هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج با تخلص شعری (ه. ا. سایه) در سال 1306 ه. ش در رشت به دنیا آمد وی یکی از مطرحترین و بهترین غزلسرایان معاصر است که در هر دو شاخه شعر قدیم و شعر نیمایی طبعآزمایی کرده است.
ابتهاج، در سایهی بهرهگیری به جا و بهنجار از نابترین و زلالترین شاخهی جریان غزل سبک عراقی این اقبال را یافته که با زبانی توانا و درکی تازه راه روشن و تازهای در شعر معاصر بگشاید. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش ترکیب و هم آهنگ با غزل از ویژگیهای شعر «سایه» است اشعار نو او نیز دارای درون مایه و محتوای تازه و ابتکاری است.
«سایه» در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزلهای عاشقانهی او همراه با مضامین اجتماعی نهفته در آن، غزل وی را به بهترین غزلهای معاصر بدل ساخته است.
از هوشنگ ابتهاج، مجموعههای «نخستین نغمهها»، «سراب»، «سیاه مشق»، «شبگیر»، «زمین»، «تا صبح شب یلدا»، «یادگار خون سرو» و «آینه در آینه» انتشار یافته است. [۱]
با این غروب، از غم سبز چمن بگو | اندوه سبزههای پریشان، به من بگو | |
اندیشههای سوختهی ارغوان ببین | رمز خیال سوختگان، بیسخن بگو | |
آن شه که سر به شانهی شمشاد میگذاشت | آغوش خاک و بیکسی نسترن بگو | |
شوق جوانه رفت ز یادِ درخت پیر | ای باد نوبهار، ز عهد کهن بگو | |
آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک | با چشمتر، ز تشنگی یاسمن بگو | |
از ساقیان بزم طربخانهی صبوح | با خامُشانِ غمزدهی انجمن بگو | |
زان مژده گو که صد گُل سوری به سینه داشت | وین موجِ خون که میزندش در دهن بگو | |
سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد | این ماجرا به آیینهی دلشکن بگو | |
آن سرخ و سبزِ «سایه» بنفش و کبود شد | سروِ سیاه من، ز غروب چمن بگو [۲] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1260.