا کل ارض کربلا|شیعه یعنی غربت و رنج و بلا}}
{{ب|شیعه بی درد زخم بی نمک|بس کن این یا لـَیتـَنی کـُنتُ مَعَک}}
{{ب|کربلا غوغاست، ساز و برگ کو|ظهر عاشوراست، شور مرگ کو}}


{{ب| کربلا گفتم کران را گوش نیست‌|ورنه از غم بلبلی خاموش نیست }}
{{ب| کربلا گفتم کران را گوش نیست‌|ورنه از غم بلبلی خاموش نیست }}
خط ۱۰۷: خط ۱۸۴:
{{ب| آتش اقیانوس را آواز داد|آخرین ققنوس را پرواز داد }}
{{ب| آتش اقیانوس را آواز داد|آخرین ققنوس را پرواز داد }}


{{ب| خون اصغر آسمان را سیر کرد|خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد <ref>شب شعر عاشورا؛ به ص 17 و 18.</ref> }}
{{ب| خون اصغر آسمان را سیر کرد|خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد }}
 
{{ب| خون اصغر آسمان را سیر کرد|خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد}}
 
{{ب|آه زینب سر به محمل می زند|کاروان را زخم بر دل می زند}}
 
{{ب|ای پرستار پرستوهای من|مرهم زخم تکاپوهای من}}
 
{{ب|ای زبان صدق و تصدیق صفا|اولین بیمار چشمت مصطفی}}
 
{{ب|عصمت زهرا، عزیز مرتضی|در تو جاری رستخیز مرتضی}}
 
{{ب|عصر عاشورا علم در دست توست|کرسی و لوح و قلم در دست توست}}
 
{{ب|غنچه ها را گر چه پرپر کرده ام|کوله بارت را سبکتر کرده ام}}
 
{{ب|ظهر عاشورا که زیر خنجرم|دست بگشا سایه افشان بر سرم}}
 
{{ب|شیعه یعنی امتزاج نار و نور|شیعه یعنی راس خونین در تنور}}
 
{{ب|شیعه یعنی هفت وادی اضطراب|شیعه یعنی تشنگی در شط آب}}
 
{{ب|کیست این ساقی که بی دست آمدست|کز سبوی تیغ سر مست آمدست}}
 
{{ب|آب گفتم سینه ها بی تاب شد|خیمه ها از آه و آتش آب شد}}
 
{{ب|آب گفتم تشنگی بیداد کرد|کودکم بی تاب شد فریاد کرد}}
 
{{ب|بر زبانش شعله آه و عطش|شد زتیر کین گلویش آبکش}}
 
{{ب|آفتاب از روی زین افتاده است|مشک آبش بر زمین افتاده است}}
 
<ref>شب شعر عاشورا؛ به ص 17 و 18.</ref> }}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
 
