زحر بن‌ قیس جعفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ مارس ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''زَحْر بن‌ قَیس جُعفی،''' از سرداران عبیدالله‌ بن‌ زیاد و از مردان متلون روزگار بود.
'''زَحْر بن‌ قَیس جُعفی،''' از سرداران عبیدالله‌ بن‌ زیاد و از مردان متلون روزگار بود. عبیدالله‌ بن زیاد پس از شکست نهضت مسلم‌ بن عقیل،‌ زَحر بن‌ قَیس جُعفی را مأمور حفاظت از کوچه‌های‌ شهر قرار داد.<ref>- همان، ص387.</ref>


{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
خط ۲۳: خط ۲۳:




عبیدالله‌بن زیاد پس از شکست نهضت مسلم‌بن عقیل،‌ زَحربن‌ قَیس جُعفی را مأمور حفاظت از کوچه‌های‌ شهر قرار داد.<ref>- همان، ص387.</ref>
پس از شهادت امام حسین(ع)، بنا به نقلی عبیدالله‌بن‌ زیاد، سر امام‌ حسین(ع) و سایر شهیدان‌ را در اختیار زَحربن‌ قَیس جُعفی قرار داد تا به‌ دمشق برساند. زنان و کودکان‌ را هم‌ همراهشان‌ روانه‌ ساخت‌. ابوبردةبن عوف و طارق‌بن ابی‌ضبیان از قبیله ازد را نیز همراه آنان روانه ساخت.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص415؛ تاریخ طبری، ج5، ص390؛ ارشاد، ج2، ص475.</ref>
بنا به نقل طبری چون وارد دربار یزید شد، گفت: برای تو مژده ظفر و یاری آورده‌ام. همانا حسین‌بن علی با هیجده کس از خاندان و شصت کس از شیعیانش سوی ما آمد که به مقابله آنان رفتیم و خواستیم که تسلیم شوند و به حکم امیر عبیدالله‌بن‌ زیاد گردن نهند یا برای جنگ آماده باشند. جنگ را بر تسلیم برگزیدند. با طلوع آفتاب بر آنان تاختیم و از همه سوی در میانشان گرفتیم و چون شمشیرهایمان آنان را فرو گرفت به این سو و آن سو گریختند و پناهگاهی نیافتند. گویی کبوترانی بودند که از شاهین بگریزند و به اندازه کشتن یک پرواری یا خواب نیم‌روزی وقت گرفت که همه را از پای درآوریم. هم اکنون بدن‌های ایشان برهنه و جامه‌هاشان خونین و چهره‌هاشان خاک‌آلوده است که خورشید بر آنان می‌تابد و باد بر آنها می‌وزد. کرکس‌ها و پرندگان لاشخور به دیدارشان می‌آیند.<ref>- ر.ک : الطبقات الکبری، ج5، ص485؛ انساب الاشراف، ج3، ص415؛ تاریخ طبری، ج5، ص459؛ ارشاد، ج2، ص475؛ الفتوح، ج5، ص127؛الکامل فی التاریخ، ج4، ص83. البدایه و النهایه، ج8، ص191؛ قس دینوری، الاخبار الطوال، ص261 این سخنان را به شمر نسبت داده است.</ref>
یزید در ظاهر گفت بدون قتل حسین نیز از شما راضی بودم. خداوند ابن‌مرجانه را لعنت کند. یزید حتی به زحر جایزه‌ای نداد.<ref>- تاریخ طبری، الاخبار الطوال، همانجا.</ref>
بنا به نقل دینوری در هنگام قیام مختار به او پیوست و مختار او را بر جوخی گماشت،<ref>- الاخبار الطوال، ص2 جوخی نام رودخانه و منطقه آبادی در ناحیه شرقی بغداد است. ر.ک : معجم البلدان، ذیل واژه.</ref> اما آنچه مسلم است او بر علیه مختار بود و در جنگ با ابراهیم‌بن مالک اشتر شکست سختی خورد و سپاهیانش منهزم شدند.<ref>- تاریخ طبری، ج6، ص21.</ref>
در هنگام قیام مصعب‌بن زبیر علیه مختار ثقفی، او از هواداران و فرماندهان تحت امر مصعب بود و در آخرین نبردِ مصعب علیه مختار، مأموریت یافت که عناصر مخالف مختار را در شهر کوفه شناسایی و آنان را به لشکر مصعب ملحق نماید.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص387.</ref> مصعب او را با هزار سپاهی به کمک ابن‌معمر فرستاد تا بتوانند مختار را شکست دهند. در این جنگ او بر جبانة کنده رهبری داشت.<ref>- انساب الاشراف، ج6، ص389؛ تاریخ طبری، ج6، ص153؛ الفتوح، ج6، ص327؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص307</ref>




