شام غریبان: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ اکتبر ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
شام غریبان در لغت نامه دهخدا، به معانی شب مردم غریب و از دیار دورافتاده، زاری کردن به درد، چنان که بر وفات کسی گریستن و غم نمودن، شب اول وفت کسی برای خانواده آن کس، شب یازدهم محرم و عزاداری بعد از آن شب، آمده است. <ref>دهخدا، ذیل شام غریبان.</ref>  
شام غریبان در لغت‌نامه دهخدا، به معانی شب مردم غریب و از دیار دورافتاده، زاری کردن به درد، چنان‌که بر وفات کسی گریستن و غم نمودن، شب اول وفت کسی برای خانواده آن کس، شب یازدهم محرم و عزاداری بعد از آن شب، آمده است. <ref>دهخدا، ذیل شام غریبان.</ref>  


در اصطلاح فرهنگ عاشورا، به مراسم سوگواری شبانه در شب یازدهم محرم شام غریبان گفته می شود که مردم با در دست داشتن شمع هایی روشن و با خواندن نوحه هایی غمگین، بدون طبل در این شب یاد اسرای اهل بیت را گرامی می دارند.  
در اصطلاح فرهنگ عاشورا، به مراسم سوگواری شبانه در شب یازدهم محرم شام غریبان گفته می‌شود که مردم با در دست داشتن شمع‌هایی روشن و با خواندن نوحه‌هایی غمگین، بدون طبل در این شب یاد اسرای اهل بیت را گرامی می‌دارند.  


«شام غریبان گونه نمادین دیگری از دسته روی است. در این دسته گردانی، عزاداران دیگر علم و پرچم و چلچراغی همراه ندارند و ایستاده حرکت نمی کنند. با هیجان و خروش دست هایشان را بر سینه نمی کوبند و نوحه هایشان از مضمون رزم و شهادت خالی است. راهشان را نور شعله های لرزان شمع  هایی که کودکان به دست گرفته اند، روشن می کند. زنگ آهنگ سنج، بانگ طبل و کرنایی هم‌صدایشان نیست و این ها همه چهره ای نمادین از غروب عاشورای کربلای راستین را می نمایاند. آهسته و در دسته های پراکنده در محله ها و کوچه پس کوچه ها می گردند. سرها را در هم فرو می برند، دست ها را آرام بر سر می زنند و غریبانه نوحه ای می خوانند که حکایت از جستجوی کودکی گمشده دارد.» <ref>میرشکرایی، 1383، ص 53.</ref>  
«شام غریبان گونه نمادین دیگری از دسته روی است. در این دسته‌گردانی، عزاداران دیگر علم و پرچم و چلچراغی همراه ندارند و ایستاده حرکت نمی‌کنند. با هیجان و خروش دست‌هایشان را بر سینه نمی‌کوبند و نوحه‌هایشان از مضمون رزم و شهادت خالی است. راهشان را نور شعله‌های لرزان شمع‌هایی که کودکان به دست گرفته‌اند، روشن می‌کند. زنگ آهنگ سنج، بانگ طبل و کرنایی هم‌صدایشان نیست و این‌ها همه چهره‌ای نمادین از غروب عاشورای کربلای راستین را می‌نمایاند. آهسته و در دسته‌های پراکنده در محله‌ها و کوچه پس کوچه‌ها می‌گردند. سرها را در هم فرو می‌برند، دست‌ها را آرام بر سر می‌زنند و غریبانه نوحه‌ای می‌خوانند که حکایت از جستجوی کودکی گمشده دارد.» <ref>میرشکرایی، 1383، ص 53.</ref>  


شام غریبان تقریباً در تمامی نقاط ایران به یک صورت اجرا می شود و تنها تفاوت هایی جزئی در اجرای مراسم آن دیده می شود.  
شام غریبان تقریباً در تمامی نقاط ایران به یک صورت اجرا می‌شود و تنها تفاوت‌هایی جزئی در اجرای مراسم آن دیده می‌شود.  


