معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
معاویه‌ پسر ابوسفیان‌بن‌ حَرب‌ است.‌‌ مادرش هند دختر عقبةبن ابی‌ربیعةبن عبدشمس نیز از خاندان بنی‌امیه بود که به سبب کشته شدن پدر، پسر و برادرش در جنگ بدر به دست امام علی (ع) و حمزه از دشمنان سرسخت اسلام و خصوصاً امام علی (ع) و حمزه بود و در جنگ اُحد در تحریض و ترغیب مکّیان بر ضد پیامبر ‌(ص) کوشش فراوان به کار برد.
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا
|اطلاعات قاتل =
| تصویر        =
| توضیح تصویر  =
| نام کامل    =معاویة بن ابی سفیان
| کنیه        = ابوعبدالرحمان
| لقب          =
| زادروز/زادگاه = پنج سال پیش از بعثت/مکه
| محل زندگی    =مکه، شام
| نسب/قبیله    = قریشی اموی
| خویشاوندان سرشناس  = ابی سفیان، یزید بن معاویه
| تاریخ و مکان درگذشت=
| نحوه درگذشت=
| مدفن =دمشق
| اقدامات =
| انگیزه    =
| نقش‌های برجسته    =استانداری شام در زمان عمر بن خطاب و عثمان بن عفان، نخستین خلیفه اموی
| دیگر فعالیت‌ها  =
}}




تاریخ تولد معاویه معلوم نیست ولی اگر به گفته واقدی در هنگام وفات به سال 60 هجری، 78 سال داشته باشد، تاریخ تولد او 18 سال پیش از هجرت ، یعنی در دهه اول قرن هفتم میلادی بوده است. او در سال فتح مکه یعنی در همان سال و همان وقت که پدرش اسلام آورد، مسلمان شد.
==زندگینامه==
'''معاویه‌''' پسر ابوسفیان‌ بن‌ حَرب‌ است.‌‌ مادرش هند دختر عقبةبن ابی‌ربیعةبن عبدشمس نیز از خاندان بنی‌امیه بود که به سبب کشته شدن پدر، پسر و برادرش در جنگ بدر به دست [[امام علی (ع)]] و [[حمزه]] از دشمنان سرسخت اسلام و خصوصاً امام علی (ع) و حمزه بود و در جنگ اُحد در تحریض و ترغیب مکّیان بر ضد پیامبر ‌(ص) کوشش فراوان به کار برد.


===تولد===
تاریخ تولد معاویه معلوم نیست ولی اگر به گفته واقدی در هنگام وفات به سال 60 هجری، 78 سال داشته باشد، تاریخ تولد او 18 سال پیش از هجرت، یعنی در دهه اول قرن هفتم میلادی بوده است. او در سال فتح مکه یعنی در همان سال و همان وقت که پدرش اسلام آورد، مسلمان شد.


پیامبر ‌(ص) از نفوذ خاندان بنی‌امیه و از شخصیت ابوسفیان استفاده کرد و از دشمنی‌های گذشته یاد نکرد و در به دست آوردن دل آنان کوشید چنانکه از غنائم غزوه حنین به ابوسفیان و دو پسرش یزید و معاویه سهم زیادتری داد و از این‌رو ایشان را ” المؤلفة القلوبهم“‌ می‌شمارند. معاویه که خواندن و نوشتن می‌دانست از جمله کاتبان پیامبر ‌(ص) نیز شد، اما به گفته بعضی از سیره‌نویسان کاتب وحی نبود، بلکه نامه‌های پادشاهان و رؤسای قبایل را می‌نوشت و امور روزانه و حساب اموال و صدقات و تقسیم آنان را برعهده داشت و در این امور، شخصی به نام حنظلةبن ربیع تمیمی با او شرکت داشت.
==در زمان پیامبر (ص)==
 
پیامبر ‌(ص) از نفوذ خاندان بنی‌امیه و از شخصیت [[ابوسفیان]] استفاده کرد و از دشمنی‌های گذشته یاد نکرد و در به دست آوردن دل آنان کوشید چنانکه از غنائم غزوه حنین به ابوسفیان و دو پسرش [[یزید]] و معاویه سهم زیادتری داد و از این‌رو ایشان را ” المؤلفة القلوبهم“‌ می‌شمارند. معاویه که خواندن و نوشتن می‌دانست از جمله کاتبان پیامبر ‌(ص) نیز شد، اما به گفته بعضی از سیره‌نویسان کاتب وحی نبود، بلکه نامه‌های پادشاهان و رؤسای قبایل را می‌نوشت و امور روزانه و حساب اموال و صدقات و تقسیم آنان را برعهده داشت و در این امور، شخصی به نام حنظلةبن ربیع تمیمی با او شرکت داشت.
 
