۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عابس بن | عابس بن ابی شبیب بن شاکر بن ربیعه بن مالک بن صعب بن معاویه بن کثیر بن مالک بن جشم بن حاشد همدانی شاکری. <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص126.</ref> نام پدر او در برخی منابع شبیب آمده است <ref>المزار الکبیر، ص495؛ ابنطاووس، ج3، ص345،79.</ref> که خویی آنرا صحیح دانسته است. <ref>معجم رجال الحدیث، ج9، ص177.</ref> نسب او به قبیله بنو شاکر تیرهای از قبیله همدان از اعراب قحطانی میرسد و به همین سبب به شاکری مشهور است. <ref>انصار الحسین (ع)، ص106.</ref> عابس بن ابی شبیب شاکری از یاران امام حسین (ع) بود. | ||
==زندگینامه== | |||
قبیله بنو شاکر از یاران امام علی (ع) بودند و در جنگ صفین او را یاری رساندند. به همین سبب حضرت آنان را با اوصافی نیکو ستوده و درباره آنان فرموده است: ”لَو تَمَّت عِدَّتُهُم اَلفاً لَعُبِدَ اللهُ حَقَّ عِبادَتِهِ“ اگر بنی شاکر هزار نفر بودند، خداوند به درستی و حقیقتاً عبادت میشد. <ref>وقعة الصفین، ص374.</ref> همچنین در اشعاری که در مدح آنان سرود، چنین فرمود: <ref>همان، ص375.</ref> | |||
من این قوم را فراخواندم و گروهی زبده از شهسواران همدان که دور از فرومایگی هستند، دعوتم را لبیک گفتند. شهسوارانی همدانی از بنی شاکر و بنی شبام <ref>بنی شاکر و بنی شبام دو تیره از قببله همدان بودند. ر.ک : الاشتقاق، ص257،250.</ref> که بهگاه پیکار گوشهگیر و تنآسای نیستند. چون آتش جنگ بین اقوام برافروزد با هر نیزه و تیغ آبدیده برّان به پیکار آیند. بنی همدان را اخلاقی والا و دینی است که بدان آراستهاند و چون به نبرد آیند، تند و با مهابت و دشمن شکارند. | |||
گفته شده عابس در صفین حضور داشت و پیشانیاش شکافی برداشت. | گفته شده عابس در صفین حضور داشت و پیشانیاش شکافی برداشت. | ||
===خصوصیات=== | |||
عابس از شخصیتهای بارز شیعه، مدیر، ارجمند، شجاع، سخنور، زاهد و شبزندهدار بود. او از مردان پاکباز، خالص و قهرمانی شورانگیز و از بزرگترین انقلابیون محسوب میشد. <ref>انصار الحسین (ع)، ص106.</ref> او همچنین از متقدمین شیعه، حافظ، حامل و راوی حدیث بود. شیعیان به خانهاش میآمدند و از او کسب حدیث و علم میکردند. | |||
==نقش در واقعه کربلا== | |||
===بیعت با مسلم بن عقیل=== | |||
پس از مرگ معاویه به سال 60 هجری، عابس از جمله کسانی بود که برای بیعت با مسلم بن عقیل، نماینده امام حسین (ع) در خانه مختار بن ابی عبیده ثقفی در کوفه گرد آمدند. او در این مجلس بهپا خاست و در سخنانی حمایت کامل خویش را از امام حسین (ع) اعلام کرد. او گفت: ”من از دلهای این مردم خبری ندارم و از جانب آنان وعده فریبنده نمیدهم. به خدا سوگند من از چیزی که درباره آن تصمیم گرفتهام، سخن میگویم. وقتی دعوت کنید، میپذیرم. همراه شما با دشمنانتان میجنگم و با شمشیرم از شما دفاع میکنم تا به پیشگاه خدا روم و از این کار جز رضا و خشنودی خدا چیزی نمیخواهم.“ <ref>تاریخ طبری، ج5، ص355؛ الفتوح، ج5، ص34؛ اعیان الشیعه، ج4، ص554.</ref> | |||
از سخنان عابس چنین برمیآید که او چندان به بیعت مردم کوفه اطمینان نداشته است. اما خود شخصی بااراده و همسو با جهت انقلاب بوده است. <ref>انصار الحسین (ع)، ص106.</ref> این سخنان موجب شد حبیب بن مظاهر و سعید بن عبدالله نیز بهپا خیزند و همراهی خویش را با امام حسین (ع) اعلان کنند و بگویند که ما نیز روشی مانند روش این مرد داریم. حبیب گفت: ای عابس! خدا تو را رحمت کند. همانا آنچه که در دل داشتی به مختصر قولی ادا کردی. قسم به خداوندی که نیست جز او خداوندی به حق، من نیز مثل عابس و بر همان عزم هستم. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص355؛ الفتوح، ج5، ص34؛ اعیان الشیعه، ج4، ص554.</ref> | |||
پس از بیعت مردم کوفه، مسلم نامهای به امام حسین (ع) نوشت و از آمادگی مردم کوفه خبر داد و آن را به عابس سپرد تا به امام حسین (ع) برساند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص375؛ الفتوح، ج5، ص34؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص126؛ شهداء اهل البیت (ع)، ص15.</ref> این حادثه پیش از دگرگونی و تغییر موضع اهالی کوفه اتفاق افتاد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص375؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2.</ref> | |||
عابس به همراه شوذب کوفه را ترک و در مکه خدمت امام حسین (ع) رسید و نامه را تحویل داد. آن دو به کاروان امام حسین (ع) پیوستند و از ملتزمین رکاب آن حضرت تا کربلا بودند. | |||
===روز عاشورا=== | |||
در روز عاشورا و به هنگام آغاز جنگ او از پیشتازان جنگ بود. بنا به قولی نماز ظهر عاشورا را با امام حسین (ع) خواند <ref>ارشاد، ج2، ص105.</ref> و پس از شهادت دو جوان جابری، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص443.</ref> ابتدا شوذب به اذن امام حسین (ع) به میدان رفت. عابس به او گفت: ”امروز روزی است که باید برای سعادت خویش با هرچه در توان داریم، تلاش کنیم زیرا بعد از امروز حساب است و عمل به کار نیاید.“ شوذب جنگید تا شهید شد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص443؛ ارشاد، ج2، ص105.</ref> پس از آن عابس که مردی شجاع و دلیر و خطیبی توانا و عابدی پر تلاش بود، خطاب به امام حسین (ع) گفت: ”یا اباعبدالله! به خدا سوگند روی زمین چه در نزدیک و یا دور کسی عزیزتر و محبوبتر از تو نزد من نیست. اگر من چیزی عزیزتر از جانم داشتم که فدایت کنم و کشته شدن را از تو دفع کنم، هر آینه تقدیم میکردم. سلام بر تو ای اباعبدالله! من گواهی میدهم که بر راه شما و پدر شما استوارم و به راه راست هدایت مییابم.“ <ref>انساب الاشراف، ج3، ص496؛ تاریخ طبری، ج5، ص444.</ref> او پس از کسب اجازه از امام حسین (ع) و وداع با آن حضرت به جانب میدان شتافت و هماورد طلبید. <ref>وقعة الطف، ص153؛ انساب الاشراف، ج3، ص404؛ تاریخ طبری، ج5، ص444؛ ارشاد، ج2، ص106.</ref> عابس همینطور که به سپاه سی هزار نفری دشمن و شمشیرهای آخته آنان نگاه میکرد، نگاهش مثل نگاه انسان به دیوار بود و برق شمشیر دشمن کوچکترین تأثیری در روح پرصلابت او نداشت. از آنجا که او جنگجویی دلیر بود، لشکریان عمر بن سعد از مبارزه رودررو با او پروا داشتند. رُبَیع بن تمیم همدانی گوید: من دلیری عابس را در جنگها دیده بودم از اینرو فریاد زدم این شیر شیران، فرزند بوشبیب است. تنهایی به او نزدیک نشوید. به دستور عمر بن سعد، از هر سوی او را سنگباران کردند. عابس که چنین دید، زره و کلاهخود را بر زمین افکند و به سوی آنان یورش برد و به تنهایی دویست تن را دنبال نمود. کوفیان نیز با ازدحام و یورش او را کشتند و سرش را از بدن جدا کردند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص444؛ ارشاد، ج2، ص106؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص73.</ref> جمعی از آنان ادعای قتل او را کردند. عمر بن سعد گفت: او را یک سرنیزه نکشته است. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص444؛ البدایه و النهایه، ج8، ص200؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص196.</ref> عمل عابس در میدان، از عزم راسخ و روح پرعظمت او حکایت میکرد که در درستی راه خود ذرهای تردید نداشت. عابس لحظه مقابله با دشمن را، لحظه پیروزی خود میدانست و اینگونه واله و شیدا در راه محبوب و نیل به هدف نهایی سر از پا نمیشناخت. | |||
امام حسین (ع) پیکر بی سر او را به خیمه شهدا منتقل کرد که بعداً افرادی از قبیله بنی اسد آنان را به خاک سپردند. اکنون آرامگاهش در قسمت پایین پای امام حسین (ع) در قسمت جنوب شرقی حرم مطهر قرار دارد. <ref>ارشاد، ج2، ص114.</ref> | |||
شیوه حضور عابس در میدان جنگ و نحوه شهادت او دستمایه شاعران شده که اشعاری سرودهاند و گاهی از زاویه دید عرفانی آنرا ترسیم نمودهاند: <ref>دانشنامه شعر عاشورایی، ج2، ص1383. شعر از محمدعلی مجاهدی.</ref> | |||
شیوه حضور عابس در میدان جنگ و نحوه شهادت او | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۹: | خط ۵۶: | ||
{{م| جامه بیرون کن که عریانی خوش است }} | {{م| جامه بیرون کن که عریانی خوش است }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
ارباب مقاتل و کتب سیر با عظمت از او یاد کردهاند: شیخ محمد سماوی از او چنین نام برده: ”مِن رِجالِ الشِّیعَةِ کانَ رِئیساً شُجاعاً خَطیباً ناسِکاً مُتِهَجِّداً وَ کانَ مِن اَعظَمِ النَّوارِ اِخلاصاً وَ حَماساً . . . “ <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص126؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج4، ص305.</ref> | ارباب مقاتل و کتب سیر با عظمت از او یاد کردهاند: شیخ محمد سماوی از او چنین نام برده: ”مِن رِجالِ الشِّیعَةِ کانَ رِئیساً شُجاعاً خَطیباً ناسِکاً مُتِهَجِّداً وَ کانَ مِن اَعظَمِ النَّوارِ اِخلاصاً وَ حَماساً . . . “ <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص126؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج4، ص305.</ref> | ||
شیخ طوسی، <ref>رجال طوسی، ص101-103.</ref> تفرشی، <ref>نقد الرجال، ج3، ص5.</ref> اردبیلی <ref>جامع الرواة، ج1، ص425.</ref> و خویی <ref>معجم رجال الحدیث، ج10، ص193.</ref> نام عابس و غلامش شَوذَب را در شمار اصحاب امام حسین (ع) آوردهاند. | شیخ طوسی، <ref>رجال طوسی، ص101-103.</ref> تفرشی، <ref>نقد الرجال، ج3، ص5.</ref> اردبیلی <ref>جامع الرواة، ج1، ص425.</ref> و خویی <ref>معجم رجال الحدیث، ج10، ص193.</ref> نام عابس و غلامش شَوذَب را در شمار اصحاب امام حسین (ع) آوردهاند. | ||
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به عابس و غلامش شوذب سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی عابِسِ بنِ اَبی شَبیبٍ الشّاکِرِی السَّلامُ عَلَی شَوذَبٍ مَولَی شاکِرٍ“ <ref>المزار الکبیر، ص495؛ ابنطاووس، ج3، ص79، 345-346؛ المزار، ص152؛ العوالم الامام الحسین (ع) ص340؛ شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، ج1، ص249؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص193.</ref> | در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به عابس و غلامش شوذب سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی عابِسِ بنِ اَبی شَبیبٍ الشّاکِرِی السَّلامُ عَلَی شَوذَبٍ مَولَی شاکِرٍ“ <ref>المزار الکبیر، ص495؛ ابنطاووس، ج3، ص79، 345-346؛ المزار، ص152؛ العوالم الامام الحسین (ع) ص340؛ شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، ج1، ص249؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص193.</ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 367-371. | مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 367-371. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: افراد]] | |||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[رده: شهدای صبح عاشورا]] | [[رده: شهدای صبح عاشورا]] |
ویرایش