مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ مارس ۲۰۱۸
جز
خط ۷۸: خط ۷۸:
می‌خواهم‌ این‌ پول‌ را به‌ او بدهم‌ تا آن‌ را در جنگ‌ با دشمن‌ خود مصرف‌ کند. این‌ مأموریت‌ برای ‌چنان‌ جاسوسی‌ چندان‌ دشوار نبود. چند تن‌ از بزرگان‌ شیعه‌ در کوفه‌ مشهور بودند و او برای‌ انجام‌ مأموریت‌ خود، مسلم ‌بن عوسجه‌ را که‌ مردی‌ زاهد و پارسا بود، انتخاب‌ کرد و بدین‌ وسیله‌ توانست‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ را بداند و درخانه‌ هانی ‌بن عروه‌ با مسلم‌ دیدار کند و هر روز پیش‌ از دیگران‌ وارد خانه‌ هانی‌ می‌شد و پس‌ از همه‌ از آن‌جا خارج‌ می‌گشت‌. بدین‌ ترتیب‌ از کار مسلم‌ و شیعیان‌ و تعداد آنان و تصمیماتی‌ که‌ می‌گرفتند، اطلاع‌ کامل‌ پیدا می‌کرد و این‌ خبرها را به‌ عبیدالله می‌داد. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص363؛ الفتوح، ج5، ص42-43؛ ارشاد، ج2، ص45-46.</ref> جاسوسی‌ او ضربه‌ بسیار سختی‌ به‌ نهضت‌ مسلم‌ در کوفه‌ زد. پسر زیاد با دانستن‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ و اطلاع‌ از سران‌ و یاران‌ و هواداران‌ او به‌ کار پرداخت‌. هانی بن عروه را که به مسلم پناه داده بود، دستگیر و شکنجه نمود. <ref>انساب الاشراف، ج2، ص337؛ الاخبار الطوال، ص237-238؛ مروج الذهب، ج2، ص252؛ الفتوح، ج5، ص46؛ مقاتل الطالبیین، ص102.</ref>
می‌خواهم‌ این‌ پول‌ را به‌ او بدهم‌ تا آن‌ را در جنگ‌ با دشمن‌ خود مصرف‌ کند. این‌ مأموریت‌ برای ‌چنان‌ جاسوسی‌ چندان‌ دشوار نبود. چند تن‌ از بزرگان‌ شیعه‌ در کوفه‌ مشهور بودند و او برای‌ انجام‌ مأموریت‌ خود، مسلم ‌بن عوسجه‌ را که‌ مردی‌ زاهد و پارسا بود، انتخاب‌ کرد و بدین‌ وسیله‌ توانست‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ را بداند و درخانه‌ هانی ‌بن عروه‌ با مسلم‌ دیدار کند و هر روز پیش‌ از دیگران‌ وارد خانه‌ هانی‌ می‌شد و پس‌ از همه‌ از آن‌جا خارج‌ می‌گشت‌. بدین‌ ترتیب‌ از کار مسلم‌ و شیعیان‌ و تعداد آنان و تصمیماتی‌ که‌ می‌گرفتند، اطلاع‌ کامل‌ پیدا می‌کرد و این‌ خبرها را به‌ عبیدالله می‌داد. <ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص336-337؛ الاخبار الطوال، ص235-236؛ تاریخ طبری، ج5، ص363؛ الفتوح، ج5، ص42-43؛ ارشاد، ج2، ص45-46.</ref> جاسوسی‌ او ضربه‌ بسیار سختی‌ به‌ نهضت‌ مسلم‌ در کوفه‌ زد. پسر زیاد با دانستن‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ و اطلاع‌ از سران‌ و یاران‌ و هواداران‌ او به‌ کار پرداخت‌. هانی بن عروه را که به مسلم پناه داده بود، دستگیر و شکنجه نمود. <ref>انساب الاشراف، ج2، ص337؛ الاخبار الطوال، ص237-238؛ مروج الذهب، ج2، ص252؛ الفتوح، ج5، ص46؛ مقاتل الطالبیین، ص102.</ref>


===آغاز نبرد==
==آغاز نبرد==