پس از رحلت پیامبر ‌(ص)، ابوبکر نیز برادر بزرگتر معاویه، یزید را با چند فرمانده دیگر مأمور فتح شام و فلسطین کرد. در این سفرهای جنگی معاویه نیز حضور داشت. در زمان خلافت‌ عمربن‌ خطّاب حکومت شام که منصب بسیار مهمی بود به یزیدبن ابی‌سفیان و حکومت‌ اُردن به معاویه واگذار‌ شد. پس‌ ‌ از مرگ‌ برادرش‌ یزید به سال 17 یا 18 هجری، از طرف عمر به‌ حکومت‌ دمشق‌ منصوب‌ شد. پس از کشته شدن عمر به سال 23 هجری، عثمان‌ بن‌ عفان که خود از بنی‌امیه بود‌، همه‌ شام را‌ به‌ او واگذار کرد. معاویه بسیاری از نواحی شام را فتح کرد و مخصوصاً سواحل شام و سوریه را به تصرف درآورد. در سال 32 یا 35 هجری با نیروی دریایی بزرگی به جزیره قبرس حمله برد و آن را مسخّر ساخت. معاویه توانست با دوراندیشی و سیاستمداری موقعیت خود را در شام استوار سازد. چون امیرالمؤمنین‌ علی (ع) به خلافت رسید و حاکم دیگری برای شام معین کرد، معاویه توانست به پشت‌گرمی موقعیت مستحکم و سپاه وفادار خود از اطاعت خلیفه مسلمانان سر باز زند و به بهانه خونخواهی عثمان، خلافت امیرالمؤمنین‌ علی (ع) را به رسمیت نشناسد و با او از در ستیز درآید.
 
 
به هر حال او‌ پس‌ از مرگ‌ عثمان‌ تبدیل‌ به‌ فردی‌ شده بود که‌ برای‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ آرمان‌های‌ سلطه‌گرانه‌ خود، از نقض ‌هیچ‌ اصل‌ و قانونی‌ ابا نداشت‌. اگر چه‌ در دوران‌ خلفای اول و دوم‌، شخصیتی‌ کاملاً متفاوت‌ داشت‌ و آثاری‌ از سلطه‌طلبی‌ و تعدّی‌ به‌ قانون‌ در رفتارش‌ مشاهده‌ نمی‌شد، اما در دوران‌ عثمان‌، شخصیت‌ باطنی‌ و اصلی‌ خود را بروز داد و نقاب‌ تزویر و ریا از چهره خود برداشت.
 