 
====هفتاد و دو تن====
{{شعر}}


{{ب| هفتاد و دو ماه و ظهر عاشورا|شق القمر امام را دیدم }}
{{ب| هفتاد و دو ماه و ظهر عاشورا|شق القمر امام را دیدم }}
خط ۱۴۹: خط ۲۶۳:
{{ب| هفتاد و دو لحظه‌ی سرافرازی‌|سرهای بریده خون چکان بر نی  }}
{{ب| هفتاد و دو لحظه‌ی سرافرازی‌|سرهای بریده خون چکان بر نی  }}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| آن شب که بتان نماز خواندند | ما را به حریم راز خواندند }}
{{ب| بر کف دف و بر لبانِ‌شان کف | از دلبر دلنواز خواندند }}
{{ب| دستى به درِ نیاز بردیم | با غمزۀ خود به ناز خواندند }}
{{ب| مطرب به ره عراق مى‌زد | در گوشه‌اى از حجاز خواندند: }}
{{ب| ما شیعۀ آل مصطفاییم | آیینۀ کربلا نماییم }}
{{ب| اى تشنهْ شهید سربریده | دل از سر و از پسر بریده }}
{{ب| در ظهر عطش مگرچه دیدى | کز جان و جهان نظر بریدى }}
{{ب| اى آب حیات دین احمد (ص) | وى کشتى امّت محمد (ص) }}
{{ب| تو نوح تمام ماسوایى | تاج سرِ عرش کبریایى }}
{{ب| حُبّ تو، اقامۀ نمازست | ذکر تو هماره دلنوازست }}
{{ب| اى ناز تو بهترین سرآغاز | چشمى به نیاز ما بینداز }}
{{ب| یک چشمه نگر نماز ما را | پرکن قدح نیاز ما را }}
{{ب| چشم تو شرابخانۀ ماست | این مستى و مى بهانۀ ماست }}
{{ب| از روز ازل نیازمندیم | بر جام لب تو آزمندیم }}
{{ب| اى لعل تو گوهر تبسّم | بگشاى لب از سر تبسّم }}
{{ب| اى راهنماى رهنوردان | ما را خس و خار ره مگردان }}
{{ب| سوگند تو را به لن ترانى | کاین قافله را ز خود مرانى }}
{{ب| تیریم که بسته بر کمانیم | لطفى، که به چلّه درنمانیم }}
{{ب| لنگیم، فتاده در تَف طور | وز لخطۀ دیدن تو مسرور }}
{{ب| گفتیم که: شعلۀ شجر کو؟ | گفتى که: گدازۀ جگر کو؟ }}
{{ب| آن کس که ز خود عبور دارد | آیینه به شمع طور دارد }}
{{ب| ماییم غریب و غرق دردیم | دنبال تو در کجا بگردیم؟ }}
{{ب| در رهگذر امید و بیمیم | در حسرت یک تپش نسیمیم }}
{{ب| اى زمزمۀ نسیم برخیز | ما را به هواى خود برانگیز }}
{{ب| اى رایحۀ تو روح‌پرور | موج نفس تو، نوح‌پرور }}
{{ب| ماییم و هزار موج سرکش | دریا دریا خروش و آتش }}
{{ب| ما شعلۀ پیچ و تاب داریم | کز داغ تو التهاب داریم }}
{{ب| این شعله، هجوم نالۀ ماست | آبى‌ست که در پیالۀ ماست }}
{{ب| روزى که به ما پیاله دادى | تعلیم فغان و ناله دادى }}
{{ب| جایى که به ما نواله کردى | ما را به غمت حواله کردى... }}
{{پایان شعر}}
====مثنوی عاشورا====
{{شعر}}
{{ب| دشت پر از ناله و فریاد بود|سلسله بر گردن سجّاد بود }}
{{ب| دشت پر از ناله و فریاد بود|سلسله بر گردن سجّاد بود }}


{{ب| فصل عزا آمد و دل غم گرفت‌|خیمه‌ی دل بوی محرّم گرفت }}
{{ب| فصل عزا آمد و دل غم گرفت‌|خیمه‌ی دل بوی محرّم گرفت }}


{{ب| زهره منظومه‌ی زهرا حسین‌|کشته‌ی افتاده به صحرا حسین }}
{{ب| زهرۀ منظومۀ زهرا، حسین | کشتۀ افتاده به صحرا، حسین }}
 
{{ب| دست صبا زلف تو را شانه کرد | بر سر نى خندۀ مستانه کرد }}
 
{{ب| چیست لب خشک و ترک خورده‌ات | چشمه‌اى از زخم نمک خورده‌ات }}
 
{{ب| روشنى خلوت شب‌هاى من | بوسه بزن بر تب لب‌هاى من }}
 
{{ب| تا ز غم غربت تو تب کنم | یاد پریشانى زینب کنم }}
 
{{ب| آه از آن لحظه که بر سینه‌ات | بوسه نشاندند به لب، تیرها }}
 
{{ب| آه از آن لحظه که بر پیکرت | زخم کشیدند به شمشیرها }}
 
{{ب| آه از آن لحظه که اصغر شکفت | در هدف چشم کمانگیرها }}
 
{{ب| آه از آن لحظه که سجاد شد | همنفس نالۀ زنجیرها }}
 
{{ب| قومِ به حج رفته، به حج رفته‌اند<ref>ظاهرا باید (نه حج رفته‌اند) باشد در غیر این صورت توضیح واضحات است و مخلّ فصاحت. در نوار به همین شکل قرائت شده که در متن آمده است.</ref> | بى‌تو درین بادیه کج رفته‌اند }}
 