مسلم که به وفاداری و حُسن نیت مردم شک نداشت، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.</ref> همین‌که‌ خبر دستگیری‌ و زندانی‌ شدن‌ هانی را شنید،‌ دانست‌ که‌ دیگر درنگ‌ جایز نیست‌ و باید از نهان‌گاه‌ خود بیرون‌ آید و جنگ‌ را آغاز کند. پس‌ جارچیان‌ خود را فرستاد تا مردم‌ را آگاه‌ سازند. نوشته‌اند از هجده‌ هزار نفری‌ که‌ با او بیعت‌ کرده‌ بودند، تنها چهار هزار تن‌ در اطراف‌ خانه‌ هانی‌ و خانه‌های‌ نزدیک‌ گرد آمدند و در روز هشتم یا نهم و به قولی سوم ذی‌حجه با شعار ”یا مَنْصورُ امت“ <ref>شعار هواداران مسلم بن عقیل در کوفه که شعار مسلمانان در جنگ بدر بود. معنایش این است: ای یاری شده بمیران! این نوعی پیشگویی و فال نیک به مرگ دشمن است. ر.ک : مروج الذهب، ج2، ص58.</ref> قیام کرد. <ref>ر.ک : الاخبار الطوال، ص242؛ تاریخ طبری، ج5، ص381؛ مروج الذهب، ج2، ص252؛ ارشاد، ج2، ص66،52؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص30؛ البدایه و النهایه، ج8، ص158؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص29.</ref> روز هشتم از اعتبار بیشتری برخوردار است.  
مسلم که به وفاداری و حُسن نیت مردم شک نداشت، <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.</ref> همین‌که‌ خبر دستگیری‌ و زندانی‌ شدن‌ هانی را شنید،‌ دانست‌ که‌ دیگر درنگ‌ جایز نیست‌ و باید از نهان‌گاه‌ خود بیرون‌ آید و جنگ‌ را آغاز کند. پس‌ جارچیان‌ خود را فرستاد تا مردم‌ را آگاه‌ سازند. نوشته‌اند از هجده‌ هزار نفری‌ که‌ با او بیعت‌ کرده‌ بودند، تنها چهار هزار تن‌ در اطراف‌ خانه‌ هانی‌ و خانه‌های‌ نزدیک‌ گرد آمدند و در روز هشتم یا نهم و به قولی سوم ذی‌حجه با شعار ”یا مَنْصورُ امت“ <ref>شعار هواداران مسلم بن عقیل در کوفه که شعار مسلمانان در جنگ بدر بود. معنایش این است: ای یاری شده بمیران! این نوعی پیشگویی و فال نیک به مرگ دشمن است. ر.ک : مروج الذهب، ج2، ص58.</ref> قیام کرد. <ref>ر.ک : الاخبار الطوال، ص242؛ تاریخ طبری، ج5، ص381؛ مروج الذهب، ج2، ص252؛ ارشاد، ج2، ص66،52؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص30؛ البدایه و النهایه، ج8، ص158؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص29.</ref> روز هشتم از اعتبار بیشتری برخوردار است.  
مسلم‌ ابتدا آنان‌ را به‌ دسته‌هایی‌ تقسیم‌ کرده‌ و برای هر قبیله فرماندهی تعیین نمود <ref>الاخبار الطوال، ص238؛ ارشاد، ج2، ص66؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص30.</ref> و آن‌گاه همگی‌ به‌ سمت‌ قصر ابن زیاد حرکت کرده و عبیدالله بن زیاد و یارانش را که حدود 200 نفر از اشراف کوفه و نگهبانان بودند، در دارالاماره به محاصره درآوردند. اگر این‌ مردمی‌ که‌ قصر را محاصره‌ کرده‌ بودند، مردان‌ جنگ‌ و مطیع‌ مسلم بن عقیل‌ بودند و یا اگر از عاقبت‌اندیشی‌ و تدبیر بهره‌ای‌ داشتند، همان‌ موقع‌ قصر را می‌گرفتند و پسر زیاد را از پای‌ در می‌آوردند.  
