تعزیه حضرت علی اکبر (ع)
شبیهخوانانویرایش
امام حسین، علی اکبر، ام لیلا، زینب، سکینه، عرب، ابن سعد، شمر، لشگریان.
ابزار و وسایلویرایش
ساز - نقاره - حولهای خون آلود - خنجر - شمشیر - یک حلقه انگشتر - نامه - سپر - سینی - گلابپاش - پارچهای سفید - بازوبند - حنا - فرش - چند اسب - اسب - اسب علی اکبر (عقاب) - نیمکت مفروش - چندصندلی.
شرح صحنه تعزیهویرایش
در گوشهای از میدانی که برای تعزیهخوانی در نظر گرفته شده است، چند صندلی و نیمکت و یا نیمکتی بزرگ و مفروش به چشم میخورد، روی یکی از صندلیها و یا گوشه نیمکت حضرت امام حسین (ع) با عمامه سبز، عبای مشکی و شال سبز نشسته است. در کنار حضرت زینب (س) قرار گرفته و در حالی که لباسش عربی است و نقابی مشکی از پارچه به ورت دارد و فقط چشمها پیداست. کمی آن طرفتر سکینه (ع) نشسته (سکینه معمولا پسربچه دوازده و تا هیجده ساله است نقاب به صورت دارد و چارقد سبزی به سر بسته و قبا پوشیده). در گوشنه دیگر اطاقی است که تعزیهخوانان برای تعویض لباس از آن استفاده میکنند و در حقیقت حکم خیمه را دارد. در اطاق املیلاست و علیاکبر (ع). للباس املیلا، مانند زینب (ع) و لباس علیاکبر (ع) مانند امام حسین است و چکمه نیز بپا دارد. در وسط میدان سکویی است که با چند قالی و یا زیلو مفروش است. از این سکو به عنوان میدان جنگ استفاده میشود. در کنار مدیدان چند اسب ایستاده که همگی زین و دهنه داشته و یا از پارچههی رنگارنگ و آینههای کوچک در پیشانی زینت شدهاند.
در گوشه دیگر میدان مجلس ابنسعد به نظر میرسد، ابنسعد روی صندلی و یا نیمکت مفروش نشسته، چارقد قرمزرنگی به دور سر پیچیده و عبایی به دوش انداخته و خنجری در شالش فرو کرده است. در کنار ابن سعد و شمر چند نفری دیده میشوند که لشگریان ابن سعد هستند و زمینه لباسشان قرمز است.
نقارهچی و ساز زن طبل جنگ میزنند و محل قرار گرفتنشان روی بام و مشرف بر میدان و مجلس امام و مجلس ابن سعد است، تماشاگران در اطراف میدان، زنان در یک سمت و مردان در سمتی دیگر نشستهاند.
شرح مجلسویرایش
در این مجلس علی اکبر از امام اذن طلبیده عازم کارزار میشود، ضمن انجام مراسمی درباره وی از سوی اهل بیت حوادثی نیز رخ میدهد و بالاخره علیاکبر به شهادت میرسد و نعش او به خیمهگاه آورده میشود.
بخشی از تعزیهویرایش
امام حسین: (با اشره دست، ساز زن و نقارهچی را به سکوت وا میدارد و در حالی که نسخه تعزیهخوانی مختص خود را مابل صورت گرفته در حال نشسته با آهنگی محروزن شروع به خواندن میکند.)
باز از چه تیره چهره خورشید انور است | در ماتم که، دیده کروبیانتر است؟ | |
گل از چه چاک کرده گریبان صبر را؟ | بلبل به پای گل به فغان از چه رو در است؟ | |
جنت سیاهپوش شده همچو زلف حور | طوبی، چرا خمیده و کوثر در آذر است؟ |
زینب: ( در حالی که از جا برمیخیزد و قدم میزند.)
ای چرخ تیره از سمتت عرش داور است | بنگر حسین را ز چه با ناله اندر است | |
خود میکنی ناره حسین جان گزیده باد | غلطان به خاک و خون، تن عباس سرور است | |
بر فرق فردان ننهی پا تو، از غرور | از تشنگی حسین، مرا دل در آذر است |
املیلا: (در حالی که به طرف مجلس امام میرود، دستهایش را تکان میدهد.)
ای خدا، آمد صدای عندلیب داغدار | زار مینالد، مگر آمد خزان در نوبهار | |
میکند با چشم گریان املیلا را خبر | آن که از دستان او دارد هزاران داستان | |
ای زنان بیپسر بهر خدا یاری کنید | کز غم اکبر آخر، دو چشمم اشکبار |
(زینب و املیلا به هم میرسند و تماشاگران، بخصوص زنها در این موقع زار میگریند.)
زینب:
املیلا از چمن آرای این خرم بهار | حکم شد تا عندلیب آید برون از لالهزار | |
کرده احضارت شه بطحاء امام محتوم | باشد او چشم انتظارت با دو چشم اشکبار |
(زینب و املیلا هر دو نفر به نزد امام میروند زینب روی یکی از صندلیها مینشیند و املیلا برابر امام میایستد.)
املیلا:
سلام ای شهریار کشور جان | سلام ای پادشاه کل ایمان | |
چرا گریان به هر جانب کنی رو؟ | چرا بنهادهای سر را به زانو؟ | |
غریبان سر به زانو میگذارند | غریبان اشکتر از دیده بارند | |
من ای آقا غریب این دیارم | بباید سر به زانویم گذارم |