عمرو بن‌ صبیح‌ صیداوی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌،''' از جنایتکاران حادثه کربلا و یکی از سربازان عمر بن سعد بود که در کربلا حضور فعال داشت. او از سرسپردگان عبیدالله‌ بن‌ زیاد بود و علاوه بر اینکه قاتل عبدالله ‏بن‌ عقیل، موسی‏ بن عقیل‏ و عبدالله ‏بن مسلم ‏بن عقیل بود، پس از شهادت امام حسین (ع)، از جمله ده نفری بود که‌ داوطلب‌ شد تا بر بدن مطهر امام حسین (ع) اسب بتاراند. او در دارالاماره روبه‌روی عبیدالله‌ بن‌ زیاد ایستاد و از ابن‌ زیاد جایزه‌ ناچیزی‌ گرفت.<ref>- اللهوف، ص54.</ref>
'''عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌،''' از جنایتکاران حادثه کربلا و یکی از سربازان عمر بن سعد بود که در کربلا حضور فعال داشت. او از سرسپردگان عبیدالله‌ بن‌ زیاد بود و علاوه بر اینکه قاتل عبدالله ‏بن‌ عقیل، موسی‏ بن عقیل‏ و عبدالله ‏بن مسلم ‏بن عقیل بود، پس از شهادت امام حسین (ع)، از جمله ده نفری بود که‌ داوطلب‌ شد تا بر بدن مطهر امام حسین (ع) اسب بتاراند. او در دارالاماره روبه‌روی عبیدالله‌ بن‌ زیاد ایستاد و از ابن‌ زیاد جایزه‌ ناچیزی‌ گرفت.<ref>- اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص54.</ref>


{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
خط ۲۷: خط ۲۷:


==نقش در واقعه کربلا==
==نقش در واقعه کربلا==
بنا به نقل ابو مخنف، طبری و شیخ مفید، عبدالله ‏بن مسلم دلاورانه جنگید و سه حمله به صفوف دشمن داشت. سرانجام عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌، تیری‌ به‌ طرف‌ او افکند و عبدالله دستش‌ را سپر پیشانی خود قرار داد.‌ دست‌ و پیشانی‌اش‌ به‌هم‌ دوخته‌ شد، چنان‌ که‌ نتوانست‌ حرکت‌ دهد و با تیر دوم او، عبدالله به شهادت رسید.<ref>- ر.ک : وقعة الطف، ص247؛ تاریخ طبری، ج5، ص447؛ ارشاد، ج2، ص111. قس الاخبار الطوال، ص257؛ مقاتل الطالبیین، ص98؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص93،74؛ تاریخ بلعمی، ج2، ص709.</ref> اما بنا به نقل بلاذری پس از اینکه عمرو بن‌ صبیح‌ صیداوی اولین تیر را زد‌، مردم به‌طور گروهی و یا شخص زید بن رقّاد او را به شهادت رساند و گفته شده شخص‌ دیگری‌ نیزه‌ای‌ بر قلب‌ او وارد آورد و آن‌ بزرگوار به‌ شهادت‌ رسید.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص406.</ref> با توجه به روایات فوق الذکر، در منابع از چند نفر به صورت انفرادی (عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌، عامر بن صعصعه، اسید بن مالک و زید بن رقّاد) و نیز از لشکر کوفه به‌طور دسته‌جمعی به عنوان قاتل عبدالله ‏بن مسلم یاد شده است. لیکن بیشتر آنان عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌ را قاتل دانسته‌اند.<ref>- ر.ک : کتاب نسب قریش، ص45؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص145؛ المعارف، ص204؛ تاریخ طبری، ج5، ص468؛ مقاتل الطالبیین، ص92؛ رجال طوسی، ص80؛ شرح الاخبار، ص195؛ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج1، ص339.</ref>
بنا به نقل ابو مخنف، طبری و شیخ مفید، عبدالله ‏بن مسلم دلاورانه جنگید و سه حمله به صفوف دشمن داشت. سرانجام عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌، تیری‌ به‌ طرف‌ او افکند و عبدالله دستش‌ را سپر پیشانی خود قرار داد.‌ دست‌ و پیشانی‌اش‌ به‌هم‌ دوخته‌ شد، چنان‌ که‌ نتوانست‌ حرکت‌ دهد و با تیر دوم او، عبدالله به شهادت رسید.<ref>- ر.ک : وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص247؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص447؛ ارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص111. قس الاخبار الطوال ، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص257؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص98؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص93،74؛ تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبرری، بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد، تهران: انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، 1341 شمسی.، ج2، ص709.</ref> اما بنا به نقل بلاذری پس از اینکه عمرو بن‌ صبیح‌ صیداوی اولین تیر را زد‌، مردم به‌طور گروهی و یا شخص زید بن رقّاد او را به شهادت رساند و گفته شده شخص‌ دیگری‌ نیزه‌ای‌ بر قلب‌ او وارد آورد و آن‌ بزرگوار به‌ شهادت‌ رسید.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص406.</ref> با توجه به روایات فوق الذکر، در منابع از چند نفر به صورت انفرادی (عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌، عامر بن صعصعه، اسید بن مالک و زید بن رقّاد) و نیز از لشکر کوفه به‌طور دسته‌جمعی به عنوان قاتل عبدالله ‏بن مسلم یاد شده است. لیکن بیشتر آنان عمرو بن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌ را قاتل دانسته‌اند.<ref>- ر.ک : کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره، 1953 میلادی.، ص45؛ تاریخ خلیفة بن خیاط ، خلیفة‌بن خیاط، ابن‌عمر، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1415 قمری.، ص145؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: 1960 میلادی.، ص204؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص468؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص92؛ رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف: 1381 قمری، ص80؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمان‌بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص195؛ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، بیهقی، ابوالحسن علی بن زید (ابن فندق)، به تصحیح سید مهدی رجایی اصفهانی، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی، 1410 قمری.، ج1، ص339.</ref>
در تاریخ طبری و زیارت ناحیه مقدسه نام قاتل عبدالله ‏بن‌ عقیل، پسر عموی امام حسین (ع) نیز عمرو بن صبیح صیداوی ذکر شده است.<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص477؛ تاریخ طبری، ج5، ص469؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92.</ref>
در تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی. و زیارت ناحیه مقدسه نام قاتل عبدالله ‏بن‌ عقیل، پسر عموی امام حسین (ع) نیز عمرو بن صبیح صیداوی ذکر شده است.<ref>- الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، 1405 قمری.، ج5، ص477؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص469؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی‌ بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص92.</ref>
همچنین موسی‏ بن عقیل‏ بن ابی‌ طالب (ع) نیز پس از نبردی شرافت‌مندانه و کشتن تنی چند، با نیزه عمرو بن صبیح صیداوی که از کمین‌گاه به او حمله کرده بود، به شهادت رسید.<ref>- رک : ناسخ التواریخ، ج2، ص319؛ ذخیرة الدارین، ص162-164؛ وسیله الدارین، ص233؛ عشرة کامله، ص431.  </ref>
همچنین موسی‏ بن عقیل‏ بن ابی‌ طالب (ع) نیز پس از نبردی شرافت‌مندانه و کشتن تنی چند، با نیزه عمرو بن صبیح صیداوی که از کمین‌گاه به او حمله کرده بود، به شهادت رسید.<ref>- رک : ناسخ التواریخ (دوره امام سجاد (ع))، سپهر، لسان الملک میرزا محمد تقی، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1398 قمری.، ج2، ص319؛ ذخیرة الدارین، حائری شیرازی، سید عبدالحمید، نجف: مطبعه المر تضویه، 1345 قمری.، ص162-164؛ وسیله الدارین فی انصار الحسین، موسوی زنجانی، بیروت: مؤسسه اعلمی، 1402 قمری.، ص233؛ عشرة کامله، ص431.  </ref>
ابو عمرو زاهد او را ‌زنازاده‌ می‌داند.<ref>- اللهوف، ص54. </ref>  
ابو عمرو زاهد او را ‌زنازاده‌ می‌داند.<ref>- اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص54. </ref>  
==مرگ==
==مرگ==
عمرو بن صبیح سرانجام به دستور مختار به سزای اعمال جنایتکارانه‌اش رسید و به سختی کشته شد. بنا به نقل طبری، عمرو بن صبیح گوید: من بعضی از خاندان امام را با نیزه زدم و زخمی کردم اما هیچکس را نکشتم.  
عمرو بن صبیح سرانجام به دستور مختار به سزای اعمال جنایتکارانه‌اش رسید و به سختی کشته شد. بنا به نقل طبری، عمرو بن صبیح گوید: من بعضی از خاندان امام را با نیزه زدم و زخمی کردم اما هیچکس را نکشتم.  
شب هنگام یاران مختار سوی او آمدند و او را دستگیر کردند و پیش مختار بردند. مختار به او گفت: تو گفتی که آل‌ رسول را با نیزه زدی، پس با ضربات نیزه او را آنقدر بزنید تا کشته شود.
شب هنگام یاران مختار سوی او آمدند و او را دستگیر کردند و پیش مختار بردند. مختار به او گفت: تو گفتی که آل‌ رسول را با نیزه زدی، پس با ضربات نیزه او را آنقدر بزنید تا کشته شود.
و به روایتی دیگر همراه گروهی که بر بدن امام اسب تاراندند، با اسب‌هایی با نعل آهنین که بر بدن او تاختند، به هلاکت رسید. سپس جسدش را سوزاندند.<ref>- اللهوف، ص121،112؛ بحار الانوار، ج45، ص374،60.</ref>
و به روایتی دیگر همراه گروهی که بر بدن امام اسب تاراندند، با اسب‌هایی با نعل آهنین که بر بدن او تاختند، به هلاکت رسید. سپس جسدش را سوزاندند.<ref>- اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص121،112؛ بحار الانوار، ج45، ص374،60.</ref>
==منبع==
==منبع==
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 266-267.
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 266-267.
۵۵۵

ویرایش