۵۵۵
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
از کربلا تا کوفه چهره منطقه و راهها کاملاً نظامی بود. مسدود بودن همه جادههایی که به کوفه و اطراف آن ختم میشدند، امکان ورود به کربلا و یاری امام حسین (ع) را برای اکثر شیعیانی که در کوفه در پناهگاه بودند و نیزکسانی که در شهرهای دیگر نظیر بصره اقامت داشتند، غیر ممکن مینمود. با وجود این چند نفری از بصره به کربلا رسیدند و در سرنوشت امام سهیم شدند. چند نفری نیز از کوفه خود را به امام رساندند. از شیعیانی که در روزهای آخر به سپاه امام حسین (ع) پیوستند، میتوان از عبدالله بن عمیر کلبی نام بود که مجاهد در جبهههای جنگ با کفار بود. | از کربلا تا کوفه چهره منطقه و راهها کاملاً نظامی بود. مسدود بودن همه جادههایی که به کوفه و اطراف آن ختم میشدند، امکان ورود به کربلا و یاری امام حسین (ع) را برای اکثر شیعیانی که در کوفه در پناهگاه بودند و نیزکسانی که در شهرهای دیگر نظیر بصره اقامت داشتند، غیر ممکن مینمود. با وجود این چند نفری از بصره به کربلا رسیدند و در سرنوشت امام سهیم شدند. چند نفری نیز از کوفه خود را به امام رساندند. از شیعیانی که در روزهای آخر به سپاه امام حسین (ع) پیوستند، میتوان از عبدالله بن عمیر کلبی نام بود که مجاهد در جبهههای جنگ با کفار بود. | ||
او بسیار حریص بود که با مشرکین جهاد کند و سالها با کفار جنگیده بود. <ref> | او بسیار حریص بود که با مشرکین جهاد کند و سالها با کفار جنگیده بود. <ref>ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق. ج2، ص236.</ref> وقتی دید عدهای در نخیله آماده جنگ با امام حسین (ع) میشوند، گفت: من علاقهمند بودم در جهاد با مشرکین شرکت کنم، اما اکنون احساس میکنم نبرد با کسانی که به جنگ فرزند فاطمه (س) میروند، اوُلی است. آنگاه به خانه آمد و این مطلب را با همسرش در میان گذاشت. همسرش از سخن وی استقبال کرد و تصمیم او را ستود و گفت: درست دریافتهای. من هم با تو میآیم. این دو شبانه از کوفه خارج شده و به امام حسین (ع) در کربلا ملحق شدند. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص429. </ref> اگر چه برخی منابع پیوستن او را به امام قبل از رسیدن کاروان به کربلا و در راه دانستهاند. بنا به نقلی مادر عبدالله نیز در این سفر همراه آنان بود. | ||
در صبح عاشورا و پس از تیرباران خیمهگاه امام حسین (ع)، آن حضرت به یارانش فرمود: بهپا خیزید! خدا به شما رحمت فرستد. پیش به سوی مرگی که گریزی از آن نیست. این تیرها فرستادگان این مردم هستند که شما را به نبرد فرا میخوانند. نخسین کسانی که از سپاه عمر بن سعد به میدان آمدند و مبارز طلبیدند، یسار غلام زیاد بن عبید و سالم غلام عبیدالله بن زیاد بودند و از سپاه امام، عبدالله بن عُمَیر کلبی پس از اجازه از امام حسین (ع) به میدان رفت. عبدالله ابتدا بر یسار حمله کرد و با ضربه شمشیر او را از پای درآورد. در این هنگام سالم از پشت بر وی یورش برد و غافلگیرانه بر وی حمله کرد که عبدالله دست خود را سپر قرار داد و در نتیجه انگشتانش در هوا پراکنده شد، اما بلافاصله بر سالم ضربهای کاری وارد ساخت و وی را به هلاکت رساند و صبور و استوار در حالی که رجز میخواند از میدان بازگشت. <ref> | در صبح عاشورا و پس از تیرباران خیمهگاه امام حسین (ع)، آن حضرت به یارانش فرمود: بهپا خیزید! خدا به شما رحمت فرستد. پیش به سوی مرگی که گریزی از آن نیست. این تیرها فرستادگان این مردم هستند که شما را به نبرد فرا میخوانند. نخسین کسانی که از سپاه عمر بن سعد به میدان آمدند و مبارز طلبیدند، یسار غلام زیاد بن عبید و سالم غلام عبیدالله بن زیاد بودند و از سپاه امام، عبدالله بن عُمَیر کلبی پس از اجازه از امام حسین (ع) به میدان رفت. عبدالله ابتدا بر یسار حمله کرد و با ضربه شمشیر او را از پای درآورد. در این هنگام سالم از پشت بر وی یورش برد و غافلگیرانه بر وی حمله کرد که عبدالله دست خود را سپر قرار داد و در نتیجه انگشتانش در هوا پراکنده شد، اما بلافاصله بر سالم ضربهای کاری وارد ساخت و وی را به هلاکت رساند و صبور و استوار در حالی که رجز میخواند از میدان بازگشت. <ref>ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق. ج2، ص236؛فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص488-489.</ref> | ||
===رجزخوانی=== | ===رجزخوانی=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} |
ویرایش