مسلم‌ ابتدا آنان‌ را به‌ دسته‌هایی‌ تقسیم‌ کرده‌ و برای هر قبیله فرماندهی تعیین نمود <ref>الاخبار الطوال، ص238؛ ارشاد، ج2، ص66؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص30.</ref> و آن‌گاه همگی‌ به‌ سمت‌ قصر ابن زیاد حرکت کرده و عبیدالله بن زیاد و یارانش را که حدود 200 نفر از اشراف کوفه و نگهبانان بودند، در دارالاماره به محاصره درآوردند. اگر این‌ مردمی‌ که‌ قصر را محاصره‌ کرده‌ بودند، مردان‌ جنگ‌ و مطیع‌ مسلم بن عقیل‌ بودند و یا اگر از عاقبت‌اندیشی‌ و تدبیر بهره‌ای‌ داشتند، همان‌ موقع‌ قصر را می‌گرفتند و پسر زیاد را از پای‌ در می‌آوردند.  
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
===درخواست مسلم از محمد بن اشعث‌===
===درخواست مسلم از محمد بن اشعث‌===
مسلم‌ که‌ پس‌ از جنگی‌ قهرمانانه‌ دستگیر شد، دیگر امیدی‌ به‌ حیات‌ خود نداشت‌، اشک‌ دیدگانش‌ را پرکرد و گریست‌. برخی‌ می‌پنداشتند که‌ او به‌ خاطر خود می‌گرید. به‌ او‌ گفتند: مسلم‌! کسی‌ که‌ به‌ طلب‌ حکومت‌ برمی‌خیزد، اگر با چنین‌ پایانی‌ روبه‌رو شود، نباید گریه‌ کند. مسلم‌ گفت‌: به‌ خدا سوگند گریه‌ من‌ برای‌ خودم ‌نیست‌. برای‌ آنان می‌گریم‌ که‌ با خواندن‌ نامه‌ من‌ به‌ وعده‌ یاری‌ این‌ مردم‌ دلگرم‌ شده‌اند و هم‌ اکنون‌ در راه‌ عراق‌ هستند. <ref>همانجا،254.</ref> سپس‌ به‌ محمد بن اشعث‌ گفت‌: بنده خدا می‌دانم‌ که‌ تو از عهده‌ امانی‌ که‌ به‌ من‌ داده‌ای‌ بر نخواهی ‌آمد، ولی‌ از تو می‌خواهم‌ نامه‌ای‌ به‌ امام حسین (ع)‌ بنویسی‌ و او را از آن‌چه‌ بر سر من‌ آمده‌، آگاه‌ سازی‌! به‌ او بنویس ‌فریب‌ مردم‌ عراق‌ را مخور! اینان همان‌ مردمند که‌ پدرت‌ را چندان‌ آزردند که‌ از دست‌ آنان‌ آرزوی‌ مرگ‌ می‌کرد. پس‌ از همان‌جا که‌ نامه‌ را می‌گیری‌ برگرد و خودت‌ را به‌ خطر میفکن‌! <ref>تاریخ طبری، ج5، ص375؛ ارشاد، ج2، ص60.</ref> اما محمد بن اشعث‌ چنین‌ نامه‌ای‌ را ننوشت‌، چرا که‌ او با خانواده امیرالمؤمنین علی (ع) میانه‌ خوبی‌ نداشت‌. داستان‌ نفاق‌ پدر وی‌ را با امام علی (ع) در جنگ‌ صفین‌ می‌دانیم‌ و به‌ احتمال‌ قوی‌ در توطئه‌ قتل‌ امام دخالت داشت. خود محمد بن اشعث‌ نیز بدون‌ کسب‌ اجازه‌ از پسر زیاد نامه‌ای‌ نمی‌نوشت‌.