{{ب| کعبه تویى، کعبه به جز سنگ نیست | آینه‌اى مثل تو بیرنگ نیست }}
 
{{ب| آینۀ رهگذر صوفیان | سنگْ نصیب گذر کوفیان }}
 
{{ب| کوفه دم از مهر و وفا مى‌زد | شام، تو را سنگ جفا مى‌زند }}
 
{{ب| کوفه اگر آینه‌ات را شکست | شام ازین واقعه طرفى نبست }}


{{ب| دست صبا زلف ترا شانه کرد|بر سر نی خنده‌ی مستانه کرد }}
{{ب| کوفه اگر تیغ و تبر زین شود | شام اگر یک سره آذین شود }}


{{ب| چیست لب خشک و ترک خورده‌ات‌|چشمه‌ای از زخم نمک خورده‌ات }}
{{ب| مرگ اگر اسب مرا زین کند | خون مرا، تیغ تو تضمین کند }}


{{ب| روشنی خلوت شبهای من‌|بوسه بزن بر تب لبهای من }}
{{ب| آتش پرهیز نبرَّد مرا | تیغ اجل نیز، نبرَّد مرا }}


{{ب| تا ز غم غربت تو تب کنم‌|یاد پریشانی زینب کنم }}
{{ب| بى‌سر و سامان توام یا حسین | دست به دامان توام یا حسین }}


{{ب| آه از آن لحظه که بر سینه‌ات‌|بوسه نشاندند لب تیرها }}
{{ب| جان على سلسله بندم مکن | گردم، از خاک بلندم مکن }}


{{ب| آه از آن لحظه که بر پیکرت‌|زخم کشیدند به شمشیرها }}
{{ب| عاقبت این عشق هلاکم کند | در گذر کوى تو، خاکم کند }}


{{ب| آه از آن لحظه که اصغر شکفت‌|در هدف چشم کمانگیرها }}
{{ب| تربت تو، بوى خدا مى‌دهد | بوى حضور شهدا مى‌دهد }}


{{ب| آه از آن لحظه که سجّاد شد|هم نفس ناله‌ی زنجیرها  }}
{{ب| ساقى لب‌تشنه! لبى باز کن | سفرۀ نان و رطبى باز کن }}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
{{ب| قوم به حج رفته، به حج رفته‌اند|بی‌تو در این بادیه، کج رفته‌اند }}


{{ب| کعبه تویی کعبه به جز سنگ نیست‌|آینه‌ای مثل تو بی‌رنگ نیست }}
{{ب| شمّه‌اى از درد دلت بازگو | نکته‌اى از نقطۀ آغاز گو }}


{{ب| آینه‌ی رهگذر صوفیان‌|سنگ، نصیب گذر کوفیان }}
{{ب| قومِ به حج رفته چو بازآمدند | بر سر نعشت به نماز آمدند }}


{{ب| کوفه دم از مهر و وفا می‌زدند|شام تو را سنگ جفا می‌زدند }}
{{ب| قومِ به حج رفته تو را کشته‌اند | پنجه به خوناب تو آغشته‌اند }}


{{ب| کوفه اگر آینه‌ات را شکست‌|شام از این واقعه طرفی نبست }}
{{ب| سامریان، شعبده بازى مى‌کنند | نفىِ رسولان حجازى کنند }}


{{ب| کوفه اگر تیغ و تبر زین شود|شام اگر یکسره آذین شود }}
{{ب| مشعر حق! عزم منا کرده‌اى | کعبۀ شش گوشه بنا کرده‌اى }}


{{ب| مرگ اگر اسب مرا زین کند|خون مرا تیغ تو تضمین کند }}
{{ب| تیر، تنت را به مصاف آمده است | تیغ، سرت را به طواف آمده‌ست }}


{{ب| آتش پرهیز نبرّد مرا|تیغ اجل نیز نبرّد مرا }}
{{ب| چیست شفابخش دل ریش ما | مرهم زخم و غم و تشویش ما }}


