شیخ حسون عبداللّه
شیخ حسّون (حسین) بن عبد اللّه بن حاج مهدی حلّی، به سال 1250 ه. ق. در شهر حلّه متولد شد. او از خطبا و شعرای مشهور عصر خود بود. وی به سال 1305 هجری در حلّه وفات یافته و او را در نجف اشرف دفن کردند. [۱]
شیخ حسون خطیبی زبردست بود و مواعظ او تأثیر فراوانی بر شنوندگان میگذاشت. وی اشعار بسیاری سروده و بیشتر سرودههای او در مدح و مرثیهی اهل بیت (ع) است. اشعار او به داشتن سلاست و انسجام ممتاز است از جمله اشعار او تقریظ منظومی است که بر سفرنامهی منظوم شیخ محمد حسن کبه (م 1336 ق) به نام «الرحلة المکیة» نوشته و نیز قصیدهای که در ستایش از «العقد المعضل» سید حیدر حلّی (م 1304 ق) سروده است. وی عالمی پرهیزکار و خیراندیش بود. [۲]
ظللت أبثّ الوجد حتی کأننیلشجوی علّمت الحمام بکائیا [۳]
1- حزن و اندوهم را پیوسته منتشر کردم، تا آنجا که گریه کردن را به کبوترها یاد دادم.
1- عبّاس هذی جیوش الکفر قد زحفتنحوی بثارات یوم الدّار تطلبنی
2- نصبت نفسک دونی للقنا غرضاحتی مضیت نقیّ الثوب من درن
3- کسرت ظهری و قلّت حیلتی و بماقاسیت سرّت ذوو الأحقاد و الظغن [۴]
1- ای عبّاس لشکریان کفر برای گرفتن خونبها در «یوم الدّار» به سوی من آمدهاند.
2- تو در پیش من هدف نیزه قرار گرفتی تا اینکه پاکدامن از دنیا گذشتی.
3- پشت مرا شکستی و بعد از تو چارهام از دست رفت. با این پیشامد، کسانیکه کینهی مرا دارند خوشحال شدند.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 533.