ابوسفیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
}}
}}


'''ابوسفیان''' (صخر) بن‌ حَرب‌بن‌ امیّةبن‌ عبدشمس‌بن‌ عبدمناف‌بن‌ قُصَی‌ّبن‌ کِلاب‌ است‌. کُنیه‌اش ابوحنظله بود و به همین جهت او را گاهی با کُنیه‌اش می‌خواندند.<ref>- مغازی واقدی، ج2، ص817؛ اسدالغابه، ج3، ص12.</ref>‌ تاریخ دقیق تولد او روشن نیست به نقلی ده سال پیش از عام‌الفیل(560 م) متولد شد.<ref>- انساب الاشراف، ج1، ص13.</ref>‌ مادرش صفیه دختر حَزن‌بن بُجَیربن هُزَم بود.<ref>- الاغانی، ج6، ص341؛ التبیین فی انساب القرشین، ص202.</ref>‌ به‌رغم شهرت ابوسفیان در تاریخ صدر اسلام، از زندگی او خاصه پیش از اسلام آگاهی دقیق و کاملی در دست نیست. از برخی اشارات مورخان چنین بر می‌آید که وی پیش از اسلام از بزرگان قریش بوده و پیشه بازرگانی‌ داشته‌ است.<ref>- فتوح البلدان، ص129.</ref>‌ ابن‌حبیب او را از حکام قریش خوانده است.<ref>- المنمق، ص368.</ref>‌ به‌ هنگام‌ ظهور اسلام‌ ابوسفیان به‌ عنوان‌ یکی‌ از مخالفان‌ پیامبراکرم(ص) به‌ شمار می‌آمد و جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد و با برخی‌ از بزرگان‌ مکه‌ در چند فعالیت‌ بر ضد دعوت‌ اسلام‌ شرکت‌ جست،‌ ولی‌ در مقایسه‌ با دیگر سران‌ قریش‌ مانند ابوجهل و ابولهب، ظاهراً عداوت‌ کم‌تری ‌نشان‌ می‌داد و شدت مخالفت او کم‌تر بود.<ref>- جمل من انساب الاشراف، ج1، ص141.</ref>‌ شاید به‌ سبب‌ اشتغال‌ به‌ تجارت‌ و ارتباط‌ داشتن‌ با جهان‌ اطراف‌، دلبستگی‌ کم‌تری‌ به‌ عقاید مشرکان‌ حجاز داشت‌.<ref>- المنمق، ص388.</ref>‌ پس‌ از مهاجرت‌ پیامبراکرم(ص) از مکه به‌ مدینه‌، ابوسفیان‌ احتمالاً برای‌ جبران‌ مافات، ‌دوباره‌ به‌ فعالیت‌ تجاری‌ روی‌ آورد. در دومین سال هجرت، در رأس‌ کاروانی تجاری از شام بازمی‌گشت. پیامبراکرم‌(ص) با سپاهیانی آهنگ حمله به آن کرد، اما ابوسفیان از یک‌سو از قریشیان مکه یاری خواست و از سوی دیگر خود با زیرکی تغییر مسیر داده، کاروان‌ ‌ را به‌ سلامت‌ به‌ مکه رساند.  او مایل‌ به‌ درگیری‌ با مسلمانان‌ نبود. با اینکه کاروان از خطر رسته بود، ابوجهل از تهدیدِ پیامبر چنان در خشم شد که تصمیم گرفت به مکه باز نگردد تا با یثربیان پیکار کند.<ref>- ر.ک : مغازی رسول الله (ص)، ص131-137.</ref>‌ با وقوع‌ نبرد بدر که قریشیان شکست خوردند و‌ شماری از مشرکان‌ و سران بنی‌امیه‌ از جمله‌ فرزند ابوسفیان‌ حنظله‌ کشته‌ شدند،<ref>- السیرة النبویه ابن هشام، ج2، ص305-306؛ المعارف، ص344-345.</ref>‌ این شکست چنان بر آنان گران آمد که تصمیم گرفتند دوباره به پیکار با پیامبراکرم‌(ص) و مسلمانان مدینه روند. چنان‌که‌ برخی‌ از محققان‌ به‌درستی‌ گفته‌اند، نبرد بدر به‌ رقابت‌ یا دشمنی‌ بنی‌امیه‌ با بنی‌هاشم‌ چهره‌ای‌ خونین‌ داد به خصوص که سران بنی‌امیه‌ به دست حضرت علی(ع) و حمزه کشته شده بودند و خاطره‌ تلخ‌ و گزنده‌ آن برای قریش‌ تا سال‌های‌ دور، حتی‌ در اندیشه‌ نسل‌های‌ بعدی‌ باقی‌ ماند و در پاره‌ای‌ حوادث‌ قرن‌ اول‌ هجری‌ نقش‌ داشت‌.<ref>- ر.ک : تاریخ قریش، ص143.</ref>‌
'''ابوسفیان''' (صخر) بن‌ حَرب‌بن‌ امیّةبن‌ عبدشمس‌بن‌ عبدمناف‌بن‌ قُصَی‌ّبن‌ کِلاب‌ است‌. کُنیه‌اش ابوحنظله بود و به همین جهت او را گاهی با کُنیه‌اش می‌خواندند.<ref>- مغازی واقدی، ج2، ص817؛ اسدالغابه، ج3، ص12.</ref>‌ تاریخ دقیق تولد او روشن نیست به نقلی ده سال پیش از عام‌الفیل(560 م) متولد شد.<ref>- انساب الاشراف، ج1، ص13.</ref>‌ مادرش صفیه دختر حَزن‌بن بُجَیربن هُزَم بود.<ref>- الاغانی، ج6، ص341؛ التبیین فی انساب القرشین، ص202.</ref>‌  
 