 
با خلافت‌ امیرالمؤمنین‌ علی (ع) که‌ بیعت‌ با آن‌ حضرت‌، خارج‌ از اراده‌ بنی‌امیه‌ و غالب‌ قریشیان‌ رقم خورد‌، سران‌ بنی‌امیه‌ نخست‌ به‌ مکه‌ گریختند.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص448،433..</ref> آن‌گاه‌ چون‌ عایشه‌ و طلحه‌ و زبیر به‌ بهانه‌ خون‌خواهی ‌عثمان‌، عَلَم‌ مخالفت‌ با حضرت‌ علی (ع) را برداشتند،<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص38.</ref> ایشان‌ نیز با پیوستن به اصحاب جمل مجالی‌ برای‌ ضدیت‌ با آن‌ حضرت‌ یافتند.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص449-450.</ref> با این‌ همه‌، اختلافات‌ بنی‌امیه‌ با آنان‌ بر سر خلافت‌ بر جای‌ بود.<ref>- همان، ص453.</ref> حتی‌ بر اساس برخی‌ گزارش‌ها، قتل‌ طلحه ‌در میدان‌ جنگ‌ به‌ دست‌ مروان‌ بن‌ حکم‌ صورت‌ گرفت‌.<ref>- ر.ک : جمل من انساب الاشراف، ج3، ص43، ج10، ص127.</ref> پس‌ از شکست‌ سنگین‌ مخالفان‌ در نبرد جمل‌، بنی‌امیه ‌بخت‌ خویش‌ را در شام‌ و نزد والی‌ پر قدرت‌ آن‌جا یافتند که‌ امام‌ علی (ع) از نخستین‌ روزهای‌ خلافت‌ - به‌ رغم ‌توصیه‌ سیاست‌بازانی‌ چون‌ مغیرة‌بن‌ شعبه‌ - عزم‌ خود را در عزل‌ او از ولایت‌ شام‌ استوار کرده‌ بود.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص440-441.</ref> چنان‌ که‌ پیش‌تر گفته‌ شد، معاویه‌ از زمان‌ عمر بر ولایات‌ شام‌ حکمرانی‌ داشت‌ و با قدرت و اختیارات وسیعی‌ که‌ به‌ ویژه‌ از حیث‌ فتوح‌ در زمان‌ عثمان‌ به دست آورده بود،<ref>- ر.ک : فتوح البدان، ص152-153.</ref> می‌توان‌ گفت‌ که‌ خلافت‌ بنی‌امیه‌ در این‌ بخش‌ از جهان‌ اسلام‌ از همان زمان آغاز شده‌ بود. درست‌ است‌ که‌ معاویه‌ به بهانه‌ خون‌خواهی‌ عثمان‌ مخالفت‌ خود را آشکار کرد، اما در واقع‌ او برای‌ اشغال‌ کرسی‌ خلافت‌ می‌جنگید. حتی‌ از زمان‌ محاصره‌ عثمان‌ - که‌ معاویه‌ از یاری‌ رساندن‌ به‌ او دریغ‌ کرده‌ بود - برخی‌ از طمع‌ وی‌ در کسب‌ خلافت‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ بودند.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص434.</ref>


==عهد سه خلیفه==
پس از رحلت [[پیامبر ‌(ص)]]، [[ابوبکر]] نیز برادر بزرگتر معاویه، یزید را با چند فرمانده دیگر مأمور فتح شام و فلسطین کرد. در این سفرهای جنگی معاویه نیز حضور داشت. در زمان خلافت‌ [[عمر بن‌ خطاب]] حکومت شام که منصب بسیار مهمی بود به یزیدبن ابی‌سفیان و حکومت‌ اُردن به معاویه واگذار‌ شد. پس‌ ‌ از مرگ‌ برادرش‌ یزید به سال 17 یا 18 هجری، از طرف [[عمر]] به‌ حکومت‌ دمشق‌ منصوب‌ شد. پس از کشته شدن عمر به سال 23 هجری، [[عثمان‌ بن‌ عفان]] که خود از بنی‌امیه بود‌، همه‌ شام را‌ به‌ او واگذار کرد. معاویه بسیاری از نواحی شام را فتح کرد و مخصوصاً سواحل شام و سوریه را به تصرف درآورد. در سال 32 یا 35 هجری با نیروی دریایی بزرگی به جزیره قبرس حمله برد و آن را مسخّر ساخت. معاویه توانست با دوراندیشی و سیاستمداری موقعیت خود را در شام استوار سازد. چون امیرالمؤمنین‌ علی (ع) به خلافت رسید و حاکم دیگری برای شام معین کرد، معاویه توانست به پشت‌گرمی موقعیت مستحکم و سپاه وفادار خود از اطاعت خلیفه مسلمانان سر باز زند و به بهانه خونخواهی عثمان، خلافت امیرالمؤمنین‌ علی (ع) را به رسمیت نشناسد و با او از در ستیز درآید.
به هر حال او‌ پس‌ از مرگ‌ عثمان‌ تبدیل‌ به‌ فردی‌ شده بود که‌ برای‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ آرمان‌های‌ سلطه‌گرانه‌ خود، از نقض ‌هیچ‌ اصل‌ و قانونی‌ ابا نداشت‌. اگر چه‌ در دوران‌ خلفای اول و دوم‌، شخصیتی‌ کاملاً متفاوت‌ داشت‌ و آثاری‌ از سلطه‌طلبی‌ و تعدّی‌ به‌ قانون‌ در رفتارش‌ مشاهده‌ نمی‌شد، اما در دوران‌ [[عثمان‌]]، شخصیت‌ باطنی‌ و اصلی‌ خود را بروز داد و نقاب‌ تزویر و ریا از چهره خود برداشت.


