۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
مسلم بن عقیل پس از آگاهی از آمدن عبیدالله و سخنان تهدیدآمیز وی، خانه مختار را ترک گفت و به منزل هانی رفت <ref>انساب الاشراف، ج2، ص336؛ الاخبار الطوال، ص233؛ تاریخ طبری، ج5، ص362؛ مروج الذهب، ج3، ص252؛ الفتوح، ج5، ص40؛ اعلام الوری، ج1، ص438.</ref> و بهطور پنهانی با شیعیانش دیدار کرد <ref>انساب الاشراف، ج2، ص336؛ الاخبار الطوال، ص233؛ الفخری، ص117.</ref> و خانه او را مرکز فعالیتهای سیاسی و نظامی خویش قرار داد. <ref>الاخبار الطوال، ص233؛ مقاتل الطالبیین، ص96-97. </ref> بنا به نقلی هانی مایل نبود که مسلم وارد خانه او شود، اما پس از ورود مسلم به خانهاش، با تمام وجود از او دفاع کرد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص362؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص25.</ref> انتخاب خانه هانی شاید به این دلیل بود که او از نظر نفوذ و قدرت اجتماعی توانمندتر از مختار بود. | مسلم بن عقیل پس از آگاهی از آمدن عبیدالله و سخنان تهدیدآمیز وی، خانه مختار را ترک گفت و به منزل هانی رفت <ref>انساب الاشراف، ج2، ص336؛ الاخبار الطوال، ص233؛ تاریخ طبری، ج5، ص362؛ مروج الذهب، ج3، ص252؛ الفتوح، ج5، ص40؛ اعلام الوری، ج1، ص438.</ref> و بهطور پنهانی با شیعیانش دیدار کرد <ref>انساب الاشراف، ج2، ص336؛ الاخبار الطوال، ص233؛ الفخری، ص117.</ref> و خانه او را مرکز فعالیتهای سیاسی و نظامی خویش قرار داد. <ref>الاخبار الطوال، ص233؛ مقاتل الطالبیین، ص96-97. </ref> بنا به نقلی هانی مایل نبود که مسلم وارد خانه او شود، اما پس از ورود مسلم به خانهاش، با تمام وجود از او دفاع کرد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص362؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص25.</ref> انتخاب خانه هانی شاید به این دلیل بود که او از نظر نفوذ و قدرت اجتماعی توانمندتر از مختار بود. | ||
===طرح ترور عبیدالله بن زیاد=== | ===طرح ترور عبیدالله بن زیاد=== | ||
در همان زمان شریک بن اعور که از خواص یاران امام علی (ع) <ref> الغارات، ج2، ص793.</ref> و از بزرگان شیعیان بصره بود و همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه آمده بود، بیمار شد و در خانه هانی بن عروه که از دوستانش بود، اقامت گزید. | در همان زمان شریک بن اعور که از خواص یاران امام علی (ع) <ref> الغارات، ج2، ص793.</ref> و از بزرگان شیعیان بصره بود و همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه آمده بود، بیمار شد و در خانه هانی بن عروه که از دوستانش بود، اقامت گزید. <ref>الغارات، ج2، ص793-794؛ انساب الاشراف، ج2، ص337؛ الاخبار الطوال، ص233-234؛ تاریخ طبری، ج5، ص360.</ref> او هانی را به یاری و حمایت مسلم تشویق کرد و در خانه هانی طرح ترور عبیدالله بن زیاد توسط شریک کشیده شد تا در هنگام عیادت عبیدالله از او درخانه هانی انجام گیرد. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص337؛ الاخبار الطوال، ص234-235؛ تاریخ طبری، ج5، ص363؛ الفتوح، ج5، ص42-43؛ مقاتل الطالبیین، ص98-99.</ref> البته گاهی سخن از بیماری هانی به میان میآید و گفته میشود طرح ترور توسط او کشیده شد. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص337؛ الامامه و السیاسه، ج2، ص4؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص243؛ قس تاریخ طبری، ج5، ص360 عمارة بن عبید سلولی پیشنهاد دهنده بود.</ref> به هر حال این طرح به جهت اینکه هانی مایل نبود مهمانش در خانهاش کشته شود، انجام نگرفت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص337؛ الاخبار الطوال، ص234-235؛ تاریخ طبری، ج5، ص363؛ الفتوح، ج5، ص42-43. قس مقاتل الطالبیین، ص99، همسر هانی بن عروه موافق نبود.</ref> اگر چه گفته میشود که هانی به مسلم گفت: اگر او را میکشتی، فاسقی، فاجری، ستمکاری و مکاری را کشته بودی. | ||