مسلم‌ که‌ پس‌ از جنگی‌ قهرمانانه‌ دستگیر شد، دیگر امیدی‌ به‌ حیات‌ خود نداشت‌، اشک‌ دیدگانش‌ را پرکرد و گریست‌. برخی‌ می‌پنداشتند که‌ او به‌ خاطر خود می‌گرید. به‌ او‌ گفتند: مسلم‌! کسی‌ که‌ به‌ طلب‌ حکومت‌ برمی‌خیزد، اگر با چنین‌ پایانی‌ روبه‌رو شود، نباید گریه‌ کند. مسلم‌ گفت‌: به‌ خدا سوگند گریه‌ من‌ برای‌ خودم ‌نیست‌. برای‌ آنان می‌گریم‌ که‌ با خواندن‌ نامه‌ من‌ به‌ وعده‌ یاری‌ این‌ مردم‌ دلگرم‌ شده‌اند و هم‌ اکنون‌ در راه‌ عراق‌ هستند. <ref>همانجا،254.</ref> سپس‌ به‌ محمد بن اشعث‌ گفت‌: بنده خدا می‌دانم‌ که‌ تو از عهده‌ امانی‌ که‌ به‌ من‌ داده‌ای‌ بر نخواهی ‌آمد، ولی‌ از تو می‌خواهم‌ نامه‌ای‌ به‌ امام حسین (ع)‌ بنویسی‌ و او را از آن‌چه‌ بر سر من‌ آمده‌، آگاه‌ سازی‌! به‌ او بنویس ‌فریب‌ مردم‌ عراق‌ را مخور! اینان همان‌ مردمند که‌ پدرت‌ را چندان‌ آزردند که‌ از دست‌ آنان‌ آرزوی‌ مرگ‌ می‌کرد. پس‌ از همان‌جا که‌ نامه‌ را می‌گیری‌ برگرد و خودت‌ را به‌ خطر میفکن‌! <ref>تاریخ طبری، ج5، ص375؛ ارشاد، ج2، ص60.</ref> اما محمد بن اشعث‌ چنین‌ نامه‌ای‌ را ننوشت‌، چرا که‌ او با خانواده امیرالمؤمنین علی (ع) میانه‌ خوبی‌ نداشت‌. داستان‌ نفاق‌ پدر وی‌ را با امام علی (ع) در جنگ‌ صفین‌ می‌دانیم‌ و به‌ احتمال‌ قوی‌ در توطئه‌ قتل‌ امام دخالت داشت. خود محمد بن اشعث‌ نیز بدون‌ کسب‌ اجازه‌ از پسر زیاد نامه‌ای‌ نمی‌نوشت‌.
==ارزیابی‌های متفاوت از اوضاع‌ کوفه‌==
==ارزیابی‌های متفاوت از اوضاع‌ کوفه‌==
مسلم‌ بن عقیل‌ درباره‌ اوضاع‌ کوفه‌ دو ارزیابی ‌متفاوت‌ داشته‌ است‌ یکی‌ قبل‌ از آن‌که‌ ابن ‌زیاد حاکم‌ کوفه‌ شود و دیگری‌ بعد از آن‌. پیش‌ از ابن ‌زیاد، حاکم‌ کوفه‌ نعمان ‌بن بشیر انصاری‌ بود که‌ در مقابل‌ جنبش‌ کوفه‌ و کارهای ‌مسلم ‌بن عقیل‌ نرمش‌ زیادی‌ نشان‌ می‌داد و جنبش‌ کوفه‌ پیشرفت‌ بسیار خوبی‌ داشت‌ و شرایط‌ برای‌ ورود امام‌ به‌ قدری‌ مساعد شد که‌ حتی‌ سیاست‌مداران‌ دنیاداری‌ مثل‌ عمرو بن حجاج‌ و شبث ‌بن ربعی‌ برای‌ این‌که ‌از قافله‌ عقب‌ نمانند، برای‌ امام‌ حسین (ع) دعوت‌نامه‌ نوشتند تا در