==عهد امام علی (ع)==
با خلافت‌ امیرالمؤمنین‌ علی (ع) که‌ بیعت‌ با آن‌ حضرت‌، خارج‌ از اراده‌ بنی‌امیه‌ و غالب‌ قریشیان‌ رقم خورد‌، سران‌ بنی‌امیه‌ نخست‌ به‌ مکه‌ گریختند.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص448،433..</ref> آن‌گاه‌ چون‌ [[عایشه‌]] و [[طلحه‌]] و [[زبیر]] به‌ بهانه‌ خون‌خواهی ‌عثمان‌، عَلَم‌ مخالفت‌ با حضرت‌ علی (ع) را برداشتند،<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص38.</ref> ایشان‌ نیز با پیوستن به اصحاب جمل مجالی‌ برای‌ ضدیت‌ با آن‌ حضرت‌ یافت.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص449-450.</ref> با این‌ همه‌، اختلافات‌ بنی‌امیه‌ با آنان‌ بر سر خلافت‌ بر جای‌ بود.<ref>- همان، ص453.</ref> حتی‌ بر اساس برخی‌ گزارش‌ها، قتل‌ طلحه ‌در میدان‌ جنگ‌ به‌ دست‌ [[مروان‌ بن‌ حکم‌]] صورت‌ گرفت‌.<ref>- ر.ک : جمل من انساب الاشراف، ج3، ص43، ج10، ص127.</ref> پس‌ از شکست‌ سنگین‌ مخالفان‌ در نبرد جمل‌، بنی‌امیه ‌بخت‌ خویش‌ را در شام‌ و نزد والی‌ پر قدرت‌ آن‌جا یافتند که‌ امام‌ علی (ع) از نخستین‌ روزهای‌ خلافت‌ - به‌ رغم ‌توصیه‌ سیاست‌بازانی‌ چون‌ مغیرة‌بن‌ شعبه‌ - عزم‌ خود را در عزل‌ او از ولایت‌ شام‌ استوار کرده‌ بود.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص440-441.</ref> چنان‌ که‌ پیش‌تر گفته‌ شد، معاویه‌ از زمان‌ عمر بر ولایات‌ شام‌ حکمرانی‌ داشت‌ و با قدرت و اختیارات وسیعی‌ که‌ به‌ ویژه‌ از حیث‌ فتوح‌ در زمان‌ عثمان‌ به دست آورده بود،<ref>- ر.ک : فتوح البدان، ص152-153.</ref> می‌توان‌ گفت‌ که‌ خلافت‌ بنی‌امیه‌ در این‌ بخش‌ از جهان‌ اسلام‌ از همان زمان آغاز شده‌ بود. درست‌ است‌ که‌ معاویه‌ به بهانه‌ خون‌خواهی‌ عثمان‌ مخالفت‌ خود را آشکار کرد، اما در واقع‌ او برای‌ اشغال‌ کرسی‌ خلافت‌ می‌جنگید. حتی‌ از زمان‌ محاصره‌ عثمان‌ - که‌ معاویه‌ از یاری‌ رساندن‌ به‌ او دریغ‌ کرده‌ بود - برخی‌ از طمع‌ وی‌ در کسب‌ خلافت‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ بودند.<ref>- تاریخ طبری، ج4، ص434.</ref>
معاویه که به سیاست و تدبیر بیش از ورع و تقوا و تمسک به دین اهمیت می‌داد، دستش در جلب قلوب و کسب طرفداران کارآمد و کاردان، بازتر از امیرالمؤمنین‌ علی (ع) بود که به اهداف و اصول اسلامی سخت پایبند بود.  
معاویه که به سیاست و تدبیر بیش از ورع و تقوا و تمسک به دین اهمیت می‌داد، دستش در جلب قلوب و کسب طرفداران کارآمد و کاردان، بازتر از امیرالمؤمنین‌ علی (ع) بود که به اهداف و اصول اسلامی سخت پایبند بود.  


