عباسعلی محمدی
عباسعلی محمدی متخلص به «آزرده» به سال 1312 ه. ش در فین الیگودرز متولد شد. وی در سال 1353 انجمن نغمه سرایان مذهبی را به سرپرستی مرحوم استاد محمد علی مردانی و عدّهای از شعرا تشکیل داد. [۱] از کودکی ذوق شعری داشت و گهگاه نوحه میسرود. اکثر اشعارش در دوران انقلاب و پیرامون پیروزی انقلاب است.
بس که سودای غم عشق تو در سر دارم | نتوانم سر خود از قدمت بردارم | |
عاشقم کار دلم سوختن و ساختن است | تا به وصلت نرسم حلقه بر این در دارم | |
غم عشقت دل آتش زده را بریان کرد | بیسبب نیست که چشمان ز خونتر دارم | |
گرچه پروانه صفت بال و پرم میسوزد | در بر شمع جمالت چه غم پر دارم | |
به سرم شوق شهادت، به دلم عشق وصال | حسرت دیدن آن مهر منوّر دارم | |
من نه در بند جهانم که جهان میگذرد | خوف از روز حساب وصف محشر دارم | |
ای علمدار صف کربُ بلا یا عباس | التجا بر تو و بر باب و برادر دارم | |
باب حاجاتی و ما ریزهخور خوان توایم | کی غم جاه و مقام و زر و زیور دارم | |
عمرم آخر شد و دل در غم هجران تو سوخت | گریه از بهر تو و سبط پیمبر دارم | |
چون تو خجلت زده از اصغر بیشیر شدی | خون بدل زین ستم فرقهی کافر دارم | |
مشکت از آب تهی گشت ز تیر دشمن | خبر از حال تو و اصغر و مادر دارم | |
مشک و دست و علمت چون به زمین افتادند | دل پر از خون شدم سینه چو مجمر دارم | |
همچو عباس علی از غمت ای قبلهی دل | چشم خونبار و دل از غصه پر آذر دارم | |
خامه را بشکن و خاموش نشین «آزرده» | شرح این ماتم جان سوز به باور دارم [۲] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1284.