شیخ محمد علی اردوبادی
شیخ محمد علی اردوبادی تبریزی نجفی فرزند میرزا ابو القاسم اردوبادی به سال 1310 ه. ق. در تبریز متولد شد. وی از علما و شعرای امامیه میباشد. در کودکی و در سن 5 سالگی با پدرش به نجف اشرف رفت و مقدمات علوم متداوله را نزد جمعی از فضلای نجف فراگرفت، سپس به حوزهی درس پدرش راه یافت. همچنین از حوزهی درس شیخ الشریعه اصفهانی، میرزای شیرازی و شیخ محمد جواد بلاغی بهرهمند گشت. حکمت، فلسفه، کلام و تفسیر را آموخت. بیش از شصت اجازهی روایت و اجتهاد از فحول علمای عراق، ایران، سوریه و لبنان دریافت کرد و برجستگان علمای شیعه، مقام علمی و فضل او را گواهی نمودند. اردوبادی در شعر و ادب عرب بر اکثر شعرای عربنژاد برتری داشت و شیوهی عالی وی، بزرگان شعرای عرب را حیرتزده نمود. اکثر عمر خود را در خدمت علم و دین صرف کرد و در کنار استاد خود شیخ محمد جواد بلاغی مبارزات خستگیناپذیری علیه تبلیغات مسیحی و استعمار نو برپا داشت. در دهها مجلّه در کشورهای اسلامی مقالاتی منتشر نمود و با دشمنان اسلام و تشیع جنگید. وی دارای تألیفات مهم و تحقیقات ارزندهای است از جمله: یک دوره تحقیقات در شش جلد که هر جلد آن نام خاصی دارد (قطف الزهر، زهر الریاض، الحدائق ذات الاکمام، الحدیقة المبهجة، الریاض الزاهره، زهرالربی).
شیخ محمد علی اردوبادی | |
---|---|
زادروز | 1310 ه. ق. تبریز |
پدر و مادر | میرزا ابوالقاسم اردوبادی |
مرگ | 1380 هجری |
پیشه | شاعر |
کتابها | یک دوره تحقیقات در شش جلد که هر جلد آن نام خاصی دارد (قطف الزهر، زهر الریاض، الحدائق ذات الاکمام، الحدیقة المبهجة، الریاض الزاهره، زهرالربی) |
دیوان سرودهها | «حیاة ابراهیم بن مالک الاشتر»، «حیاة سبع الدجیل»، «الالوار الساطعة» و «سبک التبر فیما قیل فی الامام الشیرازی» |
«حیاة ابراهیم بن مالک الاشتر»، «حیاة سبع الدجیل»، «الالوار الساطعة». «سبک التبر فیما قیل فی الامام الشیرازی» در 600 صفحه شامل اشعاری است دربارهی میرزای اوّل شیرازی و «دیوان شعر» که غالبا در مدح اهل البیت (ع) است. [۱]
وی در زمان دایرة المعارف تألیف اعیان الشیعه در حیات بوده [۲] و صاحب الغدیر نیز در زمان تألیف کتاب خود با او ملاقات داشته است. او به سال 1380 هجری درگذشت.
مرثیه عاشورایی:
1- أحقّ الناس أن یبکی علیهبدمع شابه علق الدماء
2- بجنب العلقمیّ سری فهرفتی أبکی الحسین بکربلاء
3- أخوه و ابن والده علیّهزبر الملتقی ربّ اللواء
4- صریعا تحت مشتبک المواضیأبو الفضل المضرّج بالدماء
5- و من واساه لا یثنیه شیءعن ابن المصطفی عند البلاء
6- و قد ملک الفرات فلم یذقهو جاد له علی عطش بماء [۳]
1- او کسی است که از همه سزاوارتر است تا بر او بگریند، گریهای که آمیخته با خون باشد.
2- شریفترین و سخاوتمندترین جوان عرب (از نژاد قهر) در کربلا و در کنار علقمه به خاک افتاد و حسین (ع) بر او گریه کرد.
3- برادرش (عبّاس) که در رویارویی با دشمن مانند شیر بود و علمدار لشکر او بود.
4- ابو الفضل که در زیر برخورد شمشیرهای تیز، شهید و بدنش به خون آغشته شد.
5- کسیکه در روز مصیبت و بلا در همه حال یاور او بود و هیچ چیز نتوانست او را از یاری باز دارد.
6- و هنگامیکه فرات به تصرّف او درآمد از آب آن نچشید و با اینکه تشنه بود خواست که آب را به برادر بخشد.
1- فقل بالغصن یحمل منه نوراو قل بالنجم تحمله ذکاء
2- و نادی فیهم و القوم صمفلا عن غیهم یلوی نداء
3- ألا من راحم یسقی رضیعایلوح علیه من طه رواء
4- و ان یذنب أبوه کما زعمتمفلا ذنب علیه و لا جزاء
5- فلم یسقوه من ظمأ و لکنحدا للبغی حرملة الشقاء
6- بنی ترکتنی و الهم ثکلیو ما من بعد یومک لی عزاء
7- و اندب وجهک الذهبی وردابماء الحسن کان له ارتواء [۴]
1- به شاخهی درخت بگو که از او بلندی بگیرد و به ستاره بگو که از او روشنایی بگیرد.
2- او در میان آنان ندا داد در حالیکه آن قوم کر بودند و هیچ ندایی را نمیشنیدند.
3- چرا به طفل شیرخوارش رحم نکردند و آبی به او ندادند.
4- و اگر پدرش آنگونه که شما گمان میکردید گناهکار بود. طفل شیرخوار چه گناهی داشت.
5- که او را در حالیکه تشنه بود آب ندادید و حرملهی ستمگر با شقاوت به او تیز زد.
6- پسرکم! مرا ترک کردی و مرا به عزایت نشاندی و بعد از شهادت تو من عزادار هستم.
7- من گریه و زاری میکنم بر صورت روشن تو و آن را با آب دیده میپوشانم تا سیراب شود.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 573-574.