آینده‌ انقلاب‌ جایی‌ داشته‌ باشند و در این ‌شرایط‌ بسیار مساعد که‌ خردمندان‌ جهان‌دیده‌ و صاحبان‌ فضل‌ و درایت‌ همه‌ می‌گفتند: امام‌ باید به‌ کوفه ‌بیاید. مسلم ‌بن عقیل‌ در چنین‌ شرایطی‌ بود که‌ به‌ امام‌ نامه نوشت‌. اما ارزیابی ‌دوم‌ او بعد از آمدن‌ ابن ‌زیاد به‌ کوفه‌ بود که‌ با زندانی‌کردن‌ و کشتن‌ افراد متعهد و رشوه‌دادن‌ به‌ سران‌ دنیادار، اوضاع‌ کوفه‌ را تغییر داد و سرانجام‌ با حمله‌ نظامی‌ به ‌مخفی‌گاه‌ مسلم‌، پس‌ از درگیری‌ شدید، او‌ را دستگیر کردند و بر خلاف‌ امانی‌ که‌ داده‌ بودند، تصمیم‌ به‌ قتل‌ او گرفتند. در این‌جا مسلم‌ از عمر بن سعد و محمد بن اشعث‌ خواست‌ از قول‌ او به‌ امام‌ حسین‌ (ع) پیام‌ بدهند که‌ به‌ کوفه‌ نیاید.
مسلم‌ بن عقیل‌ درباره‌ اوضاع‌ کوفه‌ دو ارزیابی ‌متفاوت‌ داشته‌ است‌ یکی‌ قبل‌ از آن‌که‌ ابن ‌زیاد حاکم‌ کوفه‌ شود و دیگری‌ بعد از آن‌. پیش‌ از ابن ‌زیاد، حاکم‌ کوفه‌ نعمان ‌بن بشیر انصاری‌ بود که‌ در مقابل‌ جنبش‌ کوفه‌ و کارهای ‌مسلم ‌بن عقیل‌ نرمش‌ زیادی‌ نشان‌ می‌داد و جنبش‌ کوفه‌ پیشرفت‌ بسیار خوبی‌ داشت‌ و شرایط‌ برای‌ ورود امام‌ به‌ قدری‌ مساعد شد که‌ حتی‌ سیاست‌مداران‌ دنیاداری‌ مثل‌ عمرو بن حجاج‌ و شبث ‌بن ربعی‌ برای‌ این‌که ‌از قافله‌ عقب‌ نمانند، برای‌ امام‌ حسین (ع) دعوت‌نامه‌ نوشتند تا در آینده‌ انقلاب‌ جایی‌ داشته‌ باشند و در این ‌شرایط‌ بسیار مساعد که‌ خردمندان‌ جهان‌دیده‌ و صاحبان‌ فضل‌ و درایت‌ همه‌ می‌گفتند: امام‌ باید به‌ کوفه ‌بیاید. مسلم ‌بن عقیل‌ در چنین‌ شرایطی‌ بود که‌ به‌ امام‌ نامه نوشت‌. اما ارزیابی ‌دوم‌ او بعد از آمدن‌ ابن ‌زیاد به‌ کوفه‌ بود که‌ با زندانی‌کردن‌ و کشتن‌ افراد متعهد و رشوه‌دادن‌ به‌ سران‌ دنیادار، اوضاع‌ کوفه‌ را تغییر داد و سرانجام‌ با حمله‌ نظامی‌ به ‌مخفی‌گاه‌ مسلم‌، پس‌ از درگیری‌ شدید، او‌ را دستگیر کردند و بر خلاف‌ امانی‌ که‌ داده‌ بودند، تصمیم‌ به‌ قتل‌ او گرفتند. در این‌جا مسلم‌ از عمر بن سعد و محمد بن اشعث‌ خواست‌ از قول‌ او به‌ امام‌ حسین‌ (ع) پیام‌ بدهند که‌ به‌ کوفه‌ نیاید.
۱۰٬۰۷۲

ویرایش