==حامل سرهای شهدا==
پس از شهادت امام حسین (ع)، بنا به نقلی عبیدالله‌ بن‌ زیاد، سر امام‌ حسین (ع) و سایر شهیدان‌ را در اختیار زَحر بن‌ قَیس جُعفی قرار داد تا به‌ دمشق برساند. زنان و کودکان‌ را هم‌ همراهشان‌ روانه‌ ساخت‌. ابو بردة بن عوف و طارق‌ بن ابی‌ ضبیان از قبیله ازد را نیز همراه آنان روانه ساخت.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص415؛ تاریخ طبری، ج5، ص390؛ ارشاد، ج2، ص475.</ref>
==دربار یزید==
بنا به نقل طبری چون وارد دربار یزید شد، گفت: برای تو مژده ظفر و یاری آورده‌ام. همانا امام حسین‌ (ع) با هجده کس از خاندان و شصت کس از شیعیانش سوی ما آمد که به مقابله آنان رفتیم و خواستیم که تسلیم شوند و به حکم امیر عبیدالله‌ بن‌ زیاد گردن نهند یا برای جنگ آماده باشند. جنگ را بر تسلیم برگزیدند. با طلوع آفتاب بر آنان تاختیم و از همه سوی در میانشان گرفتیم و چون شمشیرهایمان آنان را فرو گرفت به این سو و آن سو گریختند و پناهگاهی نیافتند. گویی کبوترانی بودند که از شاهین بگریزند و به اندازه کشتن یک پرواری یا خواب نیم‌روزی وقت گرفت که همه را از پای درآوریم. هم اکنون بدن‌های ایشان برهنه و جامه‌هاشان خونین و چهره‌هاشان خاک‌آلوده است که خورشید بر آنان می‌تابد و باد بر آن‌ها می‌وزد. کرکس‌ها و پرندگان لاشخور به دیدارشان می‌آیند.<ref>- ر.ک : الطبقات الکبری، ج5، ص485؛ انساب الاشراف، ج3، ص415؛ تاریخ طبری، ج5، ص459؛ ارشاد، ج2، ص475؛ الفتوح، ج5، ص127؛الکامل فی التاریخ، ج4، ص83. البدایه و النهایه، ج8، ص191؛ قس دینوری، الاخبار الطوال، ص261 این سخنان را به شمر نسبت داده است.</ref>
یزید در ظاهر گفت بدون قتل حسین نیز از شما راضی بودم. خداوند ابن‌ مرجانه را لعنت کند. یزید حتی به زحر جایزه‌ای نداد.<ref>- تاریخ طبری، الاخبار الطوال، همانجا.</ref>
==قیام مختار==
بنا به نقل دینوری در هنگام قیام مختار به او پیوست و مختار او را بر جوخی گماشت،<ref>- الاخبار الطوال، ص2 جوخی نام رودخانه و منطقه آبادی در ناحیه شرقی بغداد است. ر.ک : معجم البلدان، ذیل واژه.</ref> اما آنچه مسلم است او بر علیه مختار بود و در جنگ با ابراهیم‌ بن مالک اشتر شکست سختی خورد و سپاهیانش منهزم شدند.<ref>- تاریخ طبری، ج6، ص21.</ref>
در هنگام قیام مصعب‌ بن زبیر علیه مختار ثقفی، او از هواداران و فرماندهان تحت امر مصعب بود و در آخرین نبردِ مصعب علیه مختار، مأموریت یافت که عناصر مخالف مختار را در شهر کوفه شناسایی و آنان را به لشکر مصعب ملحق نماید.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص387.</ref> مصعب او را با هزار سپاهی به کمک ابن‌ معمر فرستاد تا بتوانند مختار را شکست دهند. در این جنگ او بر جبانة کنده رهبری داشت.<ref>- انساب الاشراف، ج6، ص389؛ تاریخ طبری، ج6، ص153؛ الفتوح، ج6، ص327؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص307</ref>
پس از قتل مختار، او جزو فرماندهان مصعب بود و او را بر علیه عبدالملک یاری می‌داد.<ref>- تاریخ طبری، ج6، ص106؛ المنتظم، ج6، ص110.</ref> همچنین در زمان مصعب او سالار قبایل مذحج و اسد بود که با خوارج جنگید. <ref>- تاریخ طبری، ج6، ص197.</ref>
پس از قتل مختار، او جزو فرماندهان مصعب بود و او را بر علیه عبدالملک یاری می‌داد.<ref>- تاریخ طبری، ج6، ص106؛ المنتظم، ج6، ص110.</ref> همچنین در زمان مصعب او سالار قبایل مذحج و اسد بود که با خوارج جنگید. <ref>- تاریخ طبری، ج6، ص197.</ref>
 
==پس از قتل مصعب==
 
پس از قتل مصعب به عبدالملک پیوست و در شمار یاران حجاج‌ بن یوسف ثقفی قرار گرفت.<ref>- انساب الاشراف، ج6، ص85؛ تاریخ طبری، ج6، ص243</ref> حجاج سپاه برگزیده خود را که هجده هزار نفر بودند، به فرماندهی زحر برای مقابله با شبیب روانه کرد. در ”سیلحین“ جنگ درگرفت و زحر به خاک افتاد و سپاهش شکست خورد. اما توانست از میان کشتگان برخیزد و خود را به کوفه نزد حجاج برساند. حجاج او را مردی بهشتی می‌دانست.<ref>- انساب الاشراف، ج6، ص30؛ تاریخ طبری، ج6، ص243؛ الکامل فی التاریخ، ج6، ص183.</ref>  
پس از قتل مصعب به عبدالملک پیوست و در شمار یاران حجاج‌بن یوسف ثقفی قرار گرفت.<ref>- انساب الاشراف، ج6، ص85؛ تاریخ طبری، ج6، ص243</ref> حجاج سپاه برگزیده خود را که هیجده هزار نفر بودند، به فرماندهی زحر برای مقابله با شبیب روانه کرد. در ” سیلحین“ جنگ درگرفت و زحر به خاک افتاد و سپاهش شکست خورد. اما توانست از میان کشتگان برخیزد و خود را به کوفه نزد حجاج برساند. حجاج او را مردی بهشتی می‌دانست.<ref>- انساب الاشراف، ج6، ص30؛ تاریخ طبری، ج6، ص243؛ الکامل فی التاریخ، ج6، ص183.</ref>  
درباره زمان مرگ او اطلاع درستی در دست نیست.  
درباره زمان مرگ او اطلاع درستی در دست نیست.  
==منبع==
==منبع==
۱۰٬۰۷۲

ویرایش