{{ب| بی‌سر و سامان توام یا حسین‌|دست به دامان توام یا حسین }}
{{ب| چیست به جز یاد گل روى تو | سجده به محراب دو ابروى تو }}


{{ب| جان علی سلسله بندم مکن‌|گردم از خاک بلندم مکن }}
{{ب| بر سرِ نى، زلف رها کرده‌اى | با جگر شیعه چها کرده‌اى؟! }}


{{ب| عاقبت این عشق هلاکم کند|در گذر کوی تو خاکم کند }}
{{ب| باز که هنگامه برانگیختى | بر جگر شیعه نمک ریختى }}


{{ب| تربت تو بوی خدا می‌دهد|بوی حضور شهدا می‌دهد  }}
{{ب| کو کفنى تا که بپوشم تنت | تا گیرم دامنۀ دامنت }}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
{{ب| ساقی لب تشنه لبی باز کن‌|سفره نان و رطبی باز کن }}


{{ب| شمه‌ای از درد دلت بازگو|نکته‌ای از نقطه‌ی آغاز گو }}
{{ب| حجّ تو هر چند که تأخیر داشت | لکن هفتاد و دو تکبیر داشت }}


{{ب| قوم به حج رفته چو باز آمدند|بر سر نعشت به نماز آمدند }}
{{ب| آرى هفتاد و دو لبّیک گو | عزم وضو کرده به خون گلو }}


{{ب| قوم به حج رفته ترا کشته‌اند|پنجه به خوناب تو آغشته‌اند }}
{{ب| اینان هفتاد و دو قربانى‌اند | کز اثر بادۀ تو، فانى‌اند }}


{{ب| سامریان شعبده بازی کنند|نفی رسولان حجازی کنند  }}
{{ب| همنفسان! حجّ حسینى کنید | پیروى از راه خمینى کنید }}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
{{ب| مشعر حق عزم منا کرده‌ای‌|کعبه شش گوشه بنا کرده‌ای }}


{{ب| تیر، تنت را به مصاف آمده است‌|تیغ، سرت را به طواف آمده است }}
{{ب| حجّ حسینى، سفرى سرخ بود | احرامش، بال و پرى سرخ بود }}


{{ب| چیست شفا بخش دل ریش ما|مرهم زخم و غم و تشویش ما }}
{{ب| حجّ حسینى، سفر کربلاست | نیّت آن غربت و رنج و بلاست }}


{{ب| چیست بجز یاد گل روی تو|سجده به محراب دو ابروی تو }}
{{ب| جنگ! کجایى؟ که دلم تنگ توست | رقص جنون تشنۀ آهنگ توست }}


{{ب| بر سر نی زلف رها کرده‌ای‌|با جگر شیعه چه‌ها کرده‌ای }}
{{ب| جنگ! کجایى؟ که دلم خون شده‌ست | زادۀ لیلاى تو، مجنون شده‌ست }}


{{ب| باز که هنگامه برانگیختی‌|بر جگر شیعه نمک ریختی }}
{{ب| حیف! که فصل تو فراموش شد | نالۀ جانسوز تو، خاموش شد }}


{{ب| کو کفنی تا که بپوشم تنت‌|تا گیرم دامنه‌ی دامنت  }}
{{ب| فصل تو، فصل دل و آواز بود | فصل رها گشتن و پرواز بود }}
{{پایان شعر}}{{شعر}}
{{ب| حج تو هر چند که تأخیر داشت‌|لاکن هفتاد و دو تکبیر داشت }}


{{ب| آری هفتاد دو دو لبیک گو|عزم وضو کرده به خون گلو }}
{{ب| ذهن من و خاطرۀ خاکْ‌ریز | موشک و خمپاره و جنگ و گریز }}


{{ب| اینان هفتاد و دو قربانی‌اند|کز اثر باده‌ی تو فانی‌اند  }}
{{ب| خاطرۀ خنده، کمین و کمین | تشنگى و سفرۀ میدان مین... }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==منابع==
==منابع==
*دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1535-1538.
*دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1535-1538.
 
* محمد علی مجاهدی، ''کاروان شعر عاشورا''، زمزم هدایت، ج1، ص 529-533.
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
۳٬۴۸۸

ویرایش