حبیب الله بخشوده‌

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۳۴ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «حبیب اللّه بخشوده فرزند هادی به سال 1348 ه. ش در شهرستان «ایلام» متولد شد. تحصیل...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حبیب اللّه بخشوده فرزند هادی به سال 1348 ه. ش در شهرستان «ایلام» متولد شد. تحصیلات خود را تا پایه دیپلم در زادگاهش گذراند و دانشنامه کارشناسی خود را از دانشگاه تربیت معلم در حصارک کرج اخذ نمود از سال 1370 شمسی به استخدام آموزش و پرورش درآمد سپس تحصیلات تکمیلی خود را تا مقطع کارشناسی ارشد و در همان رشته از دانشگاه شهید چمران اهواز کسب نمود.

بخشوده فعالیت‌های خود را به طور جدی از سال 1369 شمسی و با همکاری در مطبوعات و فعالیت در انجمن‌های ادبی آغاز نمود. وی در شعر کلاسیک تمایل به سرودن غزل و رباعی دارد هر چند که در سرودن شعر نو نیز در قالب‌های نیمایی و سپید طبع‌آزمایی نموده است. دفتر شعری هم به زبان محلی (کردی ایلامی) آماده چاپ دارد.

بخشوده در استخدام آموزش و پرورش است و هم اکنون علاوه بر تدریس، عضو شورای شعر و موسیقی صدا و سیمای استان ایلام نیز می‌باشد.


مویه‌های عاشورایی:

گفتم که سرت؟ گفت سپردیم به دوست‌ گفتم که دلت؟ گفت دلم همره اوست
در خلوت خونین شفق پر زد و گفت‌ جان دادن و پیمان نشکستن نیکوست


می‌رفتی و بوی جوی خون می‌آمد فریاد گلی ز بوی خون می‌آمد
طفلی به کبودی افق‌های شهید می‌سوخت در اشک و روی خون می‌آمد


خورشید سرش فتاده بر نیزه‌ی سرخ‌ با زخم دهان گشاده بر نیزه‌ی سرخ
زنهار که پایمال غفلت نشود مُهری که دلش نهاده بر نیزه‌ی سرخ


در حریم تو:

زیر ایوانت اگر روزی کبوتر می‌شدم‌ آن قدر پر می‌زدم در خون که پرپر می‌شدم
آتشم گل کرد و بالم سوخت با پروانه‌ها کاش چون پروانه در آتش شناور می‌شدم
کاش در هنگام توفان سیاه نیزه‌ها سرختر از شرم بغض آلود خنجر می‌شدم
پرچمی در شانه‌های چاک‌چاک نینوا مرهمی بر زخم خونین برادر می‌شدم
ای سرانگشت جنون در فصل رقص عاشقان‌ زخمه‌ای گرمی زدی تا شعله‌ورتر می‌شدم
سوی تو پر می‌زدم با بوی تو پر می‌زدم‌ ای شمیم روح انگیزت معطّر می‌شدم
با برادر گفت زینب کاش بی‌تو در جهان‌ مرغ بی‌پر، باغ بی‌بر، نخل بی‌سر می‌شدم
در حریم تو کبوترها به باران می‌رسند گر به کویت راه می‌بردم کبوتر می‌شدم [۱]




منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1664.

پی نوشت

  1. میراث عشق؛ ص 394، 395.