مردم طیب آباد خمین در شب شام غریبان، چند جنازه ساختگی روی نردبان می گذارند و آن را جلوی هیئت های سینهزنی و زنجیرزنی در کوچه ها می گردانند و چنین می خوانند: <ref>مظاهری، حسن، طیب آباد، خمین، اراک، مرکزی، 1350.</ref>  
مردم طیب آباد خمین در شب شام غریبان، چند جنازه ساختگی روی نردبان می‌گذارند و آن را جلوی هیئت‌های سینه‌زنی و زنجیرزنی در کوچه‌ها می‌گردانند و چنین می‌خوانند: <ref>مظاهری، حسن، طیب آباد، خمین، اراک، مرکزی، 1350.</ref>  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۲۱: خط ۲۱:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


مردم بهار همدان برخلاف دیگر سوگواران، تا سه شب بعد از عاشورا را شام غریبان می دانند و در این شب، دسته ها بدون چراغ و در تاریکی، بر سرزنان آرام نوحه می خوانند. <ref>ذبیحی، رجبعلی، بهار، همدان، 1349.</ref>  
مردم بهار همدان برخلاف دیگر سوگواران، تا سه شب بعد از عاشورا را شام غریبان می‌دانند و در این شب، دسته‌ها بدون چراغ و در تاریکی، بر سرزنان آرام نوحه می‌خوانند. <ref>ذبیحی، رجبعلی، بهار، همدان، 1349.</ref>  


در بروجرد در شب یازدهم، تمامی چراغ های منبر سقاخانه ها که ده شب روشن بوده اند، یک باره خاموش می شوند و این گونه آغاز مراسم شام غریبان به صورت نمادین اعلام می گردد. دسته های شام غریبان شمع در دست و خنچه بر سر، در کوچه ها و خیابان ها آرام و بی صدا می گردند و به حیاط خانه ها و سقاخانه ها می روند. خنچه ها را روی زمین می گذارند و می نشینند و آرام می خوانند: <ref>شجاعی، فاطمه، بروجرد، لرستان، 1388.</ref>  
در بروجرد در شب یازدهم، تمامی چراغ‌های منبر سقاخانه‌ها که ده شب روشن بوده‌اند، یک‌باره خاموش می‌شوند و این‌گونه آغاز مراسم شام غریبان به صورت نمادین اعلام می‌گردد. دسته‌های شام غریبان شمع در دست و خنچه بر سر، در کوچه‌ها و خیابان‌ها آرام و بی‌صدا می‌گردند و به حیاط خانه‌ها و سقاخانه‌ها می‌روند. خنچه‌ها را روی زمین می‌گذارند و می‌نشینند و آرام می‌خوانند: <ref>شجاعی، فاطمه، بروجرد، لرستان، 1388.</ref>  


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب| گلی گم کرده ام می جویم او را | به هر گل می رسم می بویم او را }}  
{{ب| گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را | به هر گل می‌رسم می‌بویم او را }}  


{{ب| گل من یک نشانی در بدن داشت | یکی پیراهن کهنه به تن داشت}}
{{ب| گل من یک نشانی در بدن داشت | یکی پیراهن کهنه به تن داشت}}


{{ب| اگر جویم گلم را در گلستان | به آب دیدگان می شویم او را}}
{{ب| اگر جویم گلم را در گلستان | به آب دیدگان می‌شویم او را}}


{{ب| الهی طفل بی بابا نباشد | اگر باشد در این دوران نباشد}}  
{{ب| الهی طفل بی بابا نباشد | اگر باشد در این دوران نباشد}}  
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


امروزه در این شب، مراسمی ساده و غم انگیز برپا می شود و عزاداران با لباس های سیاه، شمعی روشن در دست می گیرند و نوحه های غم انگیز می خوانند و دسته دسته در معابر حرکت می کنند و هر چند قدم، مدتی می نشینند و آرام و غمناک می گریند. در این مراسم سینه زنی نمی شود و علم و بیرق نیز حرکت داده نمی شود. <ref>جعفری، بی نام، ساری، 1377. جعفرزاده، مصطفی، دستجرد، قم، 1354.</ref>  
امروزه در این شب، مراسمی ساده و غم‌انگیز برپا می‌شود و عزاداران با لباس‌های سیاه، شمعی روشن در دست می‌گیرند و نوحه‌های غم‌انگیز می‌خوانند و دسته‌دسته در معابر حرکت می‌کنند و هر چند قدم، مدتی می‌نشینند و آرام و غمناک می‌گریند. در این مراسم سینه‌زنی نمی‌شود و علم و بیرق نیز حرکت داده نمی‌شود. <ref>جعفری، بی‌نام، ساری، 1377. جعفرزاده، مصطفی، دستجرد، قم، 1354.</ref>  