===جنگ جمل===
امیرالمؤمنین‌ پس از پایان دادن به جنگ جمل در بصره، روی به جنگ با معاویه نهاد و در صفر سال 37 هجری جنگ معروف [[صفین]] اتفاق افتاد و معاویه که شکست را آشکار می‌دید، توانست با حیله سیاسی در میان سپاه امام تفرقه بیندازد. فرسایشی‌ شدن‌ جنگ‌ صفین نیز‌ اگر هم‌ هدف‌ معاویه‌ و متحدان‌ او نبود، سرانجام‌ به‌ نفع‌ وی‌ تمام‌ شد و در صفوف‌ سپاهیان‌ امام‌ علی (ع) رخنه‌ عمیقی‌ ایجاد کرد و امام را وادار به تن دادن به حکمیت کردند و این به زیان امام تمام شد؛ امیرالمؤمنین‌ مجبور شد تا با مخالفان در سپاه خود بستیزد، در صورتی که معاویه بیش از پیش موقعیت خود را مستحکم‌تر کرد و از یک‌سو دست به اغواء و فریفتن یاران امام زد و از سوی دیگر به قتل و غارت در شهرهای تحت سیطره امام زد و وضعیت دفاعی جبهه امام را تضعیف نمود. علاوه‌ بر ظهور خوارج‌، برخی‌ از سران‌ قبایل‌ پرنفوذ در عراق‌، مانند اشعث‌بن‌ قیس‌ کندی نیز‌ پنهانی‌ با معاویه‌ مراوده‌ داشتند. معاویه‌ پس‌ از جنگ‌ صفین‌، مناطقی‌ از عراق‌ و حجاز را با فرستادن‌ بُسربن‌ ابی‌ارطاة‌ و دیگر عمال‌ خون‌ریز خود تا حدّ ممکن‌ ناامن‌ و آشفته‌ کرده‌ بود<ref>- ر.ک : جمل من انساب الاشراف، ج3، ص197 به بعد؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص231؛ مروج الذهب، ج3، ص211.</ref> و در اختلاف‌افکنی‌ میان‌ قبایل‌ بصره‌ دست‌ داشت‌. به‌ هر حال‌ این‌ دشواری‌ها و اختلافات‌، نخست‌ امام‌ علی (ع) و پس‌ از شهادت‌ آن‌ حضرت، امام‌ حسن‌ (ع) را از پی‌گیری‌ کار معاویه‌ بازداشت‌ تا آن‌که‌ سرانجام‌ در پی‌صلحی‌، خلافت‌ در سال‌ 61 هجری‌ کاملاً از آن‌ِ معاویه‌ شد.<ref>- جمل من انساب الاشراف، ج3، ص286-287.</ref>


امیرالمؤمنین‌ پس از پایان دادن به جنگ جمل در بصره، روی به جنگ با معاویه نهاد و در صفر سال 37 هجری جنگ معروف صفین اتفاق افتاد و معاویه که شکست را آشکار می‌دید، توانست با حیله سیاسی در میان سپاه امام تفرقه بیندازد. فرسایشی‌ شدن‌ جنگ‌ صفین نیز‌ اگر هم‌ هدف‌ معاویه‌ و متحدان‌ او نبود، سرانجام‌ به‌ نفع‌ وی‌ تمام‌ شد و در صفوف‌ سپاهیان‌ امام‌ علی (ع) رخنه‌ عمیقی‌ ایجاد کرد و امام را وادار به تن دادن به حکمیت کردند و این به زیان امام تمام شد؛ امیرالمؤمنین‌ مجبور شد تا با مخالفان در سپاه خود بستیزد، در صورتی که معاویه بیش از پیش موقعیت خود را مستحکم‌تر کرد و از یک‌سو دست به اغواء و فریفتن یاران امام زد و از سوی دیگر به قتل و غارت در شهرهای تحت سیطره امام زد و وضعیت دفاعی جبهه امام را تضعیف نمود. علاوه‌ بر ظهور خوارج‌، برخی‌ از سران‌ قبایل‌ پرنفوذ در عراق‌، مانند اشعث‌بن‌ قیس‌ کندی نیز‌ پنهانی‌ با معاویه‌ مراوده‌ داشتند. معاویه‌ پس‌ از جنگ‌ صفین‌، مناطقی‌ از عراق‌ و حجاز را با فرستادن‌ بُسربن‌ ابی‌ارطاة‌ و دیگر عمال‌ خون‌ریز خود تا حدّ ممکن‌ ناامن‌ و آشفته‌ کرده‌ بود<ref>- ر.ک : جمل من انساب الاشراف، ج3، ص197 به بعد؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص231؛ مروج الذهب، ج3، ص211.</ref> و در اختلاف‌افکنی‌ میان‌ قبایل‌ بصره‌ دست‌ داشت‌. به‌ هر حال‌ این‌ دشواری‌ها و اختلافات‌، نخست‌ امام‌ علی (ع) وپس‌ از شهادت‌ آن‌ حضرت، امام‌ حسن‌(ع) را از پی‌گیری‌ کار معاویه‌ بازداشت‌ تا آن‌که‌ سرانجام‌ در پی‌صلحی‌، خلافت‌ در سال‌ 61 هجری‌ کاملاً از آن‌ِ معاویه‌ شد.<ref>- جمل من انساب الاشراف، ج3، ص286-287.</ref>
==فتوحات==
 
