محمدعلی شمس الدین‌

محمد علی شمس الدین به سال 1942 میلادی در قریه «بیت یاحون» لبنان به دنیا آمد در رشته حقوق و تاریخ تحصیلات خود را به پایان رساند و به عنوان بازرس در سازمان تأمین اجتماعی مشغول به کار گشت. او در بسیاری از جشنواره‌های شعر و ادب شرکت کرده و می‌کند و از طلیعه‌داران تجدید شعر در لبنان محسوب می‌شود. برخی اشعار او به زبانهای اسپانیایی و فنلاندی ترجمه شده است.

محمدعلی شمس الدین‌
زادروز 1942 میلادی
قریه «بیت یاحون» لبنان
ملیت لبنانی
پیشه شاعر
دیوان سروده‌ها «قصائد مهربة الی حبیبتی آسیا»، «غیم لأحلام الملک المخلوع» و «أنادیک یا ملکی و حبیبی»
مدرک تحصیلی حقوق و تاریخ


برخی از آثار او چنین است: «قصائد مهربة الی حبیبتی آسیا»، «غیم لأحلام الملک المخلوع»، «أنادیک یا ملکی و حبیبی»


1- هذه السّاحة للقتل و هذا جسدی،ساحة أخری لأحلام القتیل

2- حینما تنکسر الشّمس علی أعتابها،یسقط الظّلّ و برج المستحیل

3- و أنا أدلف من قاع السّماء،مرهفا أقرع فی الامطار دمعی و اغنّی:

4- أیّها الرّیح الیک المشتکی‌هجر الوصل زمان الفقراء

5- لیس فی خلجان عینیّ سوی رجع البکاءو علی الصّدر سوی لسع الدّماء [۱]


1- این صحنه‌ی کشتار کربلاست و این جنوب لبنان است که صحنه‌ی کشتار دیگری را نشان می‌دهد و جسم من بین کربلا و جنوب لبنان در حرکت است.

2- هنگامی‌که خورشید بر پیکر شهدا می‌تابد انسان گرمی خون‌های بر زمین ریخته را می‌تواند احساس کند و سرخی آن را می‌تواند ببیند.

3- زیر آسمان آهسته و با تأنی راه می‌روم و باران نیز همراه من می‌بارد و می‌خواند:

4- ای باد به سوی تو شکایت می‌کنم و از هجران در زمانه‌ی فقر و نیستی می‌نالم

5- اشک چشم من آمیخته با جوشش خون کربلاییان و جنوبیان است. کربلا در جنوب لبنان تمثل یافته. تو گویی اصلا بین این دو فاصله‌ای نیست و هر دو در یک صحنه هستند.


أنحنی للرّصاص، أنحنی للّذی جاء من جهة آمنه و أرفع کفّی إلی القلب، هذا أنا یا بلادی، و هذا أنا حینما قتلونی، ترکونی ثلاثا علی الرّمل دون غطاء [۲]


شاعر کربلایی چنین می‌سراید: من مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌ام گلوله‌ای که از جهت امن آمد، و دستم را بر قلبم می‌گذارم.

این منم ای وطنم و این منم هنگامی‌که ظالمان مرا بی‌رحمانه می‌کشتند و بدون هیچ پوششی سه شبانه‌روز بر ریگهای صحرا رها می‌کردند.




منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 663-664.

پی نوشت

  1. عاشوراء فی الأدب العاملی المعاصر؛ ص 230.
  2. همان؛ ص 232.