البته در بعضی مناطق ایران دسته های سینه زنی هم همراه با شمع افروزی وجود دارد. مثلاً در روستای سوهان طالقان در گذشته در غروب شام غریبان، عده ای از جوانان دسته دسته سینه زنی راه می انداختند و در گرگ و میش هوا به در خانه های آبادی می رفتند و مرثیه ای را با این مطلع می خواندند: «امشب شب شام است، شب شام غریبان است.» صاحبخانه هم بر حسب رسمی قدیمی، مقداری نان، پنیر، عسل، کره، تخم مرغ پخته و گردو داخل مجمعه عزاداران می گذاشت و به سرگروه سینه زنان تقدیم می کرد. سرگروه با دعای خیر برای اهل خانه خوراکی ها را به «کیسه دار» می داد و کیسه دار خوراکی ها را در کیسه های مخصوص می ریخت. به این ترتیب جوانان تا پاسی از شب، نذری های تمام خانه ها را جمع می کردند و به مسجد بازمی گشتند و در انتها، نذورات میان عزاداران حاضر در مسجد محل تقسیم می شد. <ref>سادات کیانی، بی نام، طالقان، البرز، 1348.</ref>  
البته در بعضی مناطق ایران دسته‌های سینه‌زنی هم همراه با شمع افروزی وجود دارد. مثلاً در روستای سوهان طالقان در گذشته در غروب شام غریبان، عده‌ای از جوانان دسته دسته سینه‌زنی راه می‌انداختند و در گرگ و میش هوا به در خانه‌های آبادی می‌رفتند و مرثیه‌ای را با این مطلع می‌خواندند: «امشب شب شام است، شب شام غریبان است.» صاحب‌خانه هم بر حسب رسمی قدیمی، مقداری نان، پنیر، عسل، کره، تخم‌مرغ پخته و گردو داخل مجمعه عزاداران می‌گذاشت و به سرگروه سینه‌زنان تقدیم می‌کرد. سرگروه با دعای خیر برای اهل خانه خوراکی‌ها را به «کیسه‌دار» می‌داد و کیسه‌دار خوراکی‌ها را در کیسه‌های مخصوص می‌ریخت. به این ترتیب جوانان تا پاسی از شب، نذری‌های تمام خانه‌ها را جمع می‌کردند و به مسجد بازمی‌گشتند و در انتها، نذورات میان عزاداران حاضر در مسجد محل تقسیم می‌شد. <ref>سادات کیانی، بی‌نام، طالقان، البرز، 1348.</ref>  


در عالی جنگل آمل، غروب روز عاشورا، عزاداران در سه دسته پیران، جوانان و کودکان حرکت می کردند و این نوحه را می خواندند:  
در عالی جنگل آمل، غروب روز عاشورا، عزاداران در سه دسته پیران، جوانان و کودکان حرکت می‌کردند و این نوحه را می‌خواندند:  


{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب| شام غریبون می بریم | بهر اسیرون می بریم}}
{{ب| شام غریبون می‌بریم | بهر اسیرون می‌بریم}}
{{ب| با آه و افغون می بریم | بهر یتیمون می بریم}}
{{ب| با آه و افغون می‌بریم | بهر یتیمون می‌بریم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}