 
در زمان خلافت او که نزدیک به 20 سال طول کشید، فتوحات اسلامی در شمال و غرب ادامه یافت و مسلمانان، مکران و سیستان و بلوچستان و قسمتی از سرزمین سند را تصرف کردند و از رود جیحون گذشتند و در میانه راه به سمرقند رسیدند. در غرب از مصر پا فراتر نهادند و به قسمت‌هایی از شمال آفریقا دست یافتند. در آسیای صغیر در زمستان‌ها و تابستان‌ها به بلاد بیزانس می‌تاختند و یک‌بار تا نزدیکی قسطنطنیه پیش رفتند. سیاست داخلی معاویه همچنان به استوار ساختن حکومت خاندان بنی‌امیه و موروثی ساختن آن معطوف بود. مردان کارآمد را با هر وسیله ولو خلاف اصول اسلامی به خود جلب کرد. چنانکه ‌ برای‌ جلب‌ همکاری‌ شخصی ‌مانند زیاد که از کارآمدترین افراد زمان خود بود و به سبب شناخته نشدن نسبش به زیادبن ابیه (پسر پدرش) اشتهار داشت، فرزند ابوسفیان‌ و برادر ناتنی‌ خویش‌ خواند<ref>- ر.ک : جمل من انساب الاشراف، ج5، ص202؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص259-260؛ تاریخ طبری، ج5، ص214-215.</ref> و این خلاف قاعده اسلامی بود‌ گر چه‌ این‌ اقدام (استلحاق زیاد به ابوسفیان)‌، بنی‌امیه‌ را درمعرض‌ توهین‌ و استهزا قرار داد،<ref>- ر.ک : الدولة العربیة و سقوطها، ص100-101. </ref> ولی‌ با انتصاب‌ زیاد به‌ ولایت‌ عراق‌ در سال‌ 45 هجری‌ و به‌ یاری‌ استبداد او، ثبات‌ اقتصادی‌ و اداری‌ را به‌ عراق‌ بازگرداند.<ref>- ر.ک : تاریخ یعقوبی، ج2، ص279؛ تاریخ طبری، ج5، ص292،217.</ref> زیاد با نداشتن اصل و نسب صحیح، با این عمل به یکی از خاندان‌های اشراف عرب منتسب و برادر خلیفه شد. پس تمام تلاش خود را در استوار ساختن حکومت بنی‌امیه به کار انداخت و با آنکه در زمان امیرالمؤمنین‌ علی (ع) از جانب او والی فارس بود، در تظاهر به دشمنی با امام راه افراطی پیمود و از قتل و زجر پیروان آن حضرت دریغ نکرد.  
در زمان خلافت او که نزدیک به 20 سال طول کشید، فتوحات اسلامی در شمال و غرب ادامه یافت و مسلمانان، مکران و سیستان و بلوچستان و قسمتی از سرزمین سند را تصرف کردند و از رود جیحون گذشتند و در میانه راه به سمرقند رسیدند. در غرب از مصر پا فراتر نهادند و به قسمت‌هایی از شمال آفریقا دست یافتند. در آسیای صغیر در زمستان‌ها و تابستان‌ها به بلاد بیزانس می‌تاختند و یک‌بار تا نزدیکی قسطنطنیه پیش رفتند. سیاست داخلی معاویه همچنان به استوار ساختن حکومت خاندان بنی‌امیه و موروثی ساختن آن معطوف بود. مردان کارآمد را با هر وسیله ولو خلاف اصول اسلامی به خود جلب کرد. چنانکه ‌ برای‌ جلب‌ همکاری‌ شخصی ‌مانند زیاد که از کارآمدترین افراد زمان خود بود و به سبب شناخته نشدن نسبش به زیادبن ابیه (پسر پدرش) اشتهار داشت، فرزند ابوسفیان‌ و برادر ناتنی‌ خویش‌ خواند<ref>- ر.ک : جمل من انساب الاشراف، ج5، ص202؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص259-260؛ تاریخ طبری، ج5، ص214-215.</ref> و این خلاف قاعده اسلامی بود‌ گر چه‌ این‌ اقدام (استلحاق زیاد به ابوسفیان)‌، بنی‌امیه‌ را درمعرض‌ توهین‌ و استهزا قرار داد،<ref>- ر.ک : الدولة العربیة و سقوطها، ص100-101. </ref> ولی‌ با انتصاب‌ زیاد به‌ ولایت‌ عراق‌ در سال‌ 45 هجری‌ و به‌ یاری‌ استبداد او، ثبات‌ اقتصادی‌ و اداری‌ را به‌ عراق‌ بازگرداند.<ref>- ر.ک : تاریخ یعقوبی، ج2، ص279؛ تاریخ طبری، ج5، ص292،217.</ref> زیاد با نداشتن اصل و نسب صحیح، با این عمل به یکی از خاندان‌های اشراف عرب منتسب و برادر خلیفه شد. پس تمام تلاش خود را در استوار ساختن حکومت بنی‌امیه به کار انداخت و با آنکه در زمان امیرالمؤمنین‌ علی (ع) از جانب او والی فارس بود، در تظاهر به دشمنی با امام راه افراطی پیمود و از قتل و زجر پیروان آن حضرت دریغ نکرد.  


