اهداف نهضت عاشورا

نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۲۸ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «مقصود از«هدف»امام حسین«ع»در حادثۀ کربلا،چیزى است که آن حضرت براى دست یافتن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقصود از«هدف»امام حسین«ع»در حادثۀ کربلا،چیزى است که آن حضرت براى دست یافتن به آنها یا تحقّق آنها هر چند در زمانهاى بعد،دست به آن قیام زد و در این راه، شهید شد.فهرستى از این اهداف مقدس به این صورت است:

1-زنده کردن اسلام

2-آگاه ساختن مسلمانان و افشاى ماهیّت واقعى امویان

3-احیاى سنّت نبوى و سیرۀ علوى

4-اصلاح جامعه و به حرکت در آوردن امّت

5-از بین بردن سلطۀ استبدادى بنى امیّه بر جهان اسلام

6- آزادسازى ارادۀ ملّت از محکومیّت سلطه و زور

7-حاکم ساختن حق و نیرو بخشیدن به حق‌پرستان

8-تأمین قسط و عدل اجتماعى و اجراى قانون شرع

9-از بین بردن بدعتها و کج‌رویها

10-تأسیس یک مکتب عالى تربیتى و شخصیّت بخشیدن به جامعه

این هدفها،هم در اندیشه و عمل سید الشهدا،جلوه‌گر بود،هم در یاران و سربازانش.

از جمله سخنان امام حسین«ع»که گویاى اهداف اوست،عبارت است از:

«...انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى،ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر و اسیر لبسیرة جدّى و ابى علىّ بن ابى طالب». [۱]

و در نامۀ خود به بزرگان بصره نوشت:«...انا ادعوکم الى کتاب اللّه و سنّة نبیّه،فانّ السنّة قد امیتت و البدعة قد احییت فان تسمعوا قولى اهدکم سبیل الرّشاد». [۲]

و در نامه‌اى که همراه مسلم بن عقیل به کوفیان نوشت،رسالت امامت را اینگونه ترسیم فرمود:«...فلعمرى ما الامام الاّ العامل بالکتاب و الاخذ بالقسط و الدائن بالحقّ و الحابس نفسه على ذات اللّه،و السّلام». [۳]

و در کربلا به یاران خویش فرمود:«الا ترون الى الحقّ لا یعمل به و الى الباطل لا یتناهى عنه،لیرغب المؤمن فى لقاء اللّه،فانّى لا ارى الموت الاّ سعادة و الحیاة مع الظالمین الاّ برما». حیاة الإمام الحسین بن على،ج 3،ص 98.

از حسین اکتفا به نام حسین | نبود در خور مقام حسین

بلکه یابد که خلق دریابند | علّت اصلى قیام حسین

کشته شد زیر بار ظلم نرفت | به به از قدرت تمام حسین

بهر احیاى دین شهادت یافت | زنده شد نام دین ز نام حسین [۴]


جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 62-63.

  1. حیاة الإمام الحسین بن على،ج 2،ص 264.
  2. همان،ص 322.
  3. همان،ص 340.
  4. حسین،پیشواى انسانها،ص 53.