==رفتن به دارالاماره== | ==رفتن به دارالاماره== | ||
ابن زیاد که اکنون مردم کوفه را مرعوب نموده بود، به جستوجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود به نام مَعقِل با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد و خانه او را تحت کنترل گرفت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص362،348؛ الفتوح، ج5، ص41-42؛ ارشاد، ج2، ص45-46.</ref> او با دانستن مخفیگاه مسلم و اطلاع از سران و یاران و هواداران او به کار پرداخت. همچنین از رؤسای قبایل خواست که به دیدارش بیایند. اما هانی به دیدار او نرفت و خود را به بیماری زد. عبیدالله از راه مکر و حیله وارد شد تا بتواند به طریقی او را به دارالاماره بکشاند و بین او و مسلم جدایی اندازد. او محمد بن اشعث، دوست هانی، اسماء بن حسان خارجه برادرزاده <ref>لاخبار الطوال، ص236.</ref> و عمرو بن حجاج زبیدی پدر روعه همسر هانی <ref>تاریخ طبری، ج5، ص349؛ الفتوح، ج5، ص45؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص28؛ اعلام الوری، ج1، ص440.</ref> که هر سه از اقوام و دوستان هانی بودند و به دربار عبیدالله بن زیاد رفت و آمد داشتند، خواست تا هانی را وادار کنند که به نزدش بیاید. هر سه آنان به نزد هانی رفتند. اگر چه هانی مایل نبود به نزد عبیدالله برود و میگفت چون مسلم در نزد من است، صلاح نیست که بروم اما آنان از او خواستند تا برای گم کردن راه و حفظ جان مسلم، به دیدن عبیدالله برود. در نزدیکی دارالاماره احساس خطر کرد و به اسماء بن حسان خارجه گفت به خدا از این مرد هراسناک و نگرانم. اما اسماء گفت: هیچ ترسی به دل راه مده. تو بیگناهی. بالاخره هانی علیرغم میل خود به دارالاماره رفت و همین امر باعث شد تا عبیدالله بن زیاد بتواند بین او و مسلم بن عقیل جدایی اندازد که این جدایی در شکست نهضت مسلم تأثیر بسیاری داشت. | ابن زیاد که اکنون مردم کوفه را مرعوب نموده بود، به جستوجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود به نام مَعقِل با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد و خانه او را تحت کنترل گرفت. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص362،348؛ الفتوح، ج5، ص41-42؛ ارشاد، ج2، ص45-46.</ref> او با دانستن مخفیگاه مسلم و اطلاع از سران و یاران و هواداران او به کار پرداخت. همچنین از رؤسای قبایل خواست که به دیدارش بیایند. اما هانی به دیدار او نرفت و خود را به بیماری زد. عبیدالله از راه مکر و حیله وارد شد تا بتواند به طریقی او را به دارالاماره بکشاند و بین او و مسلم جدایی اندازد. او محمد بن اشعث، دوست هانی، اسماء بن حسان خارجه برادرزاده <ref>لاخبار الطوال، ص236.</ref> و عمرو بن حجاج زبیدی پدر روعه همسر هانی <ref>تاریخ طبری، ج5، ص349؛ الفتوح، ج5، ص45؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص28؛ اعلام الوری، ج1، ص440.</ref> که هر سه از اقوام و دوستان هانی بودند و به دربار عبیدالله بن زیاد رفت و آمد داشتند، خواست تا هانی را وادار کنند که به نزدش بیاید. هر سه آنان به نزد هانی رفتند. اگر چه هانی مایل نبود به نزد عبیدالله برود و میگفت چون مسلم در نزد من است، صلاح نیست که بروم اما آنان از او خواستند تا برای گم کردن راه و حفظ جان مسلم، به دیدن عبیدالله برود. در نزدیکی دارالاماره احساس خطر کرد و به اسماء بن حسان خارجه گفت به خدا از این مرد هراسناک و نگرانم. اما اسماء گفت: هیچ ترسی به دل راه مده. تو بیگناهی. بالاخره هانی علیرغم میل خود به دارالاماره رفت و همین امر باعث شد تا عبیدالله بن زیاد بتواند بین او و مسلم بن عقیل جدایی اندازد که این جدایی در شکست نهضت مسلم تأثیر بسیاری داشت. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==پس از شهادت== | ==پس از شهادت== | ||