==شخصیت سیاسی و اجتماعی==
به‌رغم شهرت ابوسفیان در تاریخ صدر اسلام، از زندگی او خاصه پیش از اسلام آگاهی دقیق و کاملی در دست نیست. از برخی اشارات مورخان چنین بر می‌آید که وی پیش از اسلام از بزرگان قریش بوده و پیشه بازرگانی‌ داشته‌ است.<ref>- فتوح البلدان، ص129.</ref>‌ ابن‌حبیب او را از حکام قریش خوانده است.<ref>- المنمق، ص368.</ref>‌ به‌ هنگام‌ ظهور اسلام‌ ابوسفیان به‌ عنوان‌ یکی‌ از مخالفان‌ پیامبراکرم(ص) به‌ شمار می‌آمد و جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد و با برخی‌ از بزرگان‌ مکه‌ در چند فعالیت‌ بر ضد دعوت‌ اسلام‌ شرکت‌ جست،‌ ولی‌ در مقایسه‌ با دیگر سران‌ قریش‌ مانند ابوجهل و ابولهب، ظاهراً عداوت‌ کم‌تری ‌نشان‌ می‌داد و شدت مخالفت او کم‌تر بود.<ref>- جمل من انساب الاشراف، ج1، ص141.</ref>‌ شاید به‌ سبب‌ اشتغال‌ به‌ تجارت‌ و ارتباط‌ داشتن‌ با جهان‌ اطراف‌، دلبستگی‌ کم‌تری‌ به‌ عقاید مشرکان‌ حجاز داشت‌.<ref>- المنمق، ص388.</ref>‌ پس‌ از مهاجرت‌ پیامبراکرم(ص) از مکه به‌ مدینه‌، ابوسفیان‌ احتمالاً برای‌ جبران‌ مافات، ‌دوباره‌ به‌ فعالیت‌ تجاری‌ روی‌ آورد. در دومین سال هجرت، در رأس‌ کاروانی تجاری از شام بازمی‌گشت. پیامبراکرم‌(ص) با سپاهیانی آهنگ حمله به آن کرد، اما ابوسفیان از یک‌سو از قریشیان مکه یاری خواست و از سوی دیگر خود با زیرکی تغییر مسیر داده، کاروان‌ ‌ را به‌ سلامت‌ به‌ مکه رساند.  او مایل‌ به‌ درگیری‌ با مسلمانان‌ نبود. با اینکه کاروان از خطر رسته بود، ابوجهل از تهدیدِ پیامبر چنان در خشم شد که تصمیم گرفت به مکه باز نگردد تا با یثربیان پیکار کند.<ref>- ر.ک : مغازی رسول الله (ص)، ص131-137.</ref>‌ با وقوع‌ نبرد بدر که قریشیان شکست خوردند و‌ شماری از مشرکان‌ و سران بنی‌امیه‌ از جمله‌ فرزند ابوسفیان‌ حنظله‌ کشته‌ شدند،<ref>- السیرة النبویه ابن هشام، ج2، ص305-306؛ المعارف، ص344-345.</ref>‌ این شکست چنان بر آنان گران آمد که تصمیم گرفتند دوباره به پیکار با پیامبراکرم‌(ص) و مسلمانان مدینه روند. چنان‌که‌ برخی‌ از محققان‌ به‌درستی‌ گفته‌اند، نبرد بدر به‌ رقابت‌ یا دشمنی‌ بنی‌امیه‌ با بنی‌هاشم‌ چهره‌ای‌ خونین‌ داد به خصوص که سران بنی‌امیه‌ به دست حضرت علی(ع) و حمزه کشته شده بودند و خاطره‌ تلخ‌ و گزنده‌ آن برای قریش‌ تا سال‌های‌ دور، حتی‌ در اندیشه‌ نسل‌های‌ بعدی‌ باقی‌ ماند و در پاره‌ای‌ حوادث‌ قرن‌ اول‌ هجری‌ نقش‌ داشت‌.<ref>- ر.ک : تاریخ قریش، ص143.</ref>‌
 
==آتش زدن نخل‌های مدینه==
بعد از شکست بدر، ابوسفیان خود‌ در رأس‌ مشرکان‌ قرار گرفت‌. او با 200 سوار از قریش آهنگ مدینه کرد و پس از مذاکره با سلّام بن مِشکَم رئیس بنی‌نضیر، کسانی را به مدینه فرستاد و آنان در جایی به نام ”عُرَیض“ نخلستان‌هایی را به آتش کشیدند و گریختند. پیامبراکرم‌(ص) به تعقیب ابوسفیان پرداخت اما به او دست نیافت و بازگشت.<ref>- ر.ک : السیر و المغازی، ص310-312؛ مغازی واقدی، ج1، ص181؛ انساب الاشراف، ج1، ص310.</ref>‌
بعد از شکست بدر، ابوسفیان خود‌ در رأس‌ مشرکان‌ قرار گرفت‌. او با 200 سوار از قریش آهنگ مدینه کرد و پس از مذاکره با سلّام بن مِشکَم رئیس بنی‌نضیر، کسانی را به مدینه فرستاد و آنان در جایی به نام ”عُرَیض“ نخلستان‌هایی را به آتش کشیدند و گریختند. پیامبراکرم‌(ص) به تعقیب ابوسفیان پرداخت اما به او دست نیافت و بازگشت.<ref>- ر.ک : السیر و المغازی، ص310-312؛ مغازی واقدی، ج1، ص181؛ انساب الاشراف، ج1، ص310.</ref>‌


۱۰٬۰۷۲

ویرایش