حسن صالحی خمینی
حسن صالحی فرزند غلامرضا در سال 1315 ه. ش در شهرستان خمین به دنیا آمد. وی از نه سالگی با خواندن اشعار مرحوم صامت بروجردی پای به دایرهی ادبیّات مذهبی نهاد و با آشنا شدن با مرحوم محمد علی مردانی «انجمن ادبی نغمهسرایان» را بر پا نمود. [۱]
گوهری در بحر خون افتاده بود | عرش گویی واژگون افتاده بود | |
مهر گویی میدرخشید از زمین | ماه گویی لالهگون، افتاده بود | |
در میان لجهی خون، پیکرِ | علم «کانَ ما یَکُون» افتاده بود | |
نی خطا گفتم که آنجا سرّ حق | از سرا پرده برون افتاده بود | |
کی در آن خون غوطه میزد کان چنان | زینب از صبر و سکون، افتاده بود | |
در زلال خون خود خون خدا | از عناد قوم دون افتاده بود | |
با هزار و نهصد و پنجاه زخم | من نمیگویم که چون، افتاده بود | |
ریخت خونی بر زمین کندر برش | تیغها کند و زبون افتاده بود [۲] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1330.