خبر شهادت مسلم و هانی در میانه راه کوفه به امام حسین (ع) رسید. <ref>ر.ک : الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص243؛ مروج الذهب، ج3، ص256؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص42.</ref> امام بر مرگ آن دو گریست و آیه استرجاع را خواند و چندین مرتبه از خداوند برای آنان طلب رحمت کرد. <ref>الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ طبری، ج5، ص469.</ref> | خبر شهادت مسلم و هانی در میانه راه کوفه به امام حسین (ع) رسید. <ref>ر.ک : الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص243؛ مروج الذهب، ج3، ص256؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص42.</ref> امام بر مرگ آن دو گریست و آیه استرجاع را خواند و چندین مرتبه از خداوند برای آنان طلب رحمت کرد. <ref>الاخبار الطوال، ص241؛ تاریخ طبری، ج5، ص469.</ref> | ||
سه روز پس از شهادت هانی، روعه همسرش به کمک همسر میثم تمار، تن بی سر هانی را در کنار دارالاماره کوفه به خاک سپرد. اکنون مزارش به مسجد معروف کوفه متصل است و پشت قبر مسلم بن عقیل و در جهت شمال آن قرار دارد. <ref>تاریخ الکوفه، ص84.</ref> آستانه هانی بن عروه هم اکنون یکی از مراکز مهم و زیارتگاههای مشهور شیعیان جهان | سه روز پس از شهادت هانی، روعه همسرش به کمک همسر میثم تمار، تن بی سر هانی را در کنار دارالاماره کوفه به خاک سپرد. اکنون مزارش به مسجد معروف کوفه متصل است و پشت قبر مسلم بن عقیل و در جهت شمال آن قرار دارد. <ref>تاریخ الکوفه، ص84.</ref> آستانه هانی بن عروه هم اکنون یکی از مراکز مهم و زیارتگاههای مشهور شیعیان جهان است. | ||
پسرش یحیی، محدث و از راویان اصح و ثقه شمرده میشود. <ref>الطبقات الکبری، ج1، ص330؛ حوادث و وفیات 121-140، ج8، ص302، اسدالغابه، ج2، ص15؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج6، ص188.</ref> | پسرش یحیی، محدث و از راویان اصح و ثقه شمرده میشود. <ref>الطبقات الکبری، ج1، ص330؛ حوادث و وفیات 121-140، ج8، ص302، اسدالغابه، ج2، ص15؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج6، ص188.</ref> | ||
==زیارتنامه== | ==زیارتنامه== | ||
هانی دارای زیارت مخصوصی است که در آن زیارت او را عبد صالح و از اصحاب امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میدانند: ”سَلامُ اللهِ العَظیمِ وَ صَلَواتُهُ عَلَیکَ یا هانِی بنَ عُروَةَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا العَبدُ الصّالِحُ النّاصِحُ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِاَمیرِالمُؤمِنینَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ اَشهَدُ اَنَّکَ قُتِلتَ مَظلُوماً فَلَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ وَ استَحَلَّ دَمَکَ وَ حَشی قُبُورَهُم ناراً اَشهَدُ اَنَّکَ لَقیتَ اللهَ وَ هُو راضٍ عَنُکَ بِما فَعَلتَ وَ نَصَحتَ وَ اَشهَدُ اَنَّکَ قَد بَلَغتَ دَرَجَةَ الشُّهَداءِ وَ جُعِلَ رُوحُکَ اَرواحِ السُّعَداءِ بِما نَصَحتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ مُجتَهِداً وَ بَذَلتَ نَفسَکَ فی ذاتِ اللهِ وَ مَرضاتِهِ فَرَحَمِکَ اللهُ وَ رَضِی عَنکَ وَ حَشَرَکَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرینَ وَ جَمَعَنا وَ اِیاکُم مَعَهُم فی دارِ النَّعیمِ وَ سَلامٌ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ“ <ref>مفاتیح الجنان، زیارت نامه هانی بن عروه.