==دشمنی باامام علی (ع)==
معاویه‌ چون‌ هدفی‌ غیر از حکومت‌ و اشباع‌ غریزه‌ جاه‌طلبی‌ و کامیابی‌ از لذایذ زندگی‌ نداشت‌، برای‌ رسیدن ‌به‌ هدف‌ شوم‌ خویش‌ از هیچ‌گونه‌ جرم‌ و جنایتی‌ خودداری‌ نمی‌کرد و چون‌ با امام علی (ع) و خاندان‌ وی‌ دشمن‌ بود، از هیچ‌گونه‌ ظلم‌ و تجاوز نسبت‌ به‌ خاندان‌ آن‌ حضرت‌ دریغ‌ نمی‌ورزید. سلفی‌ از عبدالله‌بن‌ احمدبن‌ حنبل‌ نقل‌ می‌کند که‌ از پدرم‌ احمد درباره‌ امیرالمؤمنین علی (ع) و معاویه‌ پرسیدم‌، پدرم‌ گفت‌: علی (ع) دشمنان‌ زیادی‌ داشت‌؛ دشمنانش‌ هر چه‌ جستجو کردند بلکه‌ عیبی‌ برای‌ او پیدا کنند، نتوانستند کم‌ترین‌ عیبی‌ در او ببینند، لذا مردی‌ را که‌ با او جنگید (معاویه‌)، تعریف‌ کردند و این‌ حیله‌ای‌ بود که‌ به‌ راه ‌انداختند.<ref>- تاریخ الخلفاء، ص199.</ref> معاویه‌ تهاجم‌ گسترده‌ای‌ را آغاز و تلاش‌ نمود تا روح‌ و جسم‌ جامعه‌ را از یاد امیرالمؤمنین علی (ع) و خاندانش‌ تهی‌کند. او احکام‌ صریح‌ و بی‌پرده‌ای‌ به‌ والیان‌ خود نوشت‌ تا سب‌ّ و لعن‌ امیرالمؤمنین در هر شهر و دیار انجام‌ شود.


