شیخ محمدالسماوی
محمّد بن طاهر السّماوی به در سال 1292 ه. ق. در «سماوة» [۱] به دنیا آمد، پدرش مردی عالم و فاضل بود. وی پس از رحلت پدر به نجف برای کسب علم هجرت کرد، از اساتیدی مانند صاحب جواهر و سیّد محمد هندی بهره جست و از «سید حسن صدر» اجازه اجتهاد گرفت. او به عنوان قاضی در دادگاه فقه جعفری منصوب گردید ... همچنین مدتی با روزنامه «الزوراء» که به زبان ترکی و عربی منتشر میشد همکاری نمود. از آثار او میتوان «ابصار العین فی انصار الحسین»، «الکواکب السماویة» و «دیوان اشعار» او را نام برد.
او به جمعآوری کتب و تنقیح آنها همت فراوان گماشت و کتابخانهی «سماوی» ضرب المثل و مورد آرزوی دوستداران کتاب بوده است. در سال 1370 وفات یافت. [۲]
ان یقتلوک علی شاطی الفرات ظمافقد تزلزل کرسیّ السّما عظما
و قد بکتک دما حتّی العدی ندماأیّ المحاجر لا یبکی علیک دما
أبکیت و اللّه حتّی محجر الحجر [۳]
حسین جان! اگر تو را در کنار شطّ فرات کشتند، عرش آسمان با شهادت تو به لرزه درآمد. حتّی دشمنان تو با اظهار ندامت بر مصیبت تو اشک ریختند و چه کسی است که بر تو اشک نریزد و به خدا قسم هرچیز سخت حتّی سنگ سخت نیز بر تو میگرید.
کم طلعة لک یا هلال محرّمقد غیّبت وجه السرور بمأتم
ما انت الّا القوس فی کبد السّماترمی قلوب المسلمین بأسهم کم
ای هلال ماه محرّم چه بسا دمیدن تو شادی و سرور را برطرف میسازد و حزن و اندوه بر همهی عالم فرومیریزد. کمان هلال تو در دل آسمان تیرهای ماتم را به سوی قلب مسلمین نشانه میگیرد.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 562.