عبید الله بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:


==سخنان قیس با مردم کوفه==
==سخنان قیس با مردم کوفه==
بدین‌گونه‌ قیس‌ بر بالای‌ منبر رفت‌ و پس‌ از حمد و ثنا به‌ درگاه‌ خداوند و درود بر پیامبر عظیم‌الشأن‌ اسلام‌ از امام حسین (ع) و پدر بزرگوارش‌ به‌ نیکی‌ یاد نمود و بر عبیدالله و پدرش‌ و همه‌ گردن‌کشان‌ و خودکامگان‌ اموی‌ نفرین‌ فرستاد و گفت‌: مردم‌! امام حسین‌ (ع) بهترین‌ خلق‌ خداست‌ و پسر دختر پیامبر (ص) است‌ و من‌ فرستاده‌ اویم‌. درمنطقه‌ حاجر (حاجز) از او جدا شدم‌. او را اجابت‌ کنید و به‌ او بپیوندید و ندایش‌ را لبیک‌ گویید.<ref>- وقعة الطف، ص160؛ انساب الاشراف، ج3، ص378؛ ارشاد، ج2، ص71.</ref>
بدین‌گونه‌ قیس‌ بر بالای‌ منبر رفت‌ و پس‌ از حمد و ثنا به‌ درگاه‌ خداوند و درود بر پیامبر (ص) از امام حسین (ع) و امام علی (ع) به‌ نیکی‌ یاد نمود و بر عبیدالله و پدرش‌ و همه‌ گردن‌کشان‌ و خودکامگان‌ اموی‌ نفرین‌ فرستاد و گفت‌: مردم‌! امام حسین‌ (ع) بهترین‌ خلق‌ خداست‌ و پسر دختر پیامبر (ص) است‌ و من‌ فرستاده‌ اویم‌. درمنطقه‌ حاجر (حاجز) از او جدا شدم‌. او را اجابت‌ کنید و به‌ او بپیوندید و ندایش‌ را لبیک‌ گویید.<ref>- وقعة الطف، ص160؛ انساب الاشراف، ج3، ص378؛ ارشاد، ج2، ص71.</ref>
ا بن‌زیاد که‌ خود را باخته‌ بود، بی‌درنگ‌ فرمان‌ داد که‌ قیس‌ را از فراز قصر به‌ پایین‌ پرتاب‌ کنند.<ref>- وقعة الطف، ص160؛ انساب الاشراف، ج3، ص378؛ تاریخ طبری، ج5، ص395.</ref> بدین‌ ترتیب‌ قیس‌ به شهادت رسید.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص378-379؛ الاخبارالطوال، ص346؛ تاریخ طبری، ج5، ص394-395؛ الفتوح، ج5، ص82-83؛ ارشاد، ج2، ص71؛ البدایه و النهایه، ج8، ص168.  </ref>
عبیدالله بن‌ زیاد که‌ خود را باخته‌ بود، بی‌درنگ‌ فرمان‌ داد که‌ قیس‌ را از فراز قصر به‌ پایین‌ پرتاب‌ کنند.<ref>- وقعة الطف، ص160؛ انساب الاشراف، ج3، ص378؛ تاریخ طبری، ج5، ص395.</ref> بدین‌ ترتیب‌ قیس‌ به شهادت رسید.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص378-379؛ الاخبارالطوال، ص346؛ تاریخ طبری، ج5، ص394-395؛ الفتوح، ج5، ص82-83؛ ارشاد، ج2، ص71؛ البدایه و النهایه، ج8، ص168.  </ref>
 
==شهادت عبدالله  بن یقطر==
==شهادت عبدالله  بن یقطر==
عبیدالله‌ بن زیاد همچنین دستور داد عبدالله  بن یقطر (بقطر)<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص379؛ انصار الحسین (ع)، ص136.</ref> برادر رضاعی امام حسین (ع) را بکشند. عبدالله از فرستادگان امام حسین (ع) و حامل‌ پیامی‌ برای‌ مسلم ‌ بن‌ عقیل به کوفه بود و رهسپار آن دیار شد. اما توسط حصین‌ بن نمیر در نزدیکی قادسیه دستگیر شد. او را نزد عبیدالله‌ بن زیاد بردند و چون اسرار نامه امام را فاش نکرد، عبیدالله نیز دستور داد او را از بالای قصر به زمین افکندند و استخوان‌هایش خُرد شد. هنوز رمقی در بدن داشت که عبدالملک‌ بن عمیر لخمی با ضربتی او را کشت.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص169؛ تاریخ طبری، ج5، ص397؛ انصار الحسین (ع)، ص136-137.</ref>
عبیدالله‌ بن زیاد همچنین دستور داد عبدالله  بن یقطر (بقطر)<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص379؛ انصار الحسین (ع)، ص136.</ref> برادر رضاعی امام حسین (ع) را بکشند. عبدالله از فرستادگان امام حسین (ع) و حامل‌ پیامی‌ برای‌ مسلم ‌ بن‌ عقیل به کوفه بود و رهسپار آن دیار شد. اما توسط حصین‌ بن نمیر در نزدیکی قادسیه دستگیر شد. او را نزد عبیدالله‌ بن زیاد بردند و چون اسرار نامه امام را فاش نکرد، عبیدالله نیز دستور داد او را از بالای قصر به زمین افکندند و استخوان‌هایش خُرد شد. هنوز رمقی در بدن داشت که عبدالملک‌ بن عمیر لخمی با ضربتی او را کشت.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص169؛ تاریخ طبری، ج5، ص397؛ انصار الحسین (ع)، ص136-137.</ref>