معاویه‌ چون‌ هدفی‌ غیر از حکومت‌ و اشباع‌ غریزه‌ جاه‌طلبی‌ و کامیابی‌ از لذایذ زندگی‌ نداشت‌، برای‌ رسیدن ‌به‌ هدف‌ شوم‌ خویش‌ از هیچ‌گونه‌ جرم‌ و جنایتی‌ خودداری‌ نمی‌کرد و چون‌ با امام علی (ع) و خاندان‌ وی‌ دشمن‌ بود، از هیچ‌گونه‌ ظلم‌ و تجاوز نسبت‌ به‌ خاندان‌ آن‌ حضرت‌ دریغ‌ نمی‌ورزید. سلفی‌ از عبدالله‌بن‌ احمدبن‌ حنبل‌ نقل‌ می‌کند که‌ از پدرم‌ احمد درباره‌ امیرالمؤمنین علی (ع) و معاویه‌ پرسیدم‌، پدرم‌ گفت‌: علی (ع) دشمنان‌ زیادی‌ داشت‌؛ دشمنانش‌ هر چه‌ جستجو کردند بلکه‌ عیبی‌ برای‌ او پیدا کنند، نتوانستند کم‌ترین‌ عیبی‌ در او بینند، لذا مردی‌ را که‌ با او جنگید (معاویه‌)، تعریف‌ کردند و این‌ حیله‌ای‌ بود که‌ به‌ راه ‌انداختند.<ref>- تاریخ الخلفاء، ص199.</ref> معاویه‌ تهاجم‌ گسترده‌ای‌ را آغاز و تلاش‌ نمود تا روح‌ و جسم‌ جامعه‌ را از یاد امیرالمؤمنین علی (ع) و خاندانش‌ تهی‌کند. او احکام‌ صریح‌ و بی‌پرده‌ای‌ به‌ والیان‌ خود نوشت‌ تا سب‌ّ و لعن‌ امیرالمؤمنین در هر شهر و دیار انجام‌ شود.
==مرکز خلافت ==
 
 
معاویه‌ برای‌ ملک‌داری‌ مجموعه‌ای‌ از امکانات‌ و توانایی‌ها را به‌کار گرفت‌ و مرکز خلافت‌ را به‌ دمشق‌ منتقل‌ کرد. زیرا به‌ وفاداری‌ مردم‌ شام‌ به‌ بنی‌امیه‌ اطمینان‌ داشت‌. در طول‌ مدت‌ خلافت‌ بنی‌امیه‌ - جز در یک‌ مقطع‌ زمانی‌ خاص‌ - و حتی‌ طی‌ سالیان‌ پس‌ از آن‌ نیز این‌ وفاداری‌ به‌ طور کلی‌ پا برجا بود. به‌ گفته‌ ولهاوزن<ref>- الدولة العربیة و سقوطها، ص108.</ref> معاویه‌ از دیر باز با مردم‌ شام‌ منافع‌ مشترک‌ ایجاد کرده‌ بود. اگر چه‌ از گذشته‌های‌ دور برخی‌ از قبایل‌ عرب‌ به‌ شام‌ مهاجرت‌ کرده‌ بودند، ولی‌ با توجه‌ به‌ سابقه‌ عموم‌ شامیان‌ در برخورداری‌ از حکومت ‌مرکزی‌، شاید معاویه‌ برای‌ اثبات‌ مشروعیت‌ خود، کم‌تر از دیگر نقاط‌ به‌ حفظ‌ اصول‌ اسلامی‌ نیاز داشت‌.<ref>- همان، ص109.</ref>
معاویه‌ برای‌ ملک‌داری‌ مجموعه‌ای‌ از امکانات‌ و توانایی‌ها را به‌کار گرفت‌ و مرکز خلافت‌ را به‌ دمشق‌ منتقل‌ کرد. زیرا به‌ وفاداری‌ مردم‌ شام‌ به‌ بنی‌امیه‌ اطمینان‌ داشت‌. در طول‌ مدت‌ خلافت‌ بنی‌امیه‌ - جز در یک‌ مقطع‌ زمانی‌ خاص‌ - و حتی‌ طی‌ سالیان‌ پس‌ از آن‌ نیز این‌ وفاداری‌ به‌ طور کلی‌ پا برجا بود. به‌ گفته‌ ولهاوزن<ref>- الدولة العربیة و سقوطها، ص108.</ref> معاویه‌ از دیر باز با مردم‌ شام‌ منافع‌ مشترک‌ ایجاد کرده‌ بود. اگر چه‌ از گذشته‌های‌ دور برخی‌ از قبایل‌ عرب‌ به‌ شام‌ مهاجرت‌ کرده‌ بودند، ولی‌ با توجه‌ به‌ سابقه‌ عموم‌ شامیان‌ در برخورداری‌ از حکومت ‌مرکزی‌، شاید معاویه‌ برای‌ اثبات‌ مشروعیت‌ خود، کم‌تر از دیگر نقاط‌ به‌ حفظ‌ اصول‌ اسلامی‌ نیاز داشت‌.<ref>- همان، ص109.</ref>


۱۰٬۰۷۲

ویرایش