رخصت و اجازه براى میدان رفتن. رسم جنگاورى در قدیم بوده که براى نبرد تن به تن، افراد از فرمانده رخصت مى‌گرفتند تا به میدان کارزار روند. در حماسۀ عاشورا، یاران سید الشهدا (ع) براى رفتن به میدان از آن حضرت، رخصت مى‌گرفتند. معمولا اذن گرفتنشان با سلام بود، جلوى خیمۀ امام مى‌آمدند و به عنوان سلام وداع مى‌گفتند:

السلام علیک یا ابن رسول الله.

امام نیز در پاسخ مى‌فرمود:

«و علیک السلام و نحن خلفک»

سلام بر تو،ما نیز در پى تو مى‌آییم.

آنگاه آیۀ «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ[۱]...» را مى‌خواند. [۲] امام نیز گاهى به کسى اذن میدان نمى‌داد (مثل مادر یا همسر بعضى از یاران) و به بعضى دیر اجازه مى‌داد و آن شخص با اصرار زیاد، موافقت امام را جلب مى‌کرد، مثل میدان رفتن حضرت قاسم (ع)، جون غلام ابوذر، فرزندان مسلم بن عقیل و...گاهى نیز بعضى اذن مى‌طلبیدند تا به میدان رفته، با دشمن حرف بزنند و اتمام حجّت کنند، مثل رخصت خواهى یزید بن حصین همدانى. [۳] در میدان رفتن ابا الفضل (ع) نیز امام حسین (ع) دیر اجازه داد، چرا که او سقّاى خیمه‌ها و اطفال و علمدار سپاه امام بود.

منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص40-41.

پی نوشت

  1. احزاب 23.
  2. عوالم(امام حسین)،ص 258.
  3. بحار الأنوار،ج 44،ص 318.