پس از طی مسافتی در حالی که شمع های افروخته در دست برخی از اعضای هیئت شام غریبان بود، به دستور سرپرست هیئت، دسته از حرکت بازمی ایستاد و همه می نشستند و بزرگان با دسته های برنج و کودکان با ترکه هایی که در دست داشتند، بر سر و روی خود می زدند و می خواندند:  
پس از طی مسافتی در حالی که شمع‌های افروخته در دست برخی از اعضای هیئت شام غریبان بود، به دستور سرپرست هیئت، دسته از حرکت بازمی‌ایستاد و همه می‌نشستند و بزرگان با دسته‌های برنج و کودکان با ترکه‌هایی که در دست داشتند، بر سر و روی خود می‌زدند و می‌خواندند:  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۶: خط ۵۶:




سپس به طرف امامزاده محمد و امامزاده جعفر (ع) راه می افتادند بعد از رسیدن به امامزاده، عزاداران با خواندن این نوحه به دور آستان امامزاده محمد و امامزاده جعفر (ع) می گشتند و زیارتنامه می خواندند و برای اموات فاتحه می فرستادند. <ref>قاسمی، بی نام، آمل، مازندران، 1347.</ref>  
سپس به طرف امامزاده محمد و امامزاده جعفر (ع) راه می‌افتادند بعد از رسیدن به امامزاده، عزاداران با خواندن این نوحه به دور آستان امامزاده محمد و امامزاده جعفر (ع) می‌گشتند و زیارت‌نامه می‌خواندند و برای اموات فاتحه می‌فرستادند. <ref>قاسمی، بی‌نام، آمل، مازندران، 1347.</ref>  


در عزاداری شام غریبان در گناباد، خیمه حضرت زینب (س) و طفلان کربلا را برپا می کردند و در حالی که یک نفر در لباس شمر، با نواختن تازیانه به زمین، گرد خیمه ها می چرخید و طفلان از وحشت گریه می کردند، چراغ هارا خاموش می کردند و مردم با شمع روشن دور خیمه های سیدالشهدا (ع) و زینب (س) می چرخیدند و نوحه مخصوص شام غریبان را می خواندند. گاهی هم عزاداران چند کودک را دنبال خود راه می انداختند و به خرابه ها و کوچه های تاریک سر می زدند.  
در عزاداری شام غریبان در گناباد، خیمه حضرت زینب (س) و طفلان کربلا را برپا می‌کردند و در حالی که یک نفر در لباس شمر، با نواختن تازیانه به زمین، گرد خیمه‌ها می‌چرخید و طفلان از وحشت گریه می‌کردند، چراغ‌ها را خاموش می‌کردند و مردم با شمع روشن دور خیمه‌های سیدالشهدا (ع) و زینب (س) می‌چرخیدند و نوحه مخصوص شام غریبان را می‌خواندند. گاهی هم عزاداران چند کودک را دنبال خود راه می‌انداختند و به خرابه‌ها و کوچه‌های تاریک سر می‌زدند.  


در پایان شام غریبان، علم ها را خم می کردند و پارچه سیاه علم ها را باز می کردند و همراه با نخل بزرگ گناباد، در جایگاهشان قرار می دادند و عزاداری خاتمه می یافت. شبیه این مراسم در شهرهای بجنورد، کاشمر، قوچان و سبزوار هم برپا می شد. <ref>بهادریان، بی نام، گناباد، خراسان، 1377.</ref>  
در پایان شام غریبان، علم‌ها را خم می‌کردند و پارچه سیاه علم‌ها را باز می‌کردند و همراه با نخل بزرگ گناباد، در جایگاهشان قرار می‌دادند و عزاداری خاتمه می‌یافت. شبیه این مراسم در شهرهای بجنورد، کاشمر، قوچان و سبزوار هم برپا می‌شد. <ref>بهادریان، بی‌نام، گناباد، خراسان، 1377.</ref>  


امروزه در سبز.ار همچون گذشته، در شب شام غریبان یک تشت گل با گلاب و تربت امام حسین (ع) یا امام رضا (ع) درست می کنند و عزاداران قدری از آن گل به پیشانی می مالند و وارد مجلس می شوند و در فضای تاریک به همراه عزاداران عزاداری می کنند. <ref>امیری، سبزوار، خراسان شمالی، 1377.</ref>  
امروزه در سبزوار همچون گذشته، در شب شام غریبان یک تشت گل با گلاب و تربت امام حسین (ع) یا امام رضا (ع) درست می‌کنند و عزاداران قدری از آن گل به پیشانی می‌مالند و وارد مجلس می‌شوند و در فضای تاریک به همراه عزاداران عزاداری می‌کنند. <ref>امیری، سبزوار، خراسان شمالی، 1377.</ref>  


در برخی مناطق لرستان از جمله خرم آباد از عصر عاشورا به مدت سه شب مراسم شام غریبان برپا می شود. هر یک از عزاداران یک دستار سپاه مخصوص –به نام کت- را به سر و گردن و شانه های خود می پیچند و در عزا شرکت می کنند. پیشاپیش دسته، گهواره ای سیاه پوش را بر دوش می کشند همچنین در مجمعه ای که به آن «تک» گفته می شود، مقداری نان، حلوا و تعدادی شمع روشن می آوردند و فردی نیز هر از گاه مشتی کاه روی سر عزاداران می پاشند و با ورود آنان به مجالس عزا چراغ ها را خاموش می کنند. <ref>شادابی، 1377، ص 132-133.</ref>  
در برخی مناطق لرستان از جمله خرم‌آباد از عصر عاشورا به مدت سه شب مراسم شام غریبان برپا می‌شود. هر یک از عزاداران یک دستار سپاه مخصوص –به نام کت- را به سر و گردن و شانه‌های خود می‌پیچند و در عزا شرکت می‌کنند. پیشاپیش دسته، گهواره‌ای سیاه‌پوش را بر دوش می‌کشند همچنین در مجمعه‌ای که به آن «تک» گفته می‌شود، مقداری نان، حلوا و تعدادی شمع روشن می‌آوردند و فردی نیز هرازگاه مشتی کاه روی سر عزاداران می‌پاشند و با ورود آنان به مجالس عزا چراغ‌ها را خاموش می‌کنند. <ref>شادابی، 1377، ص 132-133.</ref>  


مردم چنگیزقلعه بیجار کردستان در شب یازدهم محرم مراسم شام غریبان را به یاد یاران امام و اهل بیت او برگزار می کنند. در این شب در حالی که چراغ های مسجد خاموش است دو نفر به عنوان فرشته، ندا سر می دهند:  
مردم چنگیزقلعه بیجار کردستان در شب یازدهم محرم مراسم شام غریبان را به یاد یاران امام و اهل بیت او برگزار می‌کنند. در این شب در حالی که چراغ‌های مسجد خاموش است دو نفر به عنوان فرشته، ندا سر می‌دهند:  


مادر، حسین (ع) آمد، نور دو عین آمد  
مادر، حسین (ع) آمد، نور دو عین آمد  


یک نفر هم از زبان حال مادر حسین (ع) پاسخ می دهد:  
یک نفر هم از زبان حال مادر حسین (ع) پاسخ می‌دهد:  


نهالم خم شده، تنور خولی، دیر نصارا، تو گشتی مهمان منزل مبارک  
نهالم خم شده، تنور خولی، دیر نصارا، تو گشتی مهمان منزل مبارک  


سپس نوحه خوان این نوحه را می خواند و عزاداران هم به سر خود می زنند: <ref>ققره داغی، ایرج، چنگیزقلعه بیجار، کردستان، 1380.</ref><ref>سیدفتاحی، سیدرضا، بیجارگروس، کردستان، 1377.</ref>  
سپس نوحه‌خوان این نوحه را می‌خواند و عزاداران هم به سر خود می‌زنند: <ref>ققره داغی، ایرج، چنگیزقلعه بیجار، کردستان، 1380.</ref><ref>سیدفتاحی، سیدرضا، بیجارگروس، کردستان، 1377.</ref>  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۸۲: خط ۸۲:




و تا پاسی از شب، عزاداری شام غریبان ادامه می یابد. روز سوم امام یا سیزدهم محرم در بیجار و اطراف آن، به «سه روژان» معروف است. مردم در این روز به نشانه عزا و ماتم بر سر خود کاه می پاشند و هر کدام قطعه حصیری همراه می برند تا پیکرهای نمادین شهدای کربلا را در لای حصیر بپیچند. در حالی که نوحه خوانده می شود، مردم به صورت نمادین پیکر مطهر امام حسین (ع) را بر روی دستان خود حمل می کنند. عده ای زن و مرد و کودک و نوجوان هم در حالی که به طناب بسته شده اند و یک نفر آن ها را هدایت می کند، صحنه اسارت خانواده امام حسین (ع) و یارانش را به نمایش می گذارند. <ref>قره داغی، ایرج، چنگیزقلعه بیجار، کردستان، 1380.</ref>  
و تا پاسی از شب، عزاداری شام غریبان ادامه می‌یابد. روز سوم امام یا سیزدهم محرم در بیجار و اطراف آن، به «سه روژان» معروف است. مردم در این روز به نشانه عزا و ماتم بر سر خود کاه می‌پاشند و هر کدام قطعه حصیری همراه می‌برند تا پیکرهای نمادین شهدای کربلا را در لای حصیر بپیچند. در حالی که نوحه خوانده می‌شود، مردم به صورت نمادین پیکر مطهر امام حسین (ع) را بر روی دستان خود حمل می‌کنند. عده‌ای زن و مرد و کودک و نوجوان هم در حالی که به طناب بسته شده‌اند و یک نفر آن‌ها را هدایت می‌کند، صحنه اسارت خانواده امام حسین (ع) و یارانش را به نمایش می‌گذارند. <ref>قره داغی، ایرج، چنگیزقلعه بیجار، کردستان، 1380.</ref>  




در گذشته عزاداران شوشتری دستمال سیاه به سر می بستند و داخل چند مجمعه شیر، نان، خرما، آب و شمع های روشن قرار می دادند و پیشاپیش دسته عزاداران حرکت می کردند و به گونه ای نمایشی وانمود می کردند که به دنبال خانواده امام حسین (ع) می گردند و هر ده قدم می نشستند و این مصرع را می خواندند: «خاندان امام حسین (ع) گم شده ای رودم ای رودم» <ref>شاهدوست، محمدحسین، شوشتر، خوزستان، 1348.</ref> شبیه به این مراسم هم اکنون در اندیمشک هم برگزار می شود.  
در گذشته عزاداران شوشتری دستمال سیاه به سر می‌بستند و داخل چند مجمعه شیر، نان، خرما، آب و شمع‌های روشن قرار می دادند و پیشاپیش دسته عزاداران حرکت می‌کردند و به‌گونه‌ای نمایشی وانمود می‌کردند که به دنبال خانواده امام حسین (ع) می‌گردند و هر ده قدم می‌نشستند و این مصرع را می‌خواندند: «خاندان امام حسین (ع) گم شده‌ای رودم ای رودم» <ref>شاهدوست، محمدحسین، شوشتر، خوزستان، 1348.</ref> شبیه به این مراسم هم‌اکنون در اندیمشک هم برگزار می‌شود.  


در گذشته در روستاهای فسا در شب های یازدهم تا سیزدهم محرم، دسته های عزادار در حسینیه حاضر می شدند و پس از نوحه خوانی، در مراسم شام غریبان هرکدام از عزاداران شمعی افروخته در دست می گرفتند و در کوچه ها راه می افتادند و می خواندند:  
در گذشته در روستاهای فسا در شب‌های یازدهم تا سیزدهم محرم، دسته‌های عزادار در حسینیه حاضر می‌شدند و پس از نوحه‌خوانی، در مراسم شام غریبان هرکدام از عزاداران شمعی افروخته در دست می‌گرفتند و در کوچه‌ها راه می‌افتادند و می‌خواندند:  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۹۳: خط ۹۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


سپس نی می نواختند و یک نفر با نوای دشتی می خواند:  
سپس نی می‌نواختند و یک نفر با نوای دشتی می‌خواند:  


{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| بزن نی که زینب خوار گردید | اسیر کوچه و بازار گردید}}
{{ب| بزن نی که زینب خوار گردید | اسیر کوچه و بازار گردید}}
{{ب| مسلمانان علی اکبر جوان بود | دم رفتن به فکر شیعیان بود}}
{{ب| مسلمانان علی اکبر جوان بود | دم رفتن به فکر شیعیان بود}}
{{ب| اگر دست حسین بودی به دستم | من کی در خرابه می نشستم}}
{{ب| اگر دست حسین بودی به دستم | من کی در خرابه می‌نشستم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


دسته های شام غریبان پس از گذشتن از کوچه ها به قبرستان می رفتند و گروهی با جامه های سفید در حالی که بیل و کلنگ به دست داشتند، با نواختن ضربات آهسته کلنگ به زمین، به صورت نمادین نشان می دادند که مشغول دفن اجساد شهدا هستند. عزاداران هم نوحه و مرثیه می خواندند. در روستاهای فسا هنگام حرکت دسته شام غریبان بر روی چهارچوبی شبیه نعش بی سری حمل می شد و ظرف کاهی هم در دست یک نفر قرار داشت که هر از گاهی بر سر عزاداران می پاشید. <ref>هاشمی، سید محمد تقی به نققل از سید عبدالله هاشمی، میانده، فسا، فارس، 1364 و 1350.</ref>  
دسته‌های شام غریبان پس از گذشتن از کوچه‌ها به قبرستان می‌رفتند و گروهی با جامه‌های سفید درحالی‌که بیل و کلنگ به دست داشتند، با نواختن ضربات آهسته کلنگ به زمین، به صورت نمادین نشان می‌دادند که مشغول دفن اجساد شهدا هستند. عزاداران هم نوحه و مرثیه می‌خواندند. در روستاهای فسا هنگام حرکت دسته شام غریبان بر روی چهارچوبی شبیه نعش بی‌سری حمل می‌شد و ظرف کاهی هم در دست یک نفر قرار داشت که هرازگاهی بر سر عزاداران می‌پاشید. <ref>هاشمی، سید محمد تقی به نقل از سید عبدالله هاشمی، میانده، فسا، فارس، 1364 و 1350.</ref>  


در اختیارآباد کرمان در شب شام غریبان سینه زن ها و زنجیرزن ها دسته ای تشکیل می دادند و روی سرشان خاک و نرمه کاه می ریختند و خاک بر سرکنان با صدای بلند مرثیه می خواندند. اغلب خانه ها هم چراغشان را خاموش می کردند و برخی به یاد اهل بیت و اسرای کربلا آن شب گرسنه و تشنه می خوابیدند. <ref>کازرونی زند، عمار، به روایت از فاطمه عامری، اختیارآباد، کرمان، 1349 و 1353.</ref>  
در اختیارآباد کرمان در شب شام غریبان سینه‌زن‌ها و زنجیرزن‌ها دسته‌ای تشکیل می‌دادند و روی سرشان خاک و نرمه کاه می‌ریختند و خاک بر سرکنان با صدای بلند مرثیه می‌خواندند. اغلب خانه‌ها هم چراغشان را خاموش می‌کردند و برخی به یاد اهل بیت و اسرای کربلا آن شب گرسنه و تشنه می‌خوابیدند. <ref>کازرونی زند، عمار، به روایت از فاطمه عامری، اختیارآباد، کرمان، 1349 و 1353.</ref>  


در چالشتر بختیاری در شب شام غریبان، اسب سفیدی را آذین می بستند و در جلوی هیئت شام غریبان به حرکت درمی آوردند. در این شب به جای چلچراغ، حجله، اسب، کتل، سنج و بیرق، سکوت، ناله، تاریکی و سوسوی شمع بود. <ref>دهقان، خیرالله، چالشتر، چهارمحال و بختیاری، 1377.</ref>  
در چالشتر بختیاری در شب شام غریبان، اسب سفیدی را آذین می‌بستند و در جلوی هیئت شام غریبان به حرکت درمی‌آوردند. در این شب به جای چلچراغ، حجله، اسب، کتل، سنج و بیرق، سکوت، ناله، تاریکی و سوسوی شمع بود. <ref>دهقان، خیرالله، چالشتر، چهارمحال و بختیاری، 1377.</ref>  


در شب یازدهم محرم در اراک عزاداران، به سرشان گل می مالیدند و شمع روشنی در دست می گرفتند و به صورت نمادین، پیکر امام حسین (ع) را حمل می کردند و یک نفر به عنوان ساربان و سایرین در کسوت عزاداران و نوحه خوانان در شهر می گشتند. در اواسط عزاداری ساربان تظاهر به بریدن انگشت امام حسین (ع) می کرد تا انگشتری حضرت را برباید. در این لحظه با خواندن نوحه ای در همین مضمون شور عزاداری آغاز می شد.  
در شب یازدهم محرم در اراک عزاداران، به سرشان گل می‌مالیدند و شمع روشنی در دست می‌گرفتند و به صورت نمادین، پیکر امام حسین (ع) را حمل می‌کردند و یک نفر به عنوان ساربان و سایرین در کسوت عزاداران و نوحه‌خوانان در شهر می‌گشتند. در اواسط عزاداری ساربان تظاهر به بریدن انگشت امام حسین (ع) می‌کرد تا انگشتری حضرت را برباید. در این لحظه با خواندن نوحه‌ای در همین مضمون شور عزاداری آغاز می‌شد.  


در روز دوازدهم محرم دسته عزاداران به بازار اراک می آمدند و تعدادی از آنان بالباس بلند عربی همراه با بیل و کلنگ در نقش طایفه بنی اسد ظاهر می شدند و خاکسپاری اجساد شهدا را شبیه سازی می کردند. <ref>حیدری، محمد اسماعیل، اراک، مرکزی، 1347 و 1348.</ref>  
در روز دوازدهم محرم دسته عزاداران به بازار اراک می‌آمدند و تعدادی از آنان بالباس بلند عربی همراه با بیل و کلنگ در نقش طایفه بنی اسد ظاهر می‌شدند و خاکسپاری اجساد شهدا را شبیه‌سازی می‌کردند. <ref>حیدری، محمد اسماعیل، اراک، مرکزی، 1347 و 1348.</ref>  


در بسیاری از شهرهای آذربایجان از جمله میانه، خوی و ارومیه، روز سوم شهادت امام حسین (ع) و یارانش به روز «یقه بندان» مشهور است. در این روز تمام دسته ها و عزاداران در حسینیه ها، تکایا و مساجد جمع می شدند و به عزاداری و نوحه خوانی می پرداختند.  
در بسیاری از شهرهای آذربایجان از جمله میانه، خوی و ارومیه، روز سوم شهادت امام حسین (ع) و یارانش به روز «یقه بندان» مشهور است. در این روز تمام دسته‌ها و عزاداران در حسینیه‌ها، تکایا و مساجد جمع می‌شدند و به عزاداری و نوحه‌خوانی می‌پرداختند.  


پس از این مراسم چند تن از عزاداران هر تکیه و حسینیه به محله خود و بازار می رفتند و در سه دکان را باز می کردند. آنگاه همه کسبه دکان هایشان را می گشودند و کسب و کار پس از یک دهه تعطیلی از سر گرفته می شد. <ref>سرچمنی، رحیمه، میانه، آذربایجان شرقی، 1349 و 1351.</ref>  
پس از این مراسم چند تن از عزاداران هر تکیه و حسینیه به محله خود و بازار می‌رفتند و در سه دکان را باز می‌کردند. آنگاه همه کسبه دکان‌هایشان را می‌گشودند و کسب و کار پس از یک دهه تعطیلی از سر گرفته می‌شد. <ref>سرچمنی، رحیمه، میانه، آذربایجان شرقی، 1349 و 1351.</ref>  
==منبع==
==منبع==
اصغر شعاع، علی آنی‌زاده، رقیه حاج محمدیاری، شهرزاد دوستی، الهه شایسته رخ، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 85-92.
اصغر شعاع، علی آنی‌زاده، رقیه حاج محمدیاری، شهرزاد دوستی، الهه شایسته رخ، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 85-92.
==پی نوشت==
==پی نوشت==
۱۰٬۰۷۲

ویرایش