</ref> درود و رحمت خداوند بر تو ای هانی بن عروه. درود بر تو ای بنده شایسته و خیرخواه برای خدا و پیامبر (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بر آنان درود باد. گواهی میدهم به اینکه تو به ستم کشته شدی. پس لعنت خداوند بر آنکه تو را کشت و خون تو را حلال شمرد. پس خداوند قبرهای آنان را از آتش پر کند. گواهی میدهم که تو خداوند را ملاقات کردی درحالیکه او از تو به واسطه کردارت و خیرخواهیات خشنود بود؛ و گواهی میدهم که تو به مرتبه شهیدان رسیدی و روحت با روح شهدا سعادتمندانه قرار داده شد به واسطه اینکه خیرخواه نسبت به خداوند و رسولش بودی و در این راه تلاش کردی و جانت را در راه خدا و خشنودیاش بخشیدی. پس رحمت خداوند بر تو باد و از تو راضی | هانی دارای زیارت مخصوصی است که در آن زیارت او را عبد صالح و از اصحاب امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میدانند: ”سَلامُ اللهِ العَظیمِ وَ صَلَواتُهُ عَلَیکَ یا هانِی بنَ عُروَةَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا العَبدُ الصّالِحُ النّاصِحُ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِاَمیرِالمُؤمِنینَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ اَشهَدُ اَنَّکَ قُتِلتَ مَظلُوماً فَلَعَنَ اللهُ مَن قَتَلَکَ وَ استَحَلَّ دَمَکَ وَ حَشی قُبُورَهُم ناراً اَشهَدُ اَنَّکَ لَقیتَ اللهَ وَ هُو راضٍ عَنُکَ بِما فَعَلتَ وَ نَصَحتَ وَ اَشهَدُ اَنَّکَ قَد بَلَغتَ دَرَجَةَ الشُّهَداءِ وَ جُعِلَ رُوحُکَ اَرواحِ السُّعَداءِ بِما نَصَحتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ مُجتَهِداً وَ بَذَلتَ نَفسَکَ فی ذاتِ اللهِ وَ مَرضاتِهِ فَرَحَمِکَ اللهُ وَ رَضِی عَنکَ وَ حَشَرَکَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرینَ وَ جَمَعَنا وَ اِیاکُم مَعَهُم فی دارِ النَّعیمِ وَ سَلامٌ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ“ <ref>مفاتیح الجنان، زیارت نامه هانی بن عروه.</ref> درود و رحمت خداوند بر تو ای هانی بن عروه. درود بر تو ای بنده شایسته و خیرخواه برای خدا و پیامبر (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بر آنان درود باد. گواهی میدهم به اینکه تو به ستم کشته شدی. پس لعنت خداوند بر آنکه تو را کشت و خون تو را حلال شمرد. پس خداوند قبرهای آنان را از آتش پر کند. گواهی میدهم که تو خداوند را ملاقات کردی درحالیکه او از تو به واسطه کردارت و خیرخواهیات خشنود بود؛ و گواهی میدهم که تو به مرتبه شهیدان رسیدی و روحت با روح شهدا سعادتمندانه قرار داده شد به واسطه اینکه خیرخواه نسبت به خداوند و رسولش بودی و در این راه تلاش کردی و جانت را در راه خدا و خشنودیاش بخشیدی. پس رحمت خداوند بر تو باد و از تو راضی است و تو را با پیامبر (ص) و خاندان پاکیزهاش محشور کند و ما و شما را با آنان در خانه نعمت محشور کند و درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد. | ||
==شعر عبدالله بن زبیر اسدی== | ==شعر عبدالله بن زبیر اسدی== | ||
عبدالله بن زبیر اسدی در قطعه شعری شهادت مظلومانه آن دو را به تصویر کشیده است: <ref>الطبقات الکبری، ج4، ص42؛ انساب الاشراف، ج2، ص340؛ البدء و التاریخ، ج6، ص9؛ مقاتل الطالبیین، ص108؛ ابن حبیب (المحبر، ص245) او را عبدالرحمن بن زبیر اسدی و ابن طقطقی (الفخری، ص114) او را فرزدق ذکر کرده است.</ref> | عبدالله بن زبیر اسدی در قطعه شعری شهادت مظلومانه آن دو را به تصویر کشیده است: <ref>الطبقات الکبری، ج4، ص42؛ انساب الاشراف، ج2، ص340؛ البدء و التاریخ، ج6، ص9؛ مقاتل الطالبیین، ص108؛ ابن حبیب (المحبر، ص245) او را عبدالرحمن بن زبیر اسدی و ابن طقطقی (الفخری، ص114) او را فرزدق ذکر کرده